eitaa logo
مشقِ عشق ٬ دمشق
332 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
586 ویدیو
19 فایل
مشقِ عشق ٬ دمشق حرفهاي دل یک جامانده از شهدا ، شهدايي كه روزي رفقايي بودن كنارم والان روياهاي ديدار درسر ميپرورانم كه شايد باز لايق شوم دفتر مشق ما سرمشقش٬عشقه دم و بازدم ما سرمنشأش٬عشقه محل عاشقیمون دمشقه https://eitaa.com/mashghe_eshgh_dameshgh
مشاهده در ایتا
دانلود
آنان که امروز با مشکل دارند فردا با خود حضرت هم مشکل خواهند داشت... @mashghe_eshgh_dameshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبیه ِ برگ ِ جدا از درخت بر کف باغ نه وصل حال ِ مرا خوب می‌کند، نه فراق... صدای اذان ملکوتی شهید حامد بافنده داداشی هر بار که می‌بینم این کلیپ را بیشتر از قبل گریه می کنم دعام کن سلام منم برسان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشقِ عشق ٬ دمشق
شبیه ِ برگ ِ جدا از درخت بر کف باغ نه وصل حال ِ مرا خوب می‌کند، نه فراق... صدای اذان ملکوتی شهید ح
تــو رفته ای که بی مــن تنها سفر کنی من مانده‌ام که بی تـو شـــب‌ها سحــر کنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حال دلم خوب نیست @mashghe_eshgh_dameshgh
😡ترامپ قمارباز ما مَرد میدانیم... باور نداری؟ اینم سندش☝️ @mashghe_eshgh_dameshgh
روزی که دلم شهید مذهبـ بشود خون رگ غیرتـم لبالب بشود آموختم از «مدافعان حرمت» باید که سرم فداے«زینب» بشود @mashghe_eshgh_dameshgh
تا نگاهـت میکنم آرام میخندے بہ من ... من فداےِ خنده ات مآه منیــر عمه جان ... @mashghe_eshgh_dameshgh
مشقِ عشق ٬ دمشق
تا نگاهـت میکنم آرام میخندے بہ من ... من فداےِ خنده ات مآه منیــر عمه جان ... #لَبیڪ_یـا_زیـنب
خداییش خیلی خوب بود ... وسط عملیات یهو غیبش میزد‌٬ یعنی کجا رفته؟! چی شده؟! هم‌نگرانش‌میشدیم‌هم نه ... اون اوایل اشناییش با هر کسی تا قلق اخلاقش بیاد دست طرف یخورده طول میکشید ٬ تا اشنا بشن باهاش و‌بدونن وقتی غیبش میزنه کجاس ؟! اخه عادت داشت وقتی از دشمن تلفات میگرفت و نعشهاشون رو روی زمین میدید برای روحیه ی یچه ها هم شده بود سریع چتد نفری رو برمیداشت یا حتی تنهایی میرفت بالا سر جنازه هاشون و عکس میگرفت و گاهی هم یهویی رجز میخوند ... ولی قشنگ‌ترین جاها موقعی بود که عملیات تموم‌میشد و با اب و تاب و ذوق و شوق ٬ چنان از دلاوریه بچه هایی که بودن واسه اونهایی که نبودن تعریف میکرد که انگار خودت هم بودی و همه جی رو به چشم دیدی!!!! بچه ها از شنیدن خاطراتش خیلی به وجد میومدن و با تک تک کلماتش اشک میریختن و میخندیدن ‌... چنان با ایمان کنارت وایمیساد و‌حرف‌میزد که هر چقدر خودت ٬ خودت رو واسه عملیات اماده کرده بودی یادت میرفت و انگار یکی دیگه بودی .... ‌
بیداری؟!