eitaa logo
مشام
774 دنبال‌کننده
106 عکس
93 ویدیو
10 فایل
مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ارسال اشعار @mehrshadvahedi
مشاهده در ایتا
دانلود
دلواپسی های دلم را بیشتر کن صحرانشینم کن مرا هم دربدر کن جایی ندارم که شبم را بگذرانم فکری به حال مستمند پشت در کن ما را جذامی فرض کن، مانند بابات... یک شب کنار ما شب خود را سحر کن آه جگرسوزت یقینا کارساز ست آهی بکش خاکستری را شعله ور کن هرچند از ما بهتران دور تو هستند هر وقت نوکر خواستی ما را خبر کن مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
لب او را انار بنویسید روی او را بهار بنویسید زلف بر شانه‌اش رها شده را طعنه بر آبشار بنویسید هفته هامان به جمعه اش که رسید روز آن را قرار بنویسید مرگ مارا برای این معشوق مرگ با اختیار بنویسید بنویسید تا که خوانده شود از عبایش دعا تکانده شود بنویسید ما هواداریم تا سحر از فراق بیداریم با همین کوزه شکسته ی اشک سر این سفره آب می آریم تکه ابریم ولکه ی رنگیم تکه ابریم و اشک می باریم جان ما بر لب آمده اما باز هم جان به تو بدهکاریم «جان ما غوره های کال شما گرچه ناقابل است مال شما» سبز پوش بهار فروردین بانی روزی تمام زمین یوسف چشم های نابینا پاکی دست های بنیامین التماس دعا ی عاشق ها گریه های شهید زین الدین ارنی الطلعه الرشیده ی ما آسمانی ترین قنوت زمین وقت آن است سفره پهن کنی شده با لقمه های نان جوین ما نمک گیر لقمه ی نانیم پهن کن که گرینه می مانیم آسمان انقلاب خواهد کرد اشک را مستجاب خواهد کرد لطف تو شامل گدا که شود ذره را آفتاب خواهد کرد روز محشر در آن شلوغی ها عشق ما را خطاب خواهد کرد ما شنیدیم گریه بر جدت آبمان را شراب خواهد کرد آیت الله خز علی فرمود روی قولت حساب خواهد کرد خوب وبد را سوا نکن آقا دست ما را رها نکن آقا مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران https://eitaa.com/masham14/41
مقدر ميكند امشب خدا در آسمان بدرش " وما ادراكما " از ابتدا تا " مطلع الفجرش " ؟ به طوف خانه جبريل امين همواره ميگردد مداوم بر سر بال ملك گهواره ميگردد چنان ميزد پدر بوسه به روى دست و پاى او كه دل ميبرد از عالم طنين خنده هاى او به وجد آورده از يمن قدومش شور عالم را دمادم مى زدايد با هبوط نور خود غم را رسيده منجى عالم رسيده حجت مطلق كه معنايى دگر بخشيده بر تفسير "جاء الحق " يقينا كعبه هم امروز چشمى منتظر دارد كه صاحب خانه بر ديوار خانه دست بگذارد به جام عشق ميريزد مىِ "يا اهل العالم" را كه سرمست از ندايش ميكند رندان مَحرم را علم بر دوش ميگيرد به تن كرده است جوشن را به عدل حيدرى ميسازد آن فرداى روشن را به خود تاريخ ميبيند دوباره غزوه اى ديگر عليه كفر مى آيد به ميدان ال پيغمبر به راه جاده ميبندم نگاه بيقرارم را مگر پايان دهد روز ظهورش انتظارم را پريشان حال افتاده است در ظلمت همه دنيا مثال كشتى بى نوح سرگردان در دريا بيا تا كه نماند تنگ دستى ها به هر دستى تو تنها ملجأ مانده ز اولاد على هستى مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران https://eitaa.com/masham14
