eitaa logo
مصارع عشاق
7 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
.
.
.
1⃣ 👇👇👇
مصارع عشاق قسمت ۱ بحث ما پیرامون حدیث شریفی است که حضرت امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه پیرامون یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام مطرح کرده است و توجه ما در این بحث بالخصوص پیرامون و و در حقیقت کربلا خواهد بود. امام باقر علیه السلام می‌فرماید: امیرالمؤمنین علیه السلام برای جنگ صفین از کوفه خارج شد تا به کربلا رسید؛ حَتّى إذا كانَ بِكَربَلاءَ عَلى ميلَينِ أو ميلٍ. حضرت درآن مکان با اسب خود دوری زد و فرمود، قُبِضَ فِيهَا مِائَتَا نَبِيٍّ وَ مِائَتَا وَصِيٍّ وَ مِائَتَا سِبْطٍ كُلُّهُمْ شُهَدَاءُ؛ این منطقه جایی است که دویست و دویست در اینجا کشته شده‌اند و همگی از بوده‌اند. این انبیاء و اسباط بر قِدَم اباعبدالله الحسین بوده‌اند و نشان می‌دهد که ایشان از خاصان درگاه حق متعال بوده‌اند که خدا این توفیق را به ایشان داد که در این زمین کشته شوند. معلوم است در میان انبیاء، حساب امثال ایشان و علیهم السلام از بقیه انبیاء جداست چون یحیی علیه السلام تنها کسی است که شبیه امام حسین علیه السلام کشته شده است و آسمان تنها بر او و بر اباعبدالله الحسین علیه السلام گریسته است. این موضوع نشانگر آن است که ایشان از یک ویژگی خاصی برخوردار بوده است. اینگونه به نظر می‌رسد که این چهارصد نبی و اسباط گویا به سبب نبوتشان و اتصالشان به باطن عالم و خبردار شدن از واقعه‌ی کربلا و اباعبدالله الحسین علیه السلام، چنین مرگی را انتخاب کرده اند و از خدا خواسته‌اند که در این مکان کشته شوند چون می‌دانستند که حسین است... حسین و عشق و مقصد همه‌ی عشاق است و انسان به آن مدارج عالیه‌ی عشق و عاشقی نمی‌رسد مگر اینکه در کشته شود، حساب این زمین از دیگر زمینها جداست. باید از خدا بخواهیم به اندازه‌ی ظرف وجودی ما، اسرار کربلا را به ما بفهماند و جور دیگری به کربلا نگاه کنیم. بر ما واجب است که تعزیه بگیریم و عزاداری کنیم اما در این این عزاداری باید به ابعاد دیگر کربلا هم بپردازیم، نباید فقط سیر تاریخی مورد بررسی قرار گیرد. سیر تاریخی باید در حدی باشد که این حقیقت زنده بماند. حقیقت کربلا است... خدا می‌داند در این کربلا چه خبرهاست... از آن ذوالجناح سرّ است تا حضرت علی اصغر علیه السلام، از جناب عابس بن شبیب اسرار نهفته است تا جناب حبیب بن مظاهر... اینها را باید مورد مطالعه و به ویژه مورد مطالعه‌ی باطنی قرار دهیم. این حقایق چیزهایی است که به اصطلاح عامیانه باید رزقمان شود... سیر ظاهری کربلا را همه می‌دانند و از آن خبر دارند اما اینکه اسرار کربلا چیست، خدا باید روزی ما کند... در ادامه‌ی روایت داریم که امیرالمؤمنین علیه السلام پای مبارکش را از رکاب اسب بیرون آورد و فرمود: مُنَاخُ رِكَابٍ وَ مَصَارِعُ عُشّاقٍ، الشُّهَدَاءِ لَا يَسْبِقُهُمْ مَنْ كَانَ قَبْلَهُمْ وَ لَا يَلْحَقُهُمْ مَنْ أَتَى بَعْدَهُمْ. اینجا محل عشاق است، ، محل افتادن عشاق است. عاشق باید بیفتد... در اذهان همه‌ی ما اینگونه است که عاشق باید برخیزد اما کربلا نشان می‌دهد که نهایت درجه‌ی عشق افتادن است. باید بیفتی و پشتت به بخورد،  عاشق کسی است که باید آنچه که دارد را بدهد، هیچ چیز هم نباید طلب کند... ادامه دارد
2⃣ 👇👇👇
مصارع عشاق قسمت۲ عارفی از اولیاء خدا قصد کرد، رفت و به نجف رسید. در آنجا و در مشاهده‌ و مکاشفه‌ی خودش صدایی شنید که می‌گوید: العطش العطش... زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا او این صدای را شنید، عارف بود و گوش جانش باز بود. جرعه آبی برداشت و به سمت آن صدا رفت. همین که چند قدمی رفت، مشاهده کرد که در صحرای کربلاست، در آنجا دید بی جرم و بی جنایت... به تعبیر عارف بزرگی، دید که حق متعال به خاک و خون آغشته شده است. بله، همین گونه است، امام است، مظهر اتمّ حق تبارک و تعالی است، دید همه شهید شده‌اند و حضرت اباعبدالله الحسین در میانه میدان ایستاده است. آن عارف در دستش جام آبی بود، با خود آب برده بود اما امام حسین علیه السلام به او اشاره کرد که اینجا جایی است که نباید آب بیاوری، اینجا باید آب را بریزی، اینجا موطنی است که باید عطشت را بیاوری، ، اینجا موطنی است که؛ آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست اینجا آب نیاور. چرا؟ چون منِ امام خودم هستم، نیازی به آب ندارم... امام حسین علیه السلام مجمع البحرین نبود؟! مجمع البحرین را در بین النهرین با لب تشنه کشتند... این حساب عشق و عاشقی در کربلا از آن چیزهایی که در اذهان سافله است جداست... کسی اگر بخواهد به اینجا بیاید نباید با خودش آب بیاورد. وفدت علی الکریم بغیر زاد من الحسنات والقلب السلیم و حمل زاد اقبح کل شیی اذا کان الوفود علی الکریم وقتی به محضر می‌روی چیزی با خودت نبر، جزو زشت ترین چیزهاست که وقتی به پیش کریم می‌روی چیزی با خودت ببری. وقتی به پیش می‌روی، عشق از هر قیدی است، عشق مطلق است. وقتی که می‌خواهی قدم به بارگاه و بگذاری که نباید چیزی با خودت ببری! امام حسین علیه السلام فرمود که آن آب را بریز، پیش ما که می‌آیی باید خودت را بیاوری، کما اینکه وقتی حضرت سکینه خیلی بی تابی کرد، حضرت برای او آب انشاء کرد و گفت سکینه جان، اگر می‌خواهی این آب را بنوشی بنوش اما نباید بنوشی، اینجا مقام ننوشیدن است نه مقام نوشیدن. اینجا مقامی است که تو باید تمام و تمام داشته های خودت را بدهی. اینجا کربلاست! اینجا جایی است که شما می‌خواهی وارد شوی... کربلا اینگونه است. امروز روز دوم محرم‌ و است، در این هزار و چند صد سال، خیلی ها خواسته اند که به این عرصه‌ی عشق مطلق وارد شوند اما این ورود صرفا روضه خواندن و لباس سیاه پوشیدن و... که نیست! اگر بخواهند کسی را در اینجا راه بدهند، آن شخص باید باشد، صدق یعنی . اینجا جایی است که وقتی اباعبدالله الحسین می‌خواهد وارد شود، می‌گوید اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ... این کربِ و بلای است. مگر هرکسی را در اینجا راه می‌دهند؟! مقام کربلا خیلی مقام منیعی است... وقتی که اباعبدالله الحسین علیه السلام می‌فرمود «هل مِن ناصر یَنصُرُنى»، اینگونه نیست که هرکسی که خواست برخیزد و لبیک گوید و به اینجا بیاید و به این مقام وارد شود... (پیرامون همین عبارت سخن بسیار است که چطور ناصر بالذات از ناصرهای بالعرض نصرت می‌خواهد؟!) عشق از اول سرکش و خونی بود تا گریزد آنکه بیرونی بود اینجا است... در زلف پر کمندش ای دل مپیچ کآنجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت ادامه دارد
3⃣ 👇👇👇
مصارع عشاق قسمت۳ حضرت اباعبدالله الحسین در آنجا ایستاد و گفت هرکس حریف ماست بیاید و قدم بگذارد. تمام انبیاء، تمام ملائکة الله، همه‌ی مرسلین، تمام اجنه و قوای عالم همگی گفتند که یا اباعبدالله! ما هستیم! حضرت با دست اشاره کرد که نه! نیستید! اینجا است، اذن خواستند که بیایند و کمک کنند. حضرت از باب شفقت به ایشان گفت که نه، اینجا جای شما نیست. ۷۲ نفر می‌توانند به اینجا بیایند، عباس بن علی است که می‌تواند به اینجا بیاید، تازه، آنها نیز به مدد منِ حسین می‌توانند به اینجا بیایند. اینجا جایی است که در آن، حضرت عباس بن علی می‌گوید قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ، دلم گرفته است... کربلای عشق اینگونه جایی است، اینجا امام حسین است که پشت عباس را به می کوبد!  ورنه شمر که نمی‌تواند عباس را به زمین بیندازد! شمر کجا و عباس بن علی کجا!! هرکدام از این عشاقی که در کربلا می‌بینید افتاده‌اند، اینها را حسین علیه السلام انداخت وگرنه آن دشمن دون حریف اینها نبود... اباعبدالله الحسین می‌فرماید که اینجا وادی عشق مطلق است و عشق مطلق منزه از هر قیدی است. عشق مطلق، وادی است. اینجا حد راه ندارد! به محض اینکه ذره‌ای در کسی قید و تعلق باشد نمی‌تواند وارد کربلا شود، نمی‌تواند جمال مطلق را شهود کند. دیدن جمال مطلق حسینی، فنای اتمّ در امام حسین را می‌طلبد لذا امام حسین علیه السلام در آنجا ایستادند و فرمودند «هل مِن ناصر یَنصُرُنی»، به لبیک ملائکه و انبیاء نه گفتند و گفتند که شما