eitaa logo
یادداشت‌ها | مرتضی توکلی
229 دنبال‌کننده
175 عکس
72 ویدیو
0 فایل
مرتضی توکلی @talabezanjani مدیر مسئول پایگاه خبری تحلیلی #صراط_زنجان
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺اکبرنژاد متذبذب نیست او همان است که بود.. ✍️ حسین ایزدی ▫️ اکبرنژاد هيچ‌وقت برایم جدی نبود که بخواهم به او فکر کنم و الان نیز... اساساً افراد پر سر و صدایی که فاقد حرف عمیق و طرح راهبردی اند را نباید جدی گرفت. 🔹اکبرنژاد در تندروی‌های پیشینش هم بسیط و ساده بود و هیچ وقت عنصر اثرگذاری در فضای حوزه محسوب نمی‌شد. اما چون رفقا زیاد سوال می‌کنند چندخطی می‌نویسم. ▫️ اکبرنژاد متذبذب نیست، اساساً او تغییر نکرده، از اول هم همین بود. او از همان ابتدا در نقطه و ایستاده بود و اکنون نیز همانجاست. 🔹🔻 تنها امروز علیه آقا سخن نمی‌گوید تا الان تعجب کنیم که چرا نقدِ آقا می‌کند. او از ابتدا منتقد و بلکه بود. دقیقاً همان وقتی که دم از و تغییر کتب درسی می‌زد و خود را پشت رهبری پنهان می‌کرد. همان وقتی که آقا را چون سپر جلوی خود گرفته بود. ▫️ در مکتب رهبری نقطه آغاز تحول، و تعقل است نه هیجان و ، نه توهین به ساحت بزرگان تشیع. تحول! مبنا و ادبیات و راه خود را دارد. حال کسی که در مکتب رهبری را نمی‌داند یا کنار می‌گذارد و خلاف آن اقدام می‌کند، او با این مکتب در حال مبارزه است. پس سال‌هاست که اکبرنژاد علم مخالفت با مشی آقا را برداشته است. 🔹 اکبرنژاد سال‌ها به اسم رهبری، عملاً یکی از مهمترین پروژه‌های رهبری در حوزه را بدنام و بی‌آبرو کرد. او کاری کرد که در حوزه معنای خود را از دست بدهد و تبدیل به یک برچسب منفی شود. اکبرنژاد نه تنها به آقا که به نسل جوانِ فاضل حوزوی هم که می‌توانست با اتقان از تحول سخن بگوید بد کرد تا آن‌ها هم به همان چوب رانده شوند. ▫️ در مکتب روح‌الله کسی‌که به مراجع تقلید شیعه توهين کند از ولایت الله خارج می‌شود. آیا اثری از رعایت این خط مهم مکتبی در مشی دهه گذشته ایشان بود؟ 🔹 اما مهمتر از اکبرنژاد عبرت گرفتن از این مسیر و مشی خطرناک است. اکبرنژاد همان مهدی است البته بسیار کم سابقه‌تر و کم اطلاع تر. هردو محصول یک نوع زیست هستند که اگر دقت نکنیم به آن دچار می‌شویم. فقدان عمق و اتقان علمی 🔸مگر حوزه در قرون متمادی کم تحولات شگرف را شاهد بوده؟ اما همه با محوريت اتقان و عمق و ادب علمی همراه بوده. ایشان به حدی بود که حتی تحول خواهان انقلابی هم از ابتدا فاصله گذاری خود با این مشی را اعلام کردند! فقدان شناخت حد و جایگاه خود ▫️هرکسی در هر نقطه‌ای باید جایگاه خود را بشناسد. اینکه طلبه‌ای جوان، بدون پیشینه تحصیلات علمی روشن، بدون برخورداری از حداقل های علمی لازم، علم تحول و کباده انا رجل بلند کند یعنی مشکل محاسباتی در شناخت از خود دارد چه رسد به شناخت صحنه. افراط و تفریط 🔸ویژگی‌ دیگر این جنس رفتارها عدم تکیه به مشی معتدل و معقول، مبنای فکری روشن و سرشار بودن از افراط و تفریط است. عدم رعايت اصول اخلاقی ▫️اما یک نکته مهم اینکه اگر کسی در تعامل با بزرگان، حتی در جایی که ایراد به آن‌ها وارد است، اگر همین امر را بدون رعایت اصول اخلاقی ابراز کند، قطعاً دچار آثار وضعی آن خواهد شد. هرجا دیدیم طلبه‌ای جوان با تهور همه را محکوم به ندانستن کرد، عاقبت روشنی نخواهد داشت. 🔻یادداشت های برگزیده https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
