ای روضه خوان تنها بگو نامش حسین است
دیگر چه حاجت خواندن از روی مقاتل!
#ظهر_عاشورا
#در_عزای_حسین 🏴
نعل تازه به سُمِ اسب زدن فکر که بود؟
که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد
#سعید_خرازی
#ظهر_عاشورا
#در_عزای_حسین 🏴
شب حضرت علیاکبر من بدون روضه حالم خرابه... توی سرم یه پدر هست که از سستی پاهاش روی زانو افتاده کنار بدنِ...... پسرش و با استیصال و بغض میگه " ولدی علی "
هر لحظه منو تا مرز مردن میبره...
#در_عزای_حسین 🏴
از همان دور شنیدم رَجزت را پسرم
این حسین و حسنت را
جگرم سوخت علی
نعره ی حیدری و ناله ی یا زهرایت
می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی...
#در_عزای_حسین 🏴
نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم
چه کنم سوختنت را، جگرم سوخت علی
گر نیایند جوانان حرم یاری من
که بَرَد خیمه تنت را...؟!
جگرم سوخت علی
#در_عزای_حسین 🏴
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را، جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین، چون دیدم
طرز چانه زدنت را،جگرم سوخت علی...
#در_عزای_حسین
مثلِ تسبیح چرا
یک صد و یک دانه شدی...؟
با تنت ذکر گرفتم که چه سازم پسرم..!
#در_عزای_حسین 🏴
j