eitaa logo
مشق حماسه 🇮🇷
474 دنبال‌کننده
418 عکس
238 ویدیو
31 فایل
مشق حماسه _ کنگره شعر فرهنگیاران ارسال اشعار برای نقد و بررسی @MHansarynjab
مشاهده در ایتا
دانلود
23.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چون باد در حرارت دشت و دمن دوید چون بوی گل بلند شد و در چمن دوید وارونه است شیوۀ صحرای ابتلا رو به شکارگاه، غزال ختن دوید می‌خواست ایستاده نسوزد شبیه شمع خورشید‌وار با همۀ سوختن دوید مردان، زره به قامت مردانه بسته‌اند این نوجنونِ کیست که با پیرهن دوید؟ با اشتیاق رفت به آغوش قتلگاه غربت‌کشیده بود و به سوی وطن دوید تیغ برهنه منتظر دست‌بوسی‌اش با سر به پای‌بوس تن بی‌کفن دوید آغشته شد به خون خدا خون پاک او وانگاه در رگان عقیق یمن دوید یا رب چه رفت بر سر عبداللَه و حسین؟ زینب نشست، فاطمه آمد، حسن دوید علیه‌السلام 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
روح والای عبادت به ظهور آمده بود یا که عبداللَه در جبههٔ نور آمده بود؟ کربلا بود تماشاگر ماهی کز مهر یازده لیلهٔ قدرش به حضور آمده بود یازده برگ، گل یاسِ حسن بیش نداشت که به گلزار شهادت به ظهور آمده بود یوسف دیگری از آل علی، کز رخ او چشم یعقوب زمان باز به نور آمده بود باغبان در ورق چهرهٔ گرمازده‌اش گلشن حُسن حَسن را به مرور آمده بود صورتش صفحهٔ برجستهٔ قرآن کریم صحبتش ناسخ تورات و زبور آمده بود بی‌کلاه و کمر از خیمه چو قاسم بشتافت بس‌که از تاب تجلّی به سرور آمده بود قتلگه طور و حسین بن علی، چون موسی به تماشای کلیم اللَه و طور آمده بود به طواف حرم عشق ز آغوش حرم دل ز جان شُسته به شیدایی و شور آمده بود عجب از این همه مستی چو برادر را دید که چه‌ها بر سرش از سمِّ ستور آمده بود طفل نوخاسته برخاسته از جان و جهان آسمان زین همه غیرت به غرور آمده بود بر دل و پهلوی این عاشق و معشوق، دریغ نیزه و تیر ز نزدیک و ز دور آمده بود دست شد قطع ولی دل ز عمو، قطع نکرد طفل این طایفه یا رب چه صبور آمده بود گرچه لب‌تشنه به دامان امامت جان داد بر سرش فاطمه با ماء طهور آمده بود... علیه‌السلام 🌐 shereheyat.ir 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
نکش اینگونه عمه دستت را، ناگهان دستهات می شکند داد کمتر بزن عزیز دلم تشنه ای...هی صدات می شکند ساقه ی ترد قامتت ای گل، ارث برده ست نیشکرها را عمه می گویی و دهانت باز، شاخه شاخه نبات می شکند پری از یک شکفتن دلخواه، پری از یک بهار بارانی پیش پای طراوت قدت موج موج فرات می شکند می پری مثل خواب کودکی ام وقتی از پشت در صدا آمد بین این هق هق گلوگیرم {عمه جانم فدات} می شکند می روی ای بلوغ نارس دشت چند رکعت سپر شوی، وقتی زیر این چکمه های بی ایمان واقیموالصلوه می شکند تشنگی، ریگزار، درد،شتاب چقدر راه مانده تا گودال باز می افتی و نمی بینی که زنی پا به پات می شکند در هیاهوی تندباد و تبر زود قد می کشی و می دانم شاخه ی ترد دستهای تورا تبری گیج ومات می شکند فصل هایت چقدر کوتاهند می شمارم چه زود می گذرد یک; پدر نیست، دو; عمو پدر است یازده; خاطرات ،می شکند ماه گودال را بگو از من ای تجلای روشن ساعیر بعد از این بغض کودک خیمه در دعای سمات می شکند1 آسمان به خاک آغشته منتهای تمام رفتن ها حرمتت زیر پای بیراه و قدم بی ثبات،می شکند بیشتر از زکات حسن تو ،نه ولی از سهم بیشتر بردند عاقبت بین تیغ های حریص چارچوب زکات، می شکند 1-امام محمدباقر علیه السلام که دعای سمات منقول ایشان است علیه السلام 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase
وقتی عدو به روی تو شمشیر می‌کشد از درد تو تمام تنم تیر می‌کشد طاقت ندارم این همه تنها ببینمت وقتی که چلّه چلّه کمان تیر می‌کشد این بغضِ جان‌ستان که تو بی‌کس‌ترین شدی پای مرا به بازی تقدیر می‌کشد ای قاری همیشهٔ قرآن آسمان کار تو جزء جزء به تفسیر می‌کشد این‌که زِ هر طرف نفست را گرفته‌اند آن کوچه را به مسلخ تصویر می‌کشد برخیز! ای امام نماز فرشته‌ها لشکر برای قتل تو تکبیر می‌کشد علیه‌السلام shereheyat.ir 🇮🇷 مشق‌حماسه https://eitaa.com/mashghehemase