خون خدا
از ارتفاع خون تو رفتیم تا خدا
آری خداست با تو و هستی تو با خدا
افتاد شور حادثه در بند بند تو
بر خاست هر رگ تو چو فواره تا خدا !
خون خدا ندیده کسی ، جای حیرت است
می خواست راز خویش شود بر ملا خدا !
گودال شد دهان زمین ، باز مانده است
تاصبح روز حشر بگوید : خدا ! خدا !
تن را نشانده است به گودال و سر به نی
اینگونه برده است تو را از دو جا خدا !
تا لب شود تمام تنت وقت دیدنش
مامور کرد سمت تو هر تیغ را خدا !
آغوش را گشودی وگفتی من آمدم
دیگر نفس نمانده برایم بیا ! خدا !
***
روی زمین نبود مکانی بلندتر
ما را کشاند سمت خود از کربلا خدا
ما را چه جای ترس که از ابتدا شدی
تو کشتی نجات و خدا نیز ناخدا !
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شرمندهام که همت آهو نداشتم...
شعرخوانی مرحوم محمدعلی بهمنی در نجوا با امام رضا(ع)
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
پیامبر رحمت
خدا نخواست زمین بی خلیفه سر بکند
و از نداشتنِ رهنما ضرر بکند
خدا نخواست که شیطان فریبمان بدهد
به جای خیر بشر جاهلانه شر بکند
بدون واسطه از روح خود دمید به خاک
که تا ملائکه را نیز با خبر بکند
ز خاک ِخام سپس آفرید آدم را
و خواست حوا با عشق تازه سر بکند
به پاس حرمت تو نسل های بعدی را
اراده کرد خدا دختر و پسر بکند
تو نسل چندم آدم، نَه ، اولین هستی
که خواست عالم را با تو مفتخر بکند
و بعد خواست خدا یک یتیم امّی را
برای تربیتِ ما پیامبر بکند
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
هدایت شده از مجمع کمیت قزوین
زیارتنامۀ آخر
حرم دارد مقامی برتر از بیتالحرام اینجا
که ابراهیمها یابند ترفیع مقام اینجا
«فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَه»، فدای آنکه در این ره
سر تسلیم دارد پای پیمان امام اینجا
اجابت شد دعای تو سلام ای سیدابراهیم!
مجابت خواند مولای تو در دارالسلام اینجا
سفر استان به استان یافت در این آستان پایان
به پایینپای سلطان یافتی حسن ختام اینجا
همه عمرت پی حاجات مردم عمره و حج بود
که حجّت شد به طوف قبلۀ هفتم تمام اینجا
تو دست از خدمت مولا و ملت برنمیداری
به جنت هم دعا داری برای خاص و عام اینجا
«فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّه» را در این حرم دیدی
بگو با خصم «وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَام» اینجا
تو مشهد را پسندیدی، که نزد دوست میدیدی
شهیدی از نژاد هاشمی دارد مقام اینجا
زیارتنامۀ آخر مفاتیحالجنانت شد
شهادتنامۀ خود را گرفتی از امام اینجا
✍🏻 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
#شهید_آیتالله_رئیسی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
درمحضرت پر میکشم تا آسمان هر بار
آغوش بازت عشق را داده نشان هر بار
با این همه بار گناه و معصیت اما
دادی به دستم نامه با مهر امان هر بار
آشوب ها دلشوره ها جا مانده در شهرم
با دعوتت وقتی که باشم میهمان هر بار
دنیای بیرون و درونم زرد شد رنگش
در هر شرایط مهربانی مهربان هربار
ظرفیتم کم بودو احسان تو بیش از بیش
میریختی دریا درون استکان هر بار
هدیه به غیر از اشک چیزی را نیاوردم
دادی تو بهتر از نبات و زعفران هربار
مانند تو ما بی قرار روضه ها هستیم
طوری که دردش می رسد تا استخوان هر بار
یک حس خوب و فوق العاده با شما دارم
وقتی مزارم پر شود از عطر تان هربار
#طیبه_بهبودی
#امام_رضا_جانم
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#امام_رضا علیهالسلام
#غزل
🔹حج فقرا🔹
تو کیستی شریک غم اهل عالمی
در خاک طوس کعبۀ اولاد آدمی
هر کس که بیکس است تویی یار و همدمش
هر کس غریب شد تو بر او یار و همدمی
با آنکه چار صحن تو از میهمان پُر است
مهماننوازتر ز کریمان عالمی..
