پيشواى بزرگ اسلام امام علي(عليه السلام) مى فرمايد:
«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُعَنْ عَلَى نَفْسِهِ حَتَّى يَكُونَ لَهُ مِنْهَا وَاعِظٌ وَ زَاجِرٌ لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْ غَيْرِهَا لَا زَاجِرٌ وَ لَا وَاعِظٌ»
ترجمه: كسى كه كوشش نكند تا از درون وجود خود واعظى كه او را پند و اندرز دهد و زاجرى [ملامتگرى] كه او را از كار بد باز دارد، پيدا كند، پند و اندرز و منع ديگران در وجود او اثر نخواهد كرد!
🔹(منظور از واعظ ، همون وجدان است)🔹
نهج البلاغة، شريف الرضى، محمد بن حسين، محقق / خطبه 88، ص 123.
پیوستن
اى مردم! اگر دربارهى قيامت شك داريد
(با دقّتِ در وجود خود، شكّ ِ خود را برطرف كنيد،) ما شمارا از خاك آفريديم (مواد غذايى خاك از طريق غذا به صورت نطفه در آمد) سپس از نطفه، سپس (به صورت) خون بسته شده، سپس (به صورت چيزى مانند) گوشت جويده شده كه بعضى خلقت كامل يافته (وبه دنيا آيد) وبعضى خلقت كامل نيافته (و سقط شود)، تا براى شما روشن سازيم (كه بر هرچيز قادريم) وآنچه (از جنينها) را كه بخواهيم تا سرآمدى معيّن در رحم مادران قرار دهيم، سپس شمارا به صورت طفل بيرون مىآوريم، تا به حدّ رشد و بلوغ برسيد و (در اين ميان) بعضى از شما مىميريد و بعضى به پستترين مرحلهى زندگى (و پيرى) مىرسيد تا جايى كه دانستههاى خودرا از دست دهند.
(همچنين) زمين را (در زمستان) خشك و مرده مىبينى امّا هنگامى كه باران بر آن فرو مىباريم، به حركت درآيد و رشد كند و انواع گياهان زيبا مىروياند.
#قرآن_کتاب_زندگی
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ ۚ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ۖ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّىٰ وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَىٰ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا ۚ وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنْبَتَتْ مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيج(ٍآیه 5 سوره حج)
پیوستن
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طراحی ویژه ربات برای حرکت روی آب
🔹از همتایان خود در فن آوری و مهندسی جلوتر باشیم🔹
پیوستن
#حکایت
پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست و غلام دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده ، گریه و زاری در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد .
چندان که ملاطفت کردند آرام نمی گرفت و عیش مَلک ازو منقص بود. چاره ندانستند.
حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت اگر فرمان دهی من او را به طریقی خاموش گردانم .گفت: غایت لطف و کرم باشد.
بفرمود: تا غلام را به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد .مویش گرفتند و پیش کشتی آوردند. به دو دست در سکان کشتی آویخت چون بر آمد، به گوشه ای بنشست و قرار یافت.
ملک را عجب آمد. پرسید در این چه حکمت بود؟ گفت از اول مِحنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتی نمی دانست
همچنین قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید
معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است
حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف
از دوزخیان پرس که اعراف بهشتست
فرق است میان آن که یارش در بر
تا آن که دو چشم انتظارش بر در
#گلستان_سعدی
پیوستن