سرود امام زمان (عج) وقتی بیای /لبارو خندون می‌کنی دنیامون و/ یه پا گلستون می کنی با خنده هات/ همه رو مجنون می کنی یه روزی میرسه که// دنیا بهاری میشه تو میرسی و خوشی// تو دلا جاری میشه پلیدی میره وجاش // نور ازلی میاد غمی نمی مونه تا // پسره علی میاد وقتی بیایی،قدم رو چشما میزاری عشقت و تو ، تموم دلها میزاری زنده میشن، قلبای مُرده تا شما مرهمت و ، رو زخم دنیا میزاری ((یا صاحب الزمان// الغوث الامان)) __________________ با بودنت/ خوشی میاد، غم میمیره عطر تو رو/ تموم عالم میگیره هرکی گدات/ میشه از این در نمیره نوره بهاره ظهور// اگه برسه به ما خونهء همهء شهر// میشه خونهء خدا سرود شکوفه ها // به همه میده امید وقتی یروزی بگن // پسر علی رسید اونکه توراهت باشه بی شک میخری سینه شیطان وبادستات میدری رو کعبه میری و جلو چشم همه پرچم یا علی رو بالا میبری ((یا صاحب الزمان// الغوث الامان)) ________________ جونم فدات/این دل و از من بپسن(د) کی میشه این/بوسه به دستات برسن عَجِّلْ عَلیٰ / ظُهوُرکَ یابن الحسن بیاعزیزه دلم// بیا به زودی زود انتقام شیعه رو//بگیر از آل سعود بیا منجی بشر // پسره ابوتراب باهیبت علوی//کن اسرائیل وخراب پرچم ظلم و از تو عالم میکَنی قاضی میشی تو داده گاه عَلنی وقتی حقیقتارو افشا میکنی اون دو حروم زاده رو گردن میزنی ((یا صاحب الزمان// الغوث الامان)) شعر و نغمه : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران https://eitaa.com/masham14
قسم به آب..، به روز نخستِ پیدایِش قسم به باد..، به طوفانِ عاصیِ سَرکِش قسم به خاک..، به آن کوه‌های بی جنبش قسم به شعله‌ی خورشید، وقت هر تابش دلیل خلقت ربّانی جهان آمد بگو به اهل زمین، صاحبَ الزَّمان آمد زبان گشودی و تا عرش ذکر «یارب» رفت قلم به دست گرفتی، دل مُرَکَّب رفت نفس کشیدی و بادصبا..، مؤدَّب رفت دمی که پرده گرفتی ز چهره‌ات..، شب رفت به یُمن طَلعَت رویِ تو می‌کنم خیرات به آخرین سحرِ آلِ صُبح‌دم صلوات نسیم، عطر تو را هر کجاست، می‌جوید تو آن گُلی که زمانِ بهار می‌روید خوشا مشامِ تَری که «وصال» می‌بوید به قول خواجه‌ی شیرازمان که می‌گوید: «به حُسن و خُلق و وَفا کس به یار ما نرسد به یارِ یک‌جهتِ حق‌گزارِ ما نرسد» چه یوسفی‌ست که هجرش کشیدنی باشد! غم فراق ظهورت چشیدنی باشد چِقَدر ناز نگاهت خریدنی باشد علی علیِ لب تو شنیدنی باشد به عشق ذکر تو، ذاکر شویم..، می‌چسبد نجف کنار تو زائر شویم می‌چسبد نیازِ اهل یقین را شکوه ناز، تویی برای قبله‌ی توحیدیان نماز، تویی دری که سمت خداوند گشته باز، تویی قسم به بیتِ خدا، فارس الحجاز تویی به کعبه تکیه بده صبح روز سروری‌ات سرم فدای دم ذوالفقار حیدری‌ات تمام می‌شود این هجر ناتمام آقا به احترام تو دنیا کند قیام آقا فقیر سفره‌ی تو می‌شوم مدام آقا کریم زاده‌ی نسل حسن، سلام؛ آقا شبیه جد کریمت، سخاوتت علنی است کرامت تو به قرآن کرامتِ حسنی است کلام نافذ تو واژه واژه بی همتاست نگاه آبیِ تو بی کرانه‌ی دریاست فقیر کوی تو بودن عروج هرچه گداست محبت تو شبیه محبت زهراست شبیه فاطمه پُر دامنه است شوکت تو چقدر حضرت زهرایی است خصلت تو صدای بانگ اذانِ چهارده معصوم تپش..