در دلم از تو انقلابی بود
نرسیدم ولی به آزادی
#سید_مهدی_موسوی
@mashaar🌱
مامان! تمام زندگیام درد میکند
دارد چکار با خودش این مرد میکند؟!
دارد مرا شبیه همان بچّهی لجوج
که تا همیشه گریه نمیکرد میکند
این باد از کدام جهنّم رسیده است
که برگ، برگ، برگ مرا زرد میکند
هی میرسد به نقطهی پایان،به خودکشی
یک لحظه مکث، بعد عقبگرد میکند
ابری ست غوطهور وسط خوابهای مرد
که آتش نگاه مرا سرد میکند
بی فایدهست سعی کنم مثلتان شوم
دنیای خوب! باز مرا طرد میکند
هی فکر میکنم… و به جایی نمی رسم
هی فکر میکنم… و سرم درد میکند
#سید_مهدی_موسوی
@mashaar🌱
تو را مانند بالش در پریشانی بغل کردم
تو را مانند کوهی قبل ویرانی بغل کردم؛
تورا با گریه ای یکریز و طولانی بغل کردم
تو را آن جورکه تنها تو میدانی بغل کردم!!
#سید_مهدی_موسوی
@mashaar🌱
که هی سهنقطه بچینی اگر... ولی... شاید...
کسی نمیآید، نه! کسی نمیآید...
#سید_مهدی_موسوی
@mashaar🌱
بیهوده خروس لعنتی میخواند
شب میرود و دوباره شب می آید!
#سید_مهدی_موسوی
@mashaar🌱