آن رازها که از همه پوشیده داشتم
تنها در این حرم به تو گفتم، تو مَحرمی
تو حجّ دائم فقرایی، تو کعبهای
تو مروه، تو صفا، تو مقامی، تو زمزمی
من کیستم ز معصیت از خار، خارتر
تو کیستی عزیز رسول مکرّمی
بازم بخوان به پیش که من ذرّهام تو مهر
وصلم نما به خویش که من قطره تو یمی
گیرم به هیچ هم نخرد هیچکس مرا
تنها تویی تویی که خریدار میثمی
📝 #غلامرضا_سازگار
@ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
انگورهای طوس
ضامن گرفته ایم امام رئوف را
مبهوت مانده ایم دو چشم عطوف را
ما آن مسافریم که اینجا شکسته ایم
بین نماز های جماعت صفوف را
نان می خورند از قِبَلِ نام تو هنوز
پیش تو رونقی ست تمام صنوف را
دل درشلوغی حرمت می برد ز یاد
ای حج بیکسان عرفات و وقوف را
از گوشه ی ضریح تو پیداست کربلا
راوی کجاست تا که بخواند لهوف را
می خواست سد ما بشود توده ی گناه
اما تو آمدی و شکستی کسوف را
انگور های طوس به جان تو ای امام
کردند تازه زخم " خُذینی سیوف " را
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#وداع_با_محرم_و_صفر
#غزل
🔹محرم تا صفر🔹
از آغاز محرم تا به پایان صفر باران
نشسته بر نگاه اشکریز ما عزاداران
محرم از سفر آغاز شد با کاروان دل
صفر با رفتن خیرالبشر، دل میسپارد جان
محرم زخمهای جاودان بر دل مکرر زد
صفر پاشید طوفان نمک بر زخم بیپایان
محرم کاروان زخمها مهمان صحرا شد
صفر بار دگر آورد سمت کربلا مهمان
محرم هفتگردون روضهخوان آل طاها شد
صفر شد هفتدریا غرقِ خون دل در این طوفان
محرم با حسین فاطمه ماه شهیدان شد
صفر با قلب تنهای حسن شد درد جاویدان
محرم سورۀ کهف از لب خونین تلاوت شد
صفر شمسالشموس عشق شد تفسیر الرحمان
محرم تا صفر مشکیست یکسر رنگ شهر ما
حسینیه، خیابان، تکیه، مسجد، کوچه و میدان
مگر اشک غزل در روز محشر آبرو باشد
وگرنه ما کجا و نام پاک آبرومندان
📝 #نغمه_مستشار_نظامی
🌐 shereheyat.ir/node/5259
@ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
آمدم یا وجیها عندالله
باز هم در دلم صفا دارم
شوق دیدار سامرا دارم
ذره هستم غبار ره هستم
جذب خورشید یازده هستم
نعره های قلندری زده ام
می انگور عسگری زده ام
آمدم تا به باغ سامرا
در دلم هست داغ سامرا
او به من راه را نشان داده ست
خطر چاه را نشان داده ست
و بکم یمُسک السّما ، مولا
و بکم یَختم العطا ، مولا
صاحب صحن و گنبد و حرمی
مثل اجداد خویش محترمی
ایستادم دوباره بر درگاه
آمدم یا وجیها عندالله
سینه ام دارد اشتیاقت را
تا ببوسد مگر رواقت را
شیرها رام دست تو هستند
بی قفس پای بست تو هستند
علم را قله ی سترگی تو
مثل اجداد خود بزرگی تو
صاحب مجد و سروری هستی
قله ی عشق عسگری هستی
