eitaa logo
شبکه تربیتی بسیج استان زنجان
1.2هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
412 فایل
✅ رسانه رسمی اطلاع رسانی شبکه تربیتی بسیج(صالحین) 🔶 معاونت تعلیم و تربیت بسیج استان زنجان 🔸️ارتباط با مدیر کانال @salehin_zanjan 🔸ارتباط با مسئول تعلیم و تربیت بسیج استان @Jafarizanjan
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ سال اول طلبگي را در حوزه‌ علميه‌ اصفهان بود و پس از آن در مدرسه‌ حقانی قم به درس خود ادامه داد. مدرسه حقانی در آن زمان بنا به فرموده‌ي شهيد بهشتي (ره) پذيرای طلابی بود كه از جهت اخلاقی، ايمانی و تلاش علمی نمونه بودند. او نيز كه از تدين، اخلاق حسنه و سطح علمی خوبی برخوردار بود، به راحتی در اين حوزه پذيرفته شد و با قدرت به رشد علمی خویش سرعت بخشید. 🌹با شروع جنگ تحمیلی، شهید ردانی پور به همراه عده‌ای از همرزمان خود از کردستان وارد جنوب شد و با نیروهای اعزامی از اصفهان (سپاه منطقه 2) که در نزدیکی آبادان جبهه دارخوین مستقر بودند شروع به فعالیت کرد.* ایشان مدتها با رزمندگان اسلام در خطی که به خط شیر معروف بود علیه دشمن بعثی به مبارزه پرداخت و از مهمترین علل شش ماه مقاومت مستمر نیروها در این خط وجود این روحانی عزیز و دلسوز بود که به آنها روحیه می‌داد، سخنرانی می‌کرد و یا مراسم دعا برگزار می‌نمود. 🌹ایشان با تجربه‌ای که از کار در جبهه‌های کردستان داشت سلاح بر دوش به تبلیغ و تقویت روحی رزمندگان می‌پرداخت و با برگزاری جلسات دعا و مجالس وعظ و ارشاد، نقش مؤثری در افزایش سطح آگاهی و رشد معنوی رزمندگان ایفا می‌کرد و در واقع وی را می‌توان یکی از منادیان به حق و توجه به حالات معنوی در جبهه‌ها نامید.* او در عملیات محرم، والفجر 1 و والفجر 2 شرکت داشت و تا لحظه شهادت هرگز جبهه را ترک نکرد و فرمان امام عظیم الشأن (قدس سره) را در هر حال بر هر چیزی مقدم می‌دانست. 🌹 ایشان در کمتر از 3سال سطوح فرماندهی رزمی را تا سطح فرماندهی قرارگاه طی کرد و با همان عمامه خویش با درخشش فوق‌العاده در طراحی‌های جنگی و مدیریت عملیات های سه لشکر به صورت همزمان تعجب فرماندهان نظامی را بر‌انگیخت.* تازه سه روز از عروسی ‏اش گذشته بود که دست زنش را گذاشت توی دست مادر، سرش را انداخت پایین و گفت دلم می خواهد دختر خوبی برای مادرم باشی، بعد هم آرام و بی صدا رفت منطقه. وي كه بارها در جبهه‌هاي نبرد مجروح شده بود و اغلب تا سرحد شهادت نيز پيش رفته بود، در حقيقت شهيد زنده‌اي بود كه همواره به دنبال شهادت، عاشقانه تلاش مي‌كرد. 🌹 قبل از عملیات به برادرش گفت: می خواهم جایی بمانم که نه دست شما به من برسد، نه دست دشمنان! آن شب بدون عمامه، بدون سمت، مثل یک بسیجی، اول ستون راهی عملیات شد. بعد از مدتی نیروها از هر طرف محاصره شدند.* مصطفی زیر لب قرآن می‌خواند و دشمن بالای تپه را بسته بود به رگبار. دستور عقب نشینی صادر می شود اما او همچنان مقاومت می کند تا اینکه گلوله ای از پشت سر به جمجمه اش اصابت می کند. 🌹 آن شب همه گریه می کردند. بچه ها یاد شب هایی افتاده بودند که مصطفی برایشان دعا می‌خواند. هرکسی گوشه ای را گیر آورده بود، برایش زیارت عاشورا یا دعای توسل می‌خواند. حاج حسین خرازی هق‌هق گریه می‌کرد.* فردا بچه ها را فرستاد بروند جنازه ها را بیاورند. دفعه اول صد و پانزده شهید آوردند، مصطفی نبود. فردا صبح بیست و پنچ شهید دیگر آوردند، باز هم نبود. 🌹منطقه دست عراقی ها بود. چند بار دیگر هم عملیات شد اما از او خبری نشد. جنگ هم که تمام شد، دوستانش رفتند و دنبالش توی همان شیار همه جا را گشتند اما نبود! سه نفر همراهش را پیدا کردند اما از خودش خبری نشد. مصطفی همان طور که گفته بود برنگشت که نگشت. 🔍 •┈┈•✾•🌿🌺🌿•✾•┈┈• ✅ با ما همراه باشید.. کانال فعالان تربیتی، فرهنگی استان زنجان 🆔 @salehinzn
معرفی شهدای همراه سردار *شهید شهروز مظفری نیا* ▪️ از مدافعان حرم حضرت زینب(س) و سرتیم حفاظت سردار قاسم سلیمانی بود که روز ۱۳ دی ماه سال ۹۸📆در فرودگاه بغداد همراه حاج قاسم، ابومهدی و چند تن دیگر از همرزمانش👥 توسط آمریکا مورد حمله تروریستی قرار گرفته و به شهادت رسید 🔹شهید مظفری نیا دوست داشت اگر فرزند جدیدش دختر بود نامش را «فاطمه» بگذارد و اگر پسر «علیرضا» زیرا او را هدیه ای از جانب (ع) می دانست. ▪️شهروز به یکی از دوستانش گفته بود دوست ندارم بعد از زنده باشم❌ وچقدر هم به حرفش وفادار ماند... 🔍 •┈┈•✾•🌿🌺🌿•✾•┈┈• ✅ با ما همراه باشید.. کانال فعالان تربیتی، فرهنگی استان زنجان 🆔 @salehinzn