، تپش..، ضربانِ چهارده معصوم ای آخرین جریانِ چهارده معصوم عزیزِ فاطمه‌جانِ چهارده معصوم تویی که منتقم خون فاطمه هستی به داستان خداوند، خاتمه هستی برای نوح، دمت ساحلی به دریا شد مسیح، ذکر تو را بُرد..، کور بینا شد خلیل با مدد تو بلای بت‌ها شد ولایت تو عصایی به دست موسی شد شروع نقطه‌ی توحید هر قیام، تویی رسول‌های اولوالعزم را امام تویی به شعله می‌کشدم آن غم شب‌افروزم شبیه شمع، سحرهای هجر می‌سوزم هنوز چشم به فصل وصال می‌دوزم تویی مُحول الاَحوالِ عید نوروزم نوید آمدن تو پیام امّید است برای شیعه زمان ظهور تو..، عید است برای قفل ظهورت، کلید بودم کاش میان لشکر عشق‌ات، شهید بودم کاش منم همان که به یارش رسید بودم کاش شبیه شیخِ مفیدت، مفید بودم کاش چقدر دل به هوس‌ها سپرد نوکر تو به درد فصل ظهورت نخورد نوکر تو برای دفع بلا هر زمان که لازم هست به سوی لشکر کـُفـّار صد مهاجم هست هنوز سینه‌ی سنگین من مقاوم هست میان شاهرگم خون حاج قاسم هست اگرچه رفت علمدار..، این علم برجاست به روی شانه‌ی ما بیرق خدا بالاست چه سال‌ها که بدون تو بی بهار گذشت چه هفته‌ها که به ما در فراق یار گذشت چه روز‌ها که به این عاشق تو زار گذشت تمام جمعه‌ی عمرم در انتظار گذشت بس است دوریِ از ما..، بس است..، خسته شدیم به فاطمه قسم آقا..، بس است..، خسته شدیم برای بُردَن نام خوش‌ات دهان برسان لبی بساز برایم سپس زبان برسان به دست سینه‌زنِ‌ من کمی توان برسان مرا به کرببلای «حسین جان» برسان تو را به جان رقیه..، مخواه غم باشم فقط اجازه بده اربعین حرم باشم چقدر آه کشیدی ز دست این اقبال غروب روز دهم طبق سُنَّت هرسال شنیده‌ایم..، تو دیدی چه شد در آن گودال... همان دمی که ز گریه تو می‌روی از حال؛ بهم زند اثر ناله‌ی تو هیئت را حسین می‌کِشی و می‌کُشی جماعت را رسید نیمه‌ی شعبان..، دلم پُر آشوب است نگاه کن به دلی کز گناه معیوب است چقدر گریه به پای فراق مطلوب است مرا سحر برسانی به جمکران..، خوب است میان مسجد تو روضه ای به پا بکنیم برای مشک علمدار، گریه‌ها بکنیم خبر رسید به ایمان، ستون دین افتاد وقارِ بیرق شاهَنشَهی زمین افتاد امید تشنگیِ خیمه در کمین افتاد بلند‌مرتبه سقّا ز صدر زین افتاد کسی که چشم ندارد..، کمین خورَد سخت است کسی که دست ندارد..، زمین خورد سخت است مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
تا بگذری دمی ز سر کوی چشمِ ما جاریست روز و شب به خدا جوی چشمِ ما یعقوب‌وار در غمِ یوسف نشسته ایم رفته ا‌ست از ندیدن تو سوی چشمِ ما در جستجوی خیمه ی سبزت دویده است در هر کجای بادیه آهوی چشمِ ما هر روزِ هفته چشم به راهت نشسته است هرروزِ هفته ، دلبرِ خوشروی چشمِ ما یا ایها العزیز ، قدم رنجه کرده ای آقا خوش آمدی ، قدمت روی چشمِ ما مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