پسر جود و سبط کاظم تو
ما گداییم و فیض دائم تو
شرط توحید در ولایت توست
و رضایت خدا رضایت توست
بر لبت تا که جامعه گل کرد
خلق را تشنه ی توسل کرد
و بکم یمُسک السّما مولا
و بکم یختم العطا مولا
با شما روزی ام فراوان است
بی شما هر چه هست پایان است
دست آورده ام به سوی شما
با شمایم نه با عدوی شما
با شما حجت و صراط یکی ست
بی شما غصه و نشاط یکی ست
این همه عشق را کرشمه شما
السّلام علی الائمه شما
زائرم زائر شما هر روز
السلام علیکما هر روز
مَهبط الوحی معدن الرحمه
مُنتهی الحلم صاحب المنه
نامتان بسکه خوب و شیرین است
دوستی تان محبت دین است
با شما می شود نماز قبول
موجب شادی خدا و رسول
کُلّکم چشم کُلّکم شاهد
کلکم نور کلکم واحد
مادرت بر همه شفیعه شده ست
درجات شما رفیعه شده ست
ای آقا فدای لبخندت
چشم دارم به راه فرزندت
آخرین پیشوای معصومی
حیف از زهر کینه مسمومی
بارگاه تو تا خراب شده ست
دل شیعه ز غصه آب شده ست
اسوه صبر از چه بی تابی ؟
کشتی دین چرا به گردابی ؟
چشم هایم اگر چه تر باشد
جمعه یک روز خوش خبر باشد
خواب تیغ از نیام می گیرد
پسرت انتقام می گیرد
مادرت تا ترا بغل وا کرد
مثنوی راه بر غزل وا کرد
سامرا نور در جبین دارد
عزتش در جهان طنین دارد
راه باز است تا که هادی هست
شک هم این نکته را یقین دارد
تا ببوسد رواق پاکش را
آسمان سجده بر زمین دارد
بی نهایت شنیده ایم اما
وصف تو باز نقطه چین دارد
پسرت می رسد و خواهی دید
معجزاتی در آستین دارد
#اسماعیل_سکاک
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
اَشجع الناس! یا قائد الحُر!
پیشکش به سردار مقاومت سید حسن نصر الله
از درختان سرخ حماسه
همچنان سیب می روید اینجا
از تنومندی سرو لبنان
من چرا؟ کوه می گوید اینجا
مثل ذکر مقدس، شکُفته
نام تو روی لبهای لبنان
می خروشد به سیلاب صهیون
با عصای تو دریای لبنان
چون شهابی نشان داده بودی
در شب واقعه یاری ات را
"ما تَرَکناکَ یابن الحسین" ات
کرد روشن وفاداری ات را
کربلا زنده شد بار دیگر
با حسین ع زمان عهد بستی
دست عباس ع شد تکیه گاهت
پشت شمشیر ها را شکستی
تو امان عدو را بُریدی
تیر ها را بغل کردی ای مرد
" سید الصادق" ات گفت صهیون
چون به قولت عمل کردی ای مرد
سیدی! یا حسن! یابن زهرا!
یابن مولا علی! یابن یاسین
اَشجع الناس! یا قائد الحُر!
صادق الوعد! یا حافظ الدین!
هست از جنس باروت؛ بیروت
منفجر می کند دشمنان را
می شود تَل خاکی، تِلاویو
کرده پُر موشکت آسمان را
نصر؛ پسوند اسم تو بوده ست
دستِ دشمن ز کوه تو کوتاه
فتح تو آیه ی استقامت!
هست مصداق نصرُ من الله!
تا همیشه به پایت بلند است
دستهای مسلمانی ما
داده جرات به شیران لبنان
بازوان سلیمانی ما!