یادداشت‌ها | مرتضی توکلی
در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون یاد شلمچه یاد فکه یاد مجنون 😢😢😢 #سید_مجتبی_علمدار🌷 #یا_زهرا_سلام_الله_
در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی رستمعلی و پیشانیش را شکافت. صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید ، با پشت سر آرام نشست روی زمین، سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد. ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که رستمعلی! نامه داری! فرمانده نامه را گرفت و باز کرد، از طرف همسرش بود، نوشته بود : رستمعلی جان، امروز پدر شدی، وای ببخشید من هول شدم، سلام! عزیزم، نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه،.. کی میای عزیزم ؟! از جهاد اومده بودن دنبالت، می خوان اخراجت کنن، خندم گرفته بود.‏ مگه بهشون نگفتی که جبهه ای ؟ گفتن بخاطر غیبت اخراج شدی، مهم نیست!، وقتی آمدی دوباره سر زمین ، کار می کنی، این یه ذره حقوق کفاف زندگیمون نمیده، همون بهتر که اخراجت کنن. عزیزم زود برگرد، دلم واست تنگ شده. 🔻یادداشت های برگزیده https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
نوحه‌ای که استودیو را به تماشای هیأت آورد ✍️ رحیم آبفروش دبیر جامعه ایمانی مشعر به مناسبت انتشار نماهنگ «بی‌مردم» با نوای مهدی رسولی همزمان با ایام شهادت حضرت زهرا(س) یادداشتی با عنوان «مداحی و حرف‌هایی تازه در سطح حکم‌رانی» نوشت. او در این یادداشت آورده است: سال ۸۹، در دیدار شاعران با رهبر انقلاب، علی معلم دامغانی شعری خواند که طلیعه‌ای طلایی داشت: «دریغ است از ولی، اما ولی تنهاست بی‌مردم علی، آری علی، حتی علی، تنهاست بی‌مردم» و البته شاید این بیتِ طلایی، عمومی‌ترین و مردمی‌ترین بیت این مثنوی بود و باقی ابیات، از لهجه ثقیل استاد در امان نبودند... و شاید به همین خاطر، بر سر زبان‌ها نیفتادند و‌ تکرار نشدند، اگرچه همان بیت اول، به قدر کافی توجه‌ها را جلب می‌کرد، اما انگار هنوز فصل شنیدن این شعر نرسیده بود... باید چندسالی می‌گذشت و معلم، درس‌های دیگری را هم برای‌مان مشق می‌کرد، باید مبانی حکم‌رانی مردمی را بیش‌تر و بیش‌تر مرور می‌کردیم، فهم‌مان و باورمان از مردم را بالاتر می‌بردیم تا می‌رسیدیم به فصل حرکت عمومی... تا دوباره این بیت بر صدر شعر دیگری بنشیند و شاید این‌بار گوش‌ها آماده‌تر باشند برای شنیدن... ۱۳سال بعد، ایام فاطمیه اول، همان نقل ۷۵روز که مشتریانِ کم‌تر و البته خاص‌تری دارد، بالاخره آن قطعه‌ای که باید، خوانده شد... در شهری که باید... در گلزارشهدای زنجان... در مجلسی همه‌چیزتمام، در هیأتی کامل... از جایگاه و‌ فضاسازی گرفته تا صوت و فیلم‌برداری و... مهدی احمدی با عشق، جایگاه را طراحی کرده... جایگاهی باشکوه، حماسی، انقلابی و ازهمه‌مهم‌تر هیأتی... انگار ساخته شده برای چنین اجرایی... محمدرضا شفیعی با دقت تمام پای صوت نشسته تا بهترین صدا را ثبت و ضبط کند... دایی علی و محمد آن جلو شور و نظم جلسه را درخور اجرایی بی‌نقص آماده کرده‌اند... و... همه چیز مقدمات یک اجرای باشکوه را فراهم می‌آورند و آن کار که باید اجرا می‌شود... هرچند در این سال‌ها بارها و‌ بارها شرایطی پیش آمده و خواسته‌ام چندخطی درباره‌اش بنویسم، اما هربار خویشتن‌داری کرده‌ام... بیش‌تر نگران خودش بودم که محل کید بدخواهان و‌ حسد بددلان قرار نگیرد... آخرین‌بار شب عاشورای امسال بود... در ماشین عراقی که نشستیم به سمت نجف، آن‌جا که گوشی، نه آنتنی برای تماس داشت و نه اتصالی برای اینترنت، میدان استفاده به افاده بدل شد...صفحه یادداشت را باز کردم و شروع کردم به نوشتن... نوشتم و نوشتم و خوش‌حال بودم از این‌که بالاخره طلسم شکسته شد... فکرکنم به قاعده ایتا چند قسمتی می‌شد... مانده بود دستی به رویش بکشم و منتشر کنم که با ده‌ها متن و صدها و هزاران فایل دیگر، همراه گوشی پرکشید و باز قسمت نشد... این‌بار هم با هزار «وان‌یکاد...» با احتیاط قلم برمی‌دارم... فاطمیه اول گذشته بود و در مسیر مسافرت‌های بینِ‌شهری، گوش‌دادن به کارهای فاطمیه، مسیر را کوتاه می‌کرد... روح الله هم به‌مثابه کارگردان رادیویی، صوت‌ها را انتخاب می‌کرد و در نوبت پخش قرار می‌داد... لابه‌لای کارها، یک قطعه میخ‌کوبم کرد! با تمام کارهای قبل و بعد متفاوت بود، به روح‌الله گفتم دوباره بگذار... دوباره... و بازهم... هرچه بیش‌تر گوش می‌دادم باور می‌کردم اتفاق متفاوتی رقم خورده... شاید در مدت کوتاهی، ده‌ها مرتبه گوش دادم... فیلم جلسه را که دیدم، تحیر و تحسینم مضاعف شد... تعجب می‌کردم چرا در این مدت، سروصدایی به پا نشده؟ چرا دیر دارم می‌شنوم؟ تا بالاخره بعد از حدود دوهفته، تبلیغ قطعه «بی‌مردم» را دیدم و خیالم راحت شد بچه‌های هیأت حواس‌شان بوده و برای این کار برنامه‌ای دارند... اوج ماجرا هم تکرار این اثر در بیت رهبری بود... این کار یک اتفاق نبود، کاری سفارشی هم نبود، کار شاعر به تنهایی هم نبود، حاصل سال‌ها تأمل و اندیشه و مباحثه و برآیند طرح ذهنی چندساله و خروجی یک نظام فکری بود... سال‌هاست جلسات فاطمیه، محمل روضه‌های سوزناک و مرثیه‌های جان‌گداز است... که داغ فاطمیه داغی‌است بی‌تسلی...این‌که در اوج این درد جان‌کاه، مرثیه را این‌گونه با حماسه آمیخته کنی و با شکوه و صلابت حق شعر را ادا کنی، اتفاق کمی نیست... این‌گونه از حماسه خوانی نقطه اوجی است که به نظر بسیار بیش‌تر باید از آن صحبت کرد، شاید باید کمی از آن فاصله بگیریم تا متوجه شویم امروز در میانه یک نقطه عطف، وسط یک جهش تاریخی و ارتقاء معنادار عرصه ستایش‌گری قرار گرفته بودیم... ارتقاء رتبه، جایگاه و شأن مداحی، هم از حیث قالب و هم محتوا... ادامه https://eitaa.com/masir110/385 .