میرسه شه ...فاطمی تبار خورشید پسه ...ابر انتظار میاد و همه ...عالم می بینن که چطور با یک ...گل میشه بهار ....... علوی هیبته ....قامت قیامته فاطمی طينته ... طاوسه جنته با ظهورش شبه ...تیره سحر میشه نور امیده و ...دریای رحمته ......... میاد و روی کعبه علم میزنه با سر بند یا زهرا قدم می زنه میاد روزی که عالم می بینه داره میون بقیع چهار تا حرم می زنه ( یا مهدی عجل الله ) ———————— می رسه ز ره ... صاحب اختیار توی دستشه ...تیغ ذوالفقار زنده می کنه ...یاد حیدر و سمت کربلا ...میشه رهسپار ........ خاتم الاوصیاست ....فرزند فاطمه ست تو شجاعت مثه ...سقای علقمه ست با ظهورش تنه ...فتنه می لرزه چون میدونن که دیگه ....وقت محاکمه ست ......... میاد و گره از کارمون وا میشه زیمن قدومش دنیا زیبا میشه میاد ریشه ی ظلمو ز جا می کنه میاد باعث شادی زهرا میشه ( یا مهدی عجل الله ) ——————— اوج اقتدار ....مولانا علی میر شهسوار ...مولانا علی کشاف الکرب ...قتال العرب شیر لافرار ....مولانا علی ........... شه دل دل سوار ...یعسوب دین علی به همه مقتدا ......مسند نشین علی سید الاوصیا ...معبودالعارفین امیر المومنین .....حبل المتین علی ............. قدم می زنه طوفان به پا می کنه سر از پیکر دشمن جدا می کنه همین بس که تا شمشیر به دست می گیره شب و روز لشکر رو عزا می کنه ( یا حیدر علی مولا ) شعر و نغمه : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
بیا/تواین مسیرِه روبــه ظهور بــریم/بــه آخــره گــُذَر برسیم باهم/باسینه ای پُراز نورِعشق بیا/بــه بــهتریــن پــدر برسیم باهمه وجودت اراده کن دلتو راهی این جاده کن کوچهءدلت روجارو بزن خونهء دلت روآماده کن مهدی بیاد/بهار میشه همه جا مهدی بیاد/کنار میره غصه ها مهدی بیاد/قرار میگیره دلای بیقراره همهء منتظرا اونی که بایدبره به سمتِ نور//منو توأیم منتظر باشه بــــرا روزه ظهور//منو توأیم اونی کــــه باید پـایِ کار باشه//منو توأیم برا صاحبَ الزمان یــــار باشه//منو توأیم مــــنو توأیم///مــــنو توأیم///مــنو توأیم مهدی بیاد/بهار میشه همه جا مهدی بیاد/کنار میره غصه ها مهدی بیاد/قرار میگیره دلای بیقراره همهء منتظرا ((اللهم..... عجل لولیک الفرج)) ______________ بخـند/ بــزار بخــنده روح امــید بیا/ کــه بــه نــور ســحر برسیم اگه/دلت بهارو دوست داره خُبْ بیــا/ بــه بــهتریــن پــدر برسیم یروزی تموم میشه غُصّه ها میگذره تلخی این لحظه ها توکه منـــتظرنشستی بدون نبایدخسته شیم از طیِّ راه مهدی بیاد/شهرو گلستون میکنه مهدی بیاد/ عالم وخندون میکنه مهدی بیاد/خشکی این کویره ظلم وپُره بارون میکنه مهدی بیاد/بهار میشه همه جا مهدی بیاد/کنار میره غصه ها مهدی بیاد/قرار میگیره دلای بیقرار همهء منتظرا اونکه باید شب و بیدار کنه//منو توأیم همه عالـــــم وخــــبردار کنه//منو توأیم اونکه باید دل و سامان بده//منو توأیم به ایــــن انتــظارا پایان بده//منو توأیم مـــنو توأیم///مــنو توأیم///مــنو توأیم مهدی بیاد/بهار میشه همه جا