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#سید_حسن_نصرالله
#شعر_مقاومت
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#جامعه_ایمانی_مشعر_استان_قزوین
@mashareqazvin
شهید #سیدحسن_نصرالله
بر جانِ عطشناکِ بشر، باران است
سرسبزترین مرحلهی عرفان است
ای کاش در آغوش بگیرد ما را
هرچند«شهادت هنرِ مردان است»
✍ #آمنه_آل_اسحاق
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
بگذار که در معرکه بیسر گردیم
با لشکر آفتاب برمیگردیم
هنگام شهادت است آغاز حیات
«ما را بکشید زندهتر میگردیم»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
بگذار که در معرکه بیسر گردیم
با لشکر آفتاب برمیگردیم
هنگام شهادت است آغاز حیات
«ما را بکشید زندهتر میگردیم»
✍🏻 #یوسف_رحیمی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
سید خدا حافظ دلت را کربلا کردی
دیگر حسابت را تو از عالم جدا کردی
با کاروان سرخ عاشورا شدی همراه
اذهب من الدنیا الی الحق فی امان الله
با خون خود امروز تو معنی آیاتی
نصر من اللهی و نحن نصرنا الآتي
میراث خون عاشقان شد عز والايمان
ماندی سر قول رجال الله فی المیدان
ماندن در این میدان رفیق درد می خواهد
ماندن سر قول شهادت مرد می خواهد
#مهدی_مردانی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
برای سردار مقاومت شهید سیدحسن نصرالله
هیبت لبنانی
دشمن شده مرعوب رجز خوانی ات ای مرد
رم کرده از آن هیبت لبنانی ات ای مرد
کفر است که با گنبد پوشالی ش این بار
زانو زده در پای مسلمانی ات ای مرد
خورشید دمیده است به هنگام مناجات
از گوشه ی سجاده ی پیشانی ات ای مرد
از نسل علی هستی و شمشیر شجاعت
بیرون زده از خطبه ی طوفانی ات ای مرد
در دهر بعید است کسی مثل تو باشد
قحط است دراین شهر فراوانی ات ای مرد
درخطبه ی بیروتی تو بیعت تازه ست
با سید و با " پیرخراسانی" ات ای مرد
داده ست به مردان عرب ، جرات پیکار
در منطقه نیروی سلیمانی ات ای مرد
تو جلوه ای از "نصر من اللهی" و آیات
معنا شده با لهجه ی قرآنی ات ای مرد
آتش زده بر پرده ی رسوایی دشمن
خون تو به همراه سخنرانی ات ای مرد
سرخ است به زیبایی گلزار شهادت
درحنجره ها شور غزلخوانی ات ای مرد
اسماعیل سکاک
#السید_حسن_نصرالله
#مکتب_نصرالله
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
هر قطره خون شهدا پرثمر است
تا مرتبه سرخ رسیدن هنر است
آن گنبد آهنین که دارد دشمن
از خانه عنکبوت هم سستتر است
#طیبه_بهبودی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
خون که جوشید از رگ دلداده غیرت را ببین
چون شهیدان زندگی کرده سعادت را ببین
عار باشد بین بستر مُردنِ مردانِ مرد
هر شهیدی آمد اسنقبال ،دعوت را ببین
زخم لای استخوانش بود اما دم نزد
روی دوشش بار سنگین امانت را ببین
کربلا سرلوحه گردان نصرالله بود
قد او هرگز نشد خم، راست قامت را ببین
آیه «ثم استقامو» روی لبهایش نشست
در شهادت نامهاش مهر اجابت را ببین
میوزد از شهر بیروت عطر ناب عاشقی
بین زیتونها فقط رنگ طراوت را ببین
موج میزد در وجودش عزت و ایمان و عشق
زنده شد سید حسن این قدر و قیمت را ببین
انتقامی سخت میگیریم و ساکت نیستیم
آی دنیا صبر کن در ما رشادت را ببین
#طیبه_بهبودی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
🌷تقدیم به شهید والامقام
#سیدحسن_نصرالله
بخوان در گوش دنیا «رتل القرآن ترتیلا»
بخوان از نصر از اسرا... «و نزلناه تنزیلا»
بخوان: موسی به نفرین لب گشود آواره شد این قوم
که سرگردان و حیران شد از این صحرا به آن صحرا
بخوان همسفرۀ جالوت با دستان خونآلود
ندارد سهمی از خاک مقدس یک وجب حتی!