از منظر محتوایی، ورود مداحی به میانه گفت‌وگوهای جدی در حوزه مردم‌داری و حکم‌رانی اتفاق بزرگی است. این‌که مداحی، در سطح حکم‌رانی حرف‌های جدی برای گفتن دارد و می‌تواند منشأ آثار عمیقی باشد، حرف تازه‌ای است که می‌تواند جان‌های آماده بیش‌تری را با این جهان معنوی پیوند دهد... محتوا و قالب به خوبی هم‌نشین شده‌اند و در هم آمیخته‌اند... این حماسه‌خوانی جایی خطبه‌ای غرّاء می‌شود، اما از شور و احساس نمی‌افتد، از هنرمندی و ظرافت خالی نمی‌شود که سرشار است... رسماً خطبه‌خوانی است، اما شاعرانه... این مقتدرانه‌خواندن، به مخاطب جان دوباره‌ای می‌دهد، هویت‌بخش است، شور او را ناخودآگاه به حماسه بدل می‌کند، مجلس از تب‌وتاب نمی‌افتد، گرفتار شعارزدگی نمی‌شود، در اوج شور و عاطفه و احساس، بلندترین مضامین معرفتی را تکرار می‌کند... و این کم معجزه‌ای نیست... به‌ویژه آن‌که به سبک جلسات اصیل ترک‌ها، پایه میکروفون را دوباره برقرار کنی، دستانت را از بند هرچه هست آزاد کنی... چه‌قدر تسلط مداح بر جلسه بیش‌تر می‌شود، چه‌قدر زبان بدنش هنرمندانه‌تر می‌شود... چه‌قدر بهتر این ابیات ادا می‌شود: ای نهضت بیداری! یافاطمةالزهراء! در بطن زمان جاری! یافاطمةالزهراء! هرچند به تنهایی... یافاطمةالزهراء! تو امت مولایی! یافاطمةالزهراء! بالاوپایین رفتن دست‌ها، معنای دیگری پیدا می‌کند، همه چیز در راستای القای معانی به مخاطب، قرار گرفته‌اند... لحظه‌ای احساس می‌کنی چونان رهبر ارکستر، اشاره دست‌ها جمعیت را به حرکت درمی‌آورد... همه جمعیت اجزاء و اعضاء این هم‌آفرینی بزرگ شده‌اند... همه نقش‌آفرین‌اند... همه می‌خوانند، همه می‌سوزند... به نظر حقیر این کار فاخر رسماً عبور از مجادلات مبتذل درباره استودیوخوانی بود، این‌بار به‌جای آن‌که مداح به استودیو برود، استودیو به تماشای هیأت نشسته، مگر در استودیو قرار است چه اتفاقی برای مداح به تنهایی بیفتد که این‌جا با این همه جمعیت نیفتاده است؟ بگذارید کمی بدتر بگویم!... آهسته می‌گویم... بدا به حال آنانی که لذت حضور در چنین جلسه‌ای را نچشیده‌اند و شوری چنین را ندیده‌اند و در جست‌وجوی گم‌شده خود سر از کنسرت‌های شهوت‌ناک درآورده‌اند... خوشا به حال بچه‌های زنجان که توفیق حضور در چنین جلسه‌ای را دارند... الحق که این اجرا عصاره چندین جلسه منبر و سخن‌رانی، بلکه فشرده یک مکتب بود؛ شاید تاکنون هیچ نوایی را این‌قدر گوش نداده بودم: حتی اگر که حق، حتی اگر که نور چشمی نبیندش محروم می‌شود حتی اگر امام، حتی اگر علی امت نخواهدش مظلوم می‌شود علی، آری! علی، حتی! علی تنهاست بی‌مردم ولی در خواب گمراهی بماند بی‌علی مردم ای نهضت بیداری! یافاطمةالزهراء! در بطن زمان جاری! یافاطمةالزهراء! هرچند به تنهایی... یافاطمةالزهراء! تو امت مولایی! یافاطمةالزهراء! یافاطمةالزهراء! یافاطمةالزهراء! میزان اگر علی‌است، تحت ولایتش دنیا و آخرت، آباد می‌شود مولا اگر که اوست، هرکس که با علی‌است از بند هرچه هست، آزاد می‌شود اگر دستان مردم بود، نمی‌شد دست او بسته اگر پهلو، اگر بازو، ولی زهرا نشد خسته ای قله حق‌خواهی! یافاطمةالزهراء! تو دست یداللهی! یافاطمةالزهراء! ای خطبه طوفانی! یافاطمةالزهراء! حق هستی و می‌مانی یافاطمةالزهراء! یافاطمةالزهراء! یافاطمةالزهراء! 🔻یادداشت های برگزیده https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