نمی‌توانید به اینجا بیایید. اصلا جای شما اینجا نیست. هیچ کس جز چهارده معصوم و این شهدای کربلا و واحداً بعد واحد به آن مقام راه پیدا نکردند... اباعبدالله الحسین علیه‌السلام می‌فرمایند: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ». این گرفتگی ناشی از وصول به عشق مطلق است و بلا، بلای محبت است. عشق مطلق حاصل نمی‌شود مگر به جمال مطلق. اگر شما بخواهید جمال مطلق را مشاهده کنید باید عاشق شوید. جناب سهروردی در تعریف عشق آورده ‌است که مشتق از عَشَقه است. عشقه هم یک گیاهی است مثل پیچک که به دور یک درخت دیگر آن‌قدر می‌پیچد تا آن را خشک می‌کند و از بین می‌برد، این عشق است. معشوق اولین کاری که می‌کند این است که به دور عاشق می‌پیچد آن‌قدر که او را از بین می‌برد و هستی او را از او می‌گیرد. این‌گونه است که انسان می‌تواند جمال مطلق را مشاهده کند وگرنه جمال مقید را همه می‌بینند. نظام هستی جمال مقید الهی است. زیبارویان این عالم کم نیستند اما جمال مطلق، حُسن ازلی است. در ابجد عدد حسن ازل با یوسف یکی است. عشق، حسن ازلی و ابدی است و حدی برای آن وجود ندارد. حسن ازلی حق متعال که از صبح ازلی طلوع کرده‌ است، همه را عاشق و شیفته‌ی خودش کرده‌است. ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام ادامه دارد
4⃣ 👇👇👇
مصارع عشاق قسمت ۴ عشق مطلق، اباعبدالله الحسین علیه‌السلام است زیرا او حسن ازلی خداست. اصلا عشق برای آن که عشق شود، در خانه‌ی اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام رفت. یعنی عشق مادامی که در خانه‌ی امام حسین ‌علیه‌السلام نرفته بود، خاصیت نداشت. عشق و عاشق و معشوق یکی هستند. وقتی عشق به خودش نگاه می‌کند، از حیث ناظر بودن می‌شود عاشق و از حیث منظوری معشوق. در روایت داریم که اسم اباعبدالله از اسم جمیل حق متعال مشتق شده ‌است. پس حسین علیه‌السلام جمال و حسن مطلق است لذا می‌گوید یا قدیم الاحسان بحق الحسین... در تعریف احسان هم گفته‌اند اُعْبُدِ اَللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ. چه چیز را می‌بینی وقتی می‌خواهی خدا را عبادت کنی؟ باید جمال خدا را ببینی و جمال خدا امام است. اگر هم احسان را به دهش معنی کنیم، این معنی هم به جمال برمی‌گردد چون محسن کسی است که دهش دارد و دهش برای اسم رحمان خدا است؛ ادیم زمین، سفره‌ی عام اوست بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست و رحمان همان تبارک است و تبارک در تقسیم‌بندی اسماء از اسماء جمیل حق متعال است. کربلا ظهور جمال است منتها جمال مطلق ظاهر نمی‌شود مگر در جلال مطلق. عشق شوری در نهاد ما نهاد جان ما در بوته ‌سودا نهاد بهر آشوب دل سوداییان خال فتنه بر رخ زیبا نهاد این خال فتنه جلال الهی است. لذا در عین حالی که کربلا مظهر جمال مطلق خداست، مظهر جلال مطلق خدا هم هست. یعنی جمال و جلال این‌جا با هم جمع شده‌اند. خامس آل عبا، امام حسین علیه‌السلام، با پنجمین نفر از بنی‌امیه، یزید، در کربلا جمع شدند، یک پنج از این سو و یک پنج از آن سو، شد ده که همان عاشوراست. لذا در کربلا هم جمال مطلق رخ نمود هم جلال مطلق. چرا؟ چون تا جلال ظهور پیدا نکند و اغیار را از بین نبرد، جمال مطلق خودش را نشان نمی‌دهد.   به پرده بود جمال جمیل عز و جل به خویش خواست کند جلوه‌یی به صبح ازل چو خواست آنکه جمال جمیل بنماید علی شد آینه، خیر الکلام قل و دل جمال خواست تا خودش را نشان دهد امیرالمؤمنین علیه السلام آیینه جمال ازلی شد. بلکه هموست جمال و جلال اتم خدا!! این نظام هستی سرتاپا جمال است. جلال بعضی ‌اوقات رخ می‌نماید و می‌گذرد. چه کسی تحمل جلال خدا را دارد، همه‌ی ما از جلال گریزانیم! «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ»(غافر/۱۶) اما یک روز موعد ظهور جلال هم سر می‌رسد. عاشق جلال را می‌خواهد. فردی از رسول‌الله صلی الله علیه و آله و سلم خواست که مرا از اصحاب آتش قرار بده، پیامبر فرمودند قرارت دادم. از ایشان درباره‌ی این اتفاق سوال کردند فرمودند این آتش عشق است، آتشی که اغیار را می‌سوزاند... ادامه دارد