به دلهای پر از طغیان و کفر و کینه: «قل موتوا»
به چشمانی که بازند و نمیبینند: «اُنظرنا»
دمشق و غزه و بیروت و بغداد است یا تهران
وطن جاییست که پیچیده آنجا عطر خون ما
به نابودی آن فرعون ذیالاوتاد، آن جلّاد
به خونخواهی خونی که چکیده از سرِ یحیی
عماد و صالح و قاسم، ابومهدی و اسماعیل
چنین پیمان خون بستند در سرتاسر دنیا
که خاکستر نگردد شاخههای کوچک زیتون
نسوزد خانهای بر شانههای مسجدالاقصی
نبندد جای قنداقه، کفن را بر تن نوزاد
در آغوشش نگیرد مادری فرزند بیسر را
جهان از درد میپیچد به خود، آمادۀ فجر است
شب تاریک خواهد رفت «وعداََ کان مفعولا»
صدای غرّش آزادگان عالم است آری
به زودی میرسد یک لشکر آزاده از هرجا...
📝 #طیبه_عباسی
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
مهدی بیا که آینه ها بی قرار توست
مهدی بیا که صلح و صفا در مدار توست
مهدی بیا که فاطمه چشم انتظار توست
مهدی بیا که ملت ایران کنار توست
مهدی بیا که رهبر ما با اراده است
پرچم به دوش منتظرت ایستاده است
#حاج_محمد_اطهری_نسب
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#غزل
🔹فصل رویش گل🔹
مدینه باز پر از آیههای نورانیست
حریم وحی، ز انوار حق چراغانیست
بلور نور به سقف فلک مگر بستند؟
که این فضای مقدس همیشه نورانیست
نسیمِ بال ملائک نوید میبخشد
که فصل رویش گل، لحظههای روحانیست
گلی به گلشن سرسبز وحی روییدهست
که کار پیک امین خدا گلافشانیست..
به آیه آیۀ رویش فروغ توحید است
به جلوه جلوۀ او جلوههای قرآنیست..
جلال و منزلت اوست حیدری، اما
شکوه فاطمی او شکوه رحمانیست
هر آن کسی که نصبیی نبرد از مهرش
به روز حشر نصیب دلش پشیمانیست
فروغ دیدۀ این آفتاب هستیبخش
شهاب شبشکنِ آسمانِ ظلمانیست
بخوان دعای فرج را ظهور نزدیک است
گمان مدار که غیبت همیشه طولانیست..