مهدی بیاد/کنار میره غصه ها مهدی بیاد/قرار میگیره دلای بیقراره همهء منتظرا ((اللهم..... عجل لولیک الفرج)) ______________ باید/تواین راهِ پُراز پیچ وتاب مثه/شکوفــه بـه ثَمَــر برسیم تاکه/ دلامــون و خــزون نزده بیا/بــه بـهتــرین پــدر برسیم بیـــا مــــثل پسره مهزیار بگذریم از خوشی روزگار بیشتر از منو تـو آقا داره میکشه بـه پای ما انتظار مهدی بیاد/غصه وغم میره یقین مهدی بیاد/زنده میشه دین مبین مهدی بیاد/بپامیشه حکومت عدالت حق امیرِمومنین مهدی بیاد/بهار میشه همه جا مهدی بیاد/کنار میره غصه ها مهدی بیاد/قرار میگیره دلای بیقرار همهء منتظرا اونـــکه باید بمـــونه میون جنگ//منو توأیم جلـــوی جهـــل وبگیره بی درنگ//منو توأیم اونـــکه باید عالـــم و تکــون بده//منو توأیم نوره حـــق و به هــمه نـشون بده//منو توأیم مـــــنو توأیم///مـــــنو توأیم///مـــــنو توأیم مهدی بیاد/بهار میشه همه جا مهدی بیاد/کنار میره غصه ها مهدی بیاد/قرار میگیره دلای بیقرار همهء منتظرا ((اللهم..... عجل لولیک الفرج)) شعر و نغمه : مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
مستیم که هشیار نگشتیم هنوز دلداده ی دلدار نگشتیم هنوز چون تشنه لبی که آب را میخواهد ما تشنه ی دیدار نگشتیم هنوز مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
نوری ز مشرق اَبَدیَّت بلند شد طوفان بی امان حقیقت بلند شد دنبال خاک بود خدا روز خلقتش برخاست شخص حیدر و تربت بلند شد کعبه جوابگوی علی‌دوست‌ها نبود... ایوان‌طلای مرقدِ حضرت بلند شد حَظّی میان هروله‌هامان نداشتیم... ذکرِ علی ز گوشه ی هیئت بلند شد وقتی که در به دست علی کَنده شد ز جا فریاد هرچه قلعه به حیرت بلند شد تا مرتضی گره به دو ابروی خود کشید در گردنِ بشر رگِ غیرت بلند شد گفتی:امیدتان؟!..،همه گفتیم:فاطمه مادر همیشه وقت شفاعت بلند شد این خاک،شیعه‌خانه‌ی ذُرّیّه ی علی است ایران همیشه پای ولایت بلند شد ما را گدای نیمه‌ی‌شعبان خویش کرد عطری که دور سفره ی غیبت بلند شد لب‌تشنگان چشمه‌ی جانیم تا ابد ما نان‌خورِ امام‌ِ زمانیم تا ابد پلکی بزن..،خزان "زمین" را بهار کن این سالخورده را به جوانی دچار کن اسفندها به یُمن شما عید می شود کهنه‌لباس جامعه را نونوار کن دلداده‌هات حسرت دلبر کشیده اند خود را برای این همه عاشق، نگار کن دُکّان دردِ دوری خود را بیا..،ببند غم را ز شغل دائمی اش برکنار کن هوش از سر همه بِبَرَد خنده های تو... روی نقاط ضعفِ دلِ شیعه کار کن گردن‌کشیِ یاغیِ عشق‌ات حکایتی است... ما را ذبیح ‌های دمِ ذوالفقار کن موری به پیشگاه سلیمان رسیده است ما را به روی فرش وصالت سوار کن کعبه به شوقِ تکیه ی تو ایستاده است فکری به حال خانه ی پروردگار کن مستت به جز شراب نجف، مِی نمی خورد این باده را نصیب گدای خُمار کن صحرانشین! کجای جهان خیمه‌گاه توست؟!... کُنجی برای گریه ی ما اختیار کن زهرم..،بگو بدل به عسل می کنی مرا آخر میان گریه،بغل می کنی مرا فقرِ مرا اگرچه جهانی جواب کرد دستت گرفت کاسه ی من را..