حال من حال طبیبی است که بیمار شود!
حالِ نان آورِ یک خانه که بیکار شود...
ناخدایی که پس از یک شب طوفانی، باز
دو قدم مانده به کوه یخ و بیدار شود!
مثل یک شعبده بازی که میان کف و سوت
ورد کفتر به کلاهش زده و مااار شود..
مادری داغ پسر دیده و، این داغ بر او
مثل کابوس ولی هر شبه تکرار شود!
پدری را که گرفتار نزول است و به جاش
دخترش را بدهد! باز بدهکار شود!
منم آن خاک که اندیشه ی مُهرش به سر است
دست تقدیر چنان کرده که دیوار شود...
#مرتضیحسنی
@mashaar🌱