دخترم اول لباسهاشو اتو می کنه بعد تنش می کنه🤭تازه بعدش که لباس رو پوشید گفت سوختم😳🙄

و اما برادرها😐👇👇👇👇

تفاوت دختر و پسر😐😁

دعای عرفه در خونه ی ما

امیرعلی جانم رفت و وضو گرفت و شروع به نماز خوندن کرد🥺

برای راحتی خوندن دعا بچه ها رو گذاشتم پای دعای عرفه کربلا و گفتم نگاه کنید ببینید بابا رو میبینید🤭

اونا هم با دقت دارن نگاه میکنن و بابا رو با صدای بلند صدا میزنن🥺

نجات نوزادی که نفسش رفته بود و صورتش قرمز شده بود توسط اورژانس قبل از رسیدن پزشک گوش بدید چیزایی که گفت رو یاد بگیرید تو موارد مشابه انجام بدید. تو این موارد سریع به اورژانس زنگ بزنید راهنمایی‌تون میکنن برای همه بچه‌دار ها بفرستید #حسین_دارابی | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0

الحمدالله🥺🤲

امروز بعد از ماهها خونه نشینی توفیق شد و با بچه ها رفتیم مراسم دعای عرفه😍بابای خونه کربلا و ما هم مصلا🥺الحمدالله🤲 با اینکه حال مساعد برای بیرون رفتن طولانی رو نداشتم ولی نتونستم بچه ها رو از محفل دعای عرفه محروم کنم.البته از بازی های محفل دعا😁 تدابیری که برای راحتی کارم توی مصلا اندیشیدم:👇👇👇👇 ۱_نصف دعای عرفه رو توی خونه خوندم.البته با یه عالمه اعمال شاقه😩 ۲_یه سری خوراکی ها با خودم بردم برای لحظات گرسنگی😋 ۳_دو تا بطری آب و چند تا لیوان یکبار مصرف هم به همراه داشتم که مجبور نشم برای آب بلند بشم. ۴_معصومه رو با گوشی پیش خودم سرگرم کردم😉که هم خودم و هم بچه ها نگرانش نباشیم. خلاصه الحمدالله همه چی عالی بود🙂و من الحمدالله بعد از ماهها اولین مراسم رو رفتم. اومدیم خونه و علی پسرم سریع یه چایی برامون درست کرد و به همراه نخودچی برامون اورد😋و شمعی رو هم روشن کرد.و چراغهای خونه رو خاموش کرد.فاطمه دخترم ترسید و گفت چراغها رو روشن کن بابا توی سفر هستش.میترسم براش.منم که دیدم فاطمه خیلی میترسه گفتم شمع رو برای شام غریبان حضرت مسلم روشن کنید.🥺بیاد یتیم های مسلم. یه دفعه تلوزیون آهنگ تبریک عید قربان رو پخش کرد و بچه ها دلشون شاد شد😍🤩🥳🥳و شروع به دست زدن کردن😂😂خلاصه امروز در کش و قوس این مناسبت و اون مناسبت بودیم😁

😍🥰🤩🥳🥳🥳

تو خونه ی شما شماره ی چند حاکمه😁 🌹🌹🌹🌹🌹 🌺(@mashshta)🌺 🌺به کانال(ما شش تا)بپیوندید🌺

توی خونه ی ما یکی داریم دائم روی شماره ۳گیر کرده😁

شکار لحظه ها😂هم اکنون😐

یه تبادل مسابقه ای خوشمزه بزنیم😋😋😋

عیدی شماره یک💐🌸💐🌸 😍آشپزخانه مادر خانمی😍 به مناسبت عید غدیر💫🌟 سلام 😍 ۱)عضو کانال آشپزخونه مادر خانمی شو✅ ۲)با فرستادن جمله به عشق مولا علی به ادمین کانال توی قرعه کشی شرکت کن😊 ۳)جز ۵نفر از برنده های نیم کیلو کالباس باش بخر ☺️بخور😋 سالم باش😍 از اینکه😍 آشپزخانه مادر خانمی😍 رو انتخاب میکنید از شما سپاسگزاریم😌 @ladymother ۰۹۳۹۶۶۹۵۰۳۸ 😍آشپزخانه مادر خانمی😍 در ایتا https://eitaa.com/joinchat/179831122Ca2f08ab7c9 آشپزخانه 😍مادر خانمی😍 در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/JSijdlJuJsiBNFicQ3hp7K

نقشه ساخت یه خونه ی کوچیک توسط علی آقا برا معصومه.سه نفرشون بسیج شدن که برا معصومه خااااانم خونه با تمام امکانات درست کنن😁

امروز روز عیده و تبادلات شیرین زیاد به سراغ ما میاد😍😋

جهت سفارش کیک در روزهای خاص مانند روز زن، روز مرد، سالگرد ازدواج و عروسی از ۳روز قبل هماهنگ کنید یا با ما تماس بگیرید. ۰۹۳۹۳۰۲۷۰۹۱ تنها کافی‌ است یک‌بار به ما سفارش دهید تا مشتری دائمی ما شوید. سفارش انواع کیک خانگی با بهترین کیفیت وقیمتی مناسب🥰👌🏻 طرح موردنظر خود را به ما سفارش دهید و خوشمزه‌ترین کیک😋 را با همان طرح دلخواه تحویل بگیرید.😍 برای دیدن نمونه کارام در کانال ایتا عضو بشید👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/253231320Ceeb44a7ef8

کیک اسکناس و کیک لباس نیروی انتظامیش چقد خوشگل و باحاله😍😄👏👏👏

نامه واقعی به خدا ( این نامه وهم اکنون در موزه گلستان نگهداری میشود) این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است. که در زمان ناصرالدین شاه ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود. و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود. مضمون این نامه : بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید،مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه. و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که (به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند، پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود. وقتی از خدا چیزی خواستی همش با خودت فکر نکن چطوری و چه جوری! وقتی خدا بخواد همه چی شدنیه👍 @Misss_Writter

خدایا شانس نظرعلی رو برای خیلی از جوانهامون هم بفرست😁🤲