📝 #سیدهاشم_وفایی
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#وعده صادق (۲)
بنگر تو صدق وعده های صادق مارا
در هم شکسته هیبت بتهای دنیارا
فرعون اگر با لشگرش آید به سوی ما
بیند دوباره معجزاتِ دستِ موسیٰ را
لبریز گردد کاسه های صبرمان روزی
هرگز نمی بینی دگر خورشید فردا را
بشنو غریو غرش سجیل ها مان را
بنگر شکوه ضربه های بی محابا را
گلگون نمودی پهنه ی بیت المقدس را
ویران نمودی غزه را؛صبرا ؛شتیلا را
لاله برویَد دم به دم از زیر هر آوار
در خون نشاندی تو هزاران سرو رعنا را
چه مادران داغداری که عزادارند
چه دخترانی که نبوسیدند بابا را
کوک کشی شد شیوه ومشی ومرام تو
با چشم خود دیدیم که بردند سرها را
نفرین به تو با نیمه شب هایی پُر از موشک
از کودک غزه گرفتی خواب و رؤیا را
نفرین به تو از ناله های بی ثمر مانده
از حنجری که خوانده این آیات ِ عظمیٰ را
ما را بُکش؛ ما کربلای تازه ای هستیم
بنگر کنون این آتش گشته شکوفا را
وای از دمی این خویشتن داری به سَر آید
یا از گلیم خویشتن بیرون نهی پا را
با لشگری از نسل موشکهای تهرانی
عاری کنیم از لکهُ ننگ تو دنیارا
#لیلا_چگینی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
عشق قربان میکند این بار اسماعیل را
تا به خون عاشقی احیا کند یک ایل را
خون عاشق چونکه بر روی زمین جاری شود
خون هابیل است،رسوا می کند قابیل را
ای قلم در دست های من سلاح جنگ باش
ای وطن آماده کن بار دگر سجیل را
آیه ی نصر من الله است رمز شعر من
دیده دشمن بارها اعجاز این ترتیل را
مشت های ما ابابیل است ، می ریزد به هم
نقشه ی شیطانی و شوم سپاه فیل را
غرق خواهد شد در این دریای خون آلود ،اگر
دست موسای زمان بشکافد از هم نیل را
صلح بر روی زمین یک روز جاری می شود
محو باید کرد از این صفحه اسرائیل را
#آسیه_بختیاری
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
پای علمت هر قدمی خون شهیدیست
خون شهدا آبروی عصر و زمانهست
✍🏻 #یوسف_رحیمی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹فجر صادق🔹
و رستاخیز تو از چشم دنیا خواب خواهد برد
شب تشویش را آن نور عالمتاب خواهد برد
بتاب ای فجر صادق! روشنیبخش حقایق باش
وگرنه دین ما را جعفر کذّاب خواهد برد
رسیده سامری با صوت سحرانگیز دقّالباب...
اگر دل دل کنیم ایمانمان را «باب» خواهد برد
تویی تنها تو بابالله و وجهالله و سِرّالله
کدامین مدّعی سهمی از این القاب خواهد برد؟!
کسی که رو بگرداند از آن لبخند، خواهد باخت
کسی که از نگاه تو شود سیراب، خواهد برد
نگاهت نغمۀ باران، نگاهت چشمۀ ایمان
نگاهت خستگیها را از این مرداب خواهد برد
جهان در انتظار آن نماز جمعه در اقصاست
قنوت روحبخش تو دل از محراب خواهد برد
::
غزل را تا زدم، دادم به دست رود؛ میدانم
که این لبتشنه را تا خیمۀ او آب خواهد برد
📝 #عباس_همتی
✅ @ShereHeyat
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit
مخزن الاسرار
آن در ، دری که آسمان بسیار می زد
خورشید، هر صبح از فلق، یکبار می زد
فوج فرشته، گَرد آن را سرمه می کرد
جبریل بر آن بوسه ی بسیار می زد
بر روی آن می کرد گل، دست پیمبر
در ، با شکفتن شوق خود را جار می زد
بر روی آن عاشق دخیل گریه می بست
تا که حبیبش را ببیند، زار می زد
هر کس که حاجت داشت، می آمد سراغش
وقت گره افتادن در کار می زد
آن در، که باب مخزن الاسرار حق بود
دستان رد بر سینه ی اغیار می زد
در محضر شیر خدا دیدند مردم
در را چه بی شرمانه آن کفتار می زد
آتش بیار معرکه،نامرد آن روز
در را برای دادن اخطار می زد
در پشت در ، سیب رسول الله له شد
فریاد از این ماجرا، مسمار می زد
مانند یک پروانه ی آتش گرفته
در نیز خود را بر در و دیوار می زد
#شهادت_حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_فاطمه
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#مجمع_شعرای_آئینی_کمیت_قزوین
@mkomeit