،ثواب کرد بخشندگیِ تو به حسن‌جان کشیده است این لُطف را عمو‌ی کریمِ تو باب کرد روشن‌ترین توسل خورشیدها..،سلام! ذکرت دعای شبزده را مستجاب کرد نام تو رمز سروری کشور من است پیرِ خُمِین با دم تو انقلاب کرد وقتی که گفت نوح قبیله:خَدَمتُهُ... یعنی به روی نوکری ما حساب کرد ما نوکریم..،نوکر جدِّ غریب تو ما را به این لقب خودِ زهرا خطاب کرد " هیئت؛ کلاس درس ولایت‌شناسی است " روضه ، مرا به کار برایَت مُجاب کرد "یامهدی" است باطن هر "یاحسینِ" ما... پس سینه‌زن مسیرِ درست،انتخاب کرد قلبی که پای هجر نسوزد..،کباب باد آن مجلسی که از تو نگوید خراب باد دستم هنوز طرح کبوتر نمی کشید یعنی دلم به شوق شما پر نمی کشید قصدم خودِ تویی..،بخدا نان نخواستم بوی غذا مرا دمِ این در نمی کشید خیلی برای آمدنت کم گذاشتم وَرنه،خجالت این همه..،نوکر نمی کشید هرکس مُفید بود برایت..،"مُفید" شد غیر از تو را به مُصحَف و منبر نمی کشید عُمر پدر به دیدن روی تو قَد نداد از شِدَّتِ فراق تو دیگر..،نمی کشید غرق گناه بودم اگر فاطمه نبود دست مرا اگر خودِ مادر نمی کشید...!؟ ما غیر کربلا که به جایی نمی رویم میل گدا به اینور و آن‌وَر نمی کشید ▪️ ▪️ با چکمه روی سینه ی او می نشست شمر... از کار خویش دست هم آخر نمی کشید بعد از حسین بود..،سنان رفت در حرم... ای کاش ختم روضه به معجر نمی کشید پنجا‌ه‌سال‌پرده‌نشین پیرِ پیر شد با شمر،عمه‌جان شما هم مسیر شد مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق آب شده «میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»... گناه کاریِ من،بین ما حجاب شده چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم چقدر پیش تو این عاشق‌ات خراب شده به سیلی پدرانه همیشه محتاجم که سربه‌راه شد آن طفل که عتاب شده چقدر «آه» نوشتم..،به دست تو نرسید... فراق‌نامه‌ی من این چُنین کتاب شده به غیر پشت در خانه ات کجا برود؟! همان گدایِ سرافکنده‌یِ جواب‌شده وصال یار..،به جز سوختن مُیَسَّر نیست... بگو به شمع که پروانه ات مُجاب شده درختِ «آب» نخورده ثمر نخواهد داد دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده برای بَرده خریدن به من اشاره بکن به این سیاه بگو نوکرت حساب شده تو را به خونِ علی‌اصغرِ حسین..،بیا بیا که شیعه ی تو غرق در عذاب شده ▪️ ▪️ سه شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت... رشید اهل حرم از خجالت آب شده عمو کجاست ببیند به جای جرعه ی آب طناب حرمله ها قسمت رباب شده مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14
آسوده دل ندیده‌ام اصلا حسود را این نسل بدقواره‌ی قوم یهود را احساس می‌کنم که می‌آید تبر به دوش مردی که بشکند بت آل سعود را شیعه دلش خنک شود آقا اگر شما گیرید انتقام وجوه کبود را تنها به عشق آمدنت شعر گفته‌ام لطفا بیا و خاتمه ده این نبود را آقا بیا به کوری چشمان فتنه‌گر سیدعلی نظاره کند این ورود را مجمع شاعران اهل بیت علیهم السلام مازندران کانال حفظ و نشر آثار شاعران آئینی مازندران ‏https://eitaa.com/masham14