یلدا  آغاز روشنایی ✍️ سید زین العابدین صفوی چه کسی بلندی  سیاهی را جشن می گیرد؟ ایرانیان که این همه از نور و آتش و روشنی ذکر خیر می‌کنند، پس چرا به" افزایشِِ تاریکی" امتیاز می‌دهند و بلند‌ترین ظلمت سال را گرامی می دارند؟ ادبیات ایرانی یکسره "شب ستیز" است و پیشینه فرهنگی ایرانیان نیز (اعم از اَوِستایی، حکمت خسروانی، و قرآنی) صد در صد "نور گرا" است‌ با این حساب نه تنها هیچ توجیهی برای جشن تاریکی وجود نداردبلکه برعکس، مردم باید "بلند ترین روز"را جشن بگیرند. اما شاید سه عامل برجسته، تاکنون توانسته است شب یلدا را در فرهنگ ایرانی، به یک دورهمی شادمانه تبدیل کند: ۱- در شب یلدا ظرفیت ظلمت و سیاهی به اوج می رسد و بلافاصله پس از آن، رو به کاهش و سراشیبی می‌گذارد و با شمارشی معکوس، چیرگی روز  را بر شب  نوید می‌دهد. در واقع یلدا جشنِ پایانِ سیاهی و میلاد و آغاز چیرگیِ خورشید است. ۲-مردم می‌خواهند شبی بلند و دلگیر را مستهلک کنند و از سرشان باز کنند و از تنهایی طولانی و پی‌آمد‌های روانیِ آن بکاهند. ۳-در این‌شب "زمین" در پایین ترین سطح هوشیاری است و کم‌ترین زمینه برای کار در بیرون از خانه، بویژه کشاورزی وجود دارد. ایرانیان هوشمندانه از این "وقتِ مُرده" به عنوان بهترین فرصت برای شب نشینیِ شادمانه استفاده کرده اند.  🔻یادداشت های برگزیده https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
یلدا، از معنازدایی تا معنادهی ✍️ اصغر اسلامی تنها گفت: چه عیدی بود یلدا، نه حیوانی گردن زده شد و نه انسانی در آئينی به خاک افتاد و کرنش کرد. همچون نوروز همتایش، فقط مهربانی بود، شادی با هم بودن و انسانيت را ستودن. ◾گفتم؛ «نوروز، تیرگان، مهرگان و یلدا» چهار آیین و عید باستانی ایرانی است و در این چارگان، یلدا عیدی است که دراوج تاریکی آن ایزدمهر (میترا) زاده می شود و حیوانی مقدس(گاو) قربانی می شود تا از برکت او نخستین زوج انسان(مشی و مشیانه) زاده شود و ولادت آغاز . یلدا عیدی است که در آن انسانی فرهمند زاده می شود (فریدون) و دوباره گاوی قربانی می شود تا از مردمان، آهنگر دادخواهی (کاوه) قیام کند تا با یاریش ابرقدرت ستمگری گردن زده شود.(ضحاک). و ایرانی به شکرانه اش آیین نوروز، تیرگان و مهرگان بر پا کند. ◾آری، اگر اسطوره ها در ذهن ها بمیرند، درک تاریخی زمان نابود می شود و تقویم های سنتی فرو می پاشند، مناسبت‌های کهن بی معنا می شود. آنگاه کنش‌گر بی حال گرفتار زمان حال و خسته از ملال زندگی روزمره برای آن معنازایی میکند. غافل از آن که معنا به غیاب رفته و برای حضور دوباره تنها نیازمند اسطوره شناسی است. 🔻یادداشت های برگزیده https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
برای کارآمدی رئیسی همین بس که؛ لمپن هایی مثل شما توان مقایسه او را با دولت قبل ندارید و او را با وعده هایش مورد نقد قرار میدید 🔻یادداشت های برگزیده https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
گزارش تصویری؛ 🔻روحیه جهادی یعنی کار برای خدا لینک خبر: http://www.mojerasa.ir/khabar/34366/ 🔴 کانال اخبار استان زنجان 👈 🆔 https://eitaa.com/mojerasa_ir
همزمان با تاکید امروز رهبرانقلاب بر ضرورت تلاش مخاطب داران برای مشارکت، صفحه روزنامه شرق با سانسور جمله‌ای از حسن روحانی، به او هم رحم نکرد و جمله او را نیز به عدم مشارکت تعبیر کرد. پ.ن: البته منفور ترین رئیس جمهور بعد انقلاب اگر از مشارکت نهی هم کنه، عملا تشویق محسوب میشه😂 🔻یادداشت های برگزیده https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
که ‎ مخاطب نداره؟! چپ و راست و صغیر و کبیر نسبت به برنامه شب یلدا شبکه سه واکنش نشان دادن، بعد میگن صداسیما از اعتبار افتاده.. 🔻یادداشت های برگزیده https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd
10.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کارشناس رسانه درباره حضور «واگعیه یا کیکه» در تلویزیون: او را در کنار خانواده و با لباس محلی دیدیم و وجه‌هایی که در فضای مجازی به صورت ناپسند مسخره می‌شد را به حاشیه برد و وجه خانواده و اقومیش برجسته شد. 🔹حالا اگر صداوسیما به او نمی‌پرداخت، کسی متوجه نمیشد که می‌توان از شبکه اجتماعی با این کارها پول درآورد؟ 🔻یادداشت های برگزیده https://eitaa.com/joinchat/3621912738Cceffa384fd