قلمم حوصله كن سخت پريشان شده ام
راوى قصه ى دلتنگى و هجران شده ام
قلمم اشك من و جوهر تو ميگويد
شاعرى خسته و درمانده و حيران شده ام
قلمم گوشه ى آن دفتر شعرم بنويس
كه پر از هق هق و افسرده و گريان شده ام
قلمم مانده در اين غربت تنهايى خويش
گويى آواره ترين شاعر دوران شده ام
فصل پاييز و هوا مستعد عاشقى است
قلمم حوصله كن شاعر باران شده ام
#ناشناس
@mashaar🌱
صحن خاکی شما را ، سنگِ مرمر میزنیم
دور تا دورِ حرم را ، اسم حیدر میزنیم
گنبد و گلدسته میسازیم ، از جنسِ طلا
شاخهای از یاس هم، با عشق مادر میزنیم
#سالروزتخریببقیع
@mashaar🌱
شاعر شدم که با قلم ساحرانهام
در قاب شعر، عشق تو را جا کنم، نشد...
#سجادسامانى
@mashaar🌱
عشق اگر ممنوعه است و چارهاش دیوانگی
هرچه دارم من به این ممنوعه قربان میکنم!
من که از عشق تو سرشارم، پر از شعر و غزل
تن چه باشد؟! جانِ خود تسلیم جانان میکنم...
#احمدصفرزاده
@mashaar🌱
عجب دلگیرم از دنیا به زودی قهر خواهم کرد
تمام دلخوشی ها را به کامش زهر خواهم کرد
نمیدانم کجا و کی، ولی قصد سفر دارم
تورا با رفتنم روزی غریب شهر خواهم کرد...
#احمدصفرزاده
@mashaar🌱
شبیه اسب ، درونم دوباره رم کرده
ببین نبودی و وحشت چه با دلم کرده
به لطف قوزم و مویی سپید بعد از تو
شدم چو شاخه ی خشکی که برف خم کرده
نپرس از تب و لرزم،نگو چه با من کرد
همان که زلزله با خانه های بم کرده
شب است و آینه جغدی کشیده است از من
دو چشم بهت زده،صورتی ورم کرده
تو نیمه ی من و من جسم جان به لب شده ام
که روح پر تب و تابش به او ستم کرده
بیا ببین که چه آشی برای من پخته
همان کسی که برای تو چای دم کرده
#جوادمنفرد
@mashaar🌱
تو همان عشق پر از حادثه ی معروفی
مدتی هست غمت در دل من مد شده است
#مریمقهرمانلو
@mashaar🌱
[ مَشْعَـــــــر ] °•°
شاعر شدم که با قلم ساحرانهام در قاب شعر، عشق تو را جا کنم، نشد... #سجادسامانى @mashaar🌱
در وصالت اشک شوق و در فراقت اشک غم
پشت و روی سكه ی من هر دو يک تصوير داشت
#ماشااللهدهدشتی
@mashaar🌱
من مانده ام و ماتم این فاصله ها یار
باید چه کنم بی تو و این بغض گلوگیر...
#مهنازنجفی
@mashaar🌱