آخر ای عاقل به کارِ عشق روگردان شدی
خوب شد،یک بار عقلت را به کار انداختی...!
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱
سرگذشتم بس که غمگین است، حتی سنگ ها
اشک میریزند تا از خویش صحبت میکنم!!
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱
درد فراق آمد و عشق از دلم نرفت
ای روزگار! سیلیِ محکمتری بزن
شاید که جام بشکنم و توبه ای کنم
ای مرگ! پیش از آنکه بیایی دری بزن...
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱
گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست!؟
گفتم رقیب با تو کجا نیست!!!؟
بگذریم....
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱
گفتم اى دوست! تو هم گاه به يادم بودى؟
گفت من نام تو را نيز نميدانستم
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱
پریشان است گیسویی در این باد و پریشانتر
مسلمانی که میخواهد نگاهش را نگه دارد
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱
مرا نگاه! که چشم از تو بر نمیدارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی
من از غم تو غزل میسرایم و آن را
تو عاشقانه به گوش رقیب میخوانی!!!
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱
باشد، تو نیز بر جگرم خنجری بزن
با من دم از هوای کس دیگری بزن
پرواز با رقیب اگر فرصتی گذاشت
روزی به آشیانهی من هم سری بزن
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱
گفتی آیا در توانت هست از من بگذری؟
گفتم آری می توانم ... بشنو و باور مکن !
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱
تو وعده میدهی و فکر میکنی که مرا
هزارسالگیِ نوح و صبرِ ایوب است...
#سجاد_سامانی
@mashaar🌱