معجزه محبت🌸🌼🍀
من سیصد سال با داروهای مختلف،
مردم را مداوا کردم؛
و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛
که هیچ دارویی بهتر از ❤️محبت❤️ نیست!
کسی از او پرسید:
و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟
لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛
مقدار دارو را افزایش بده!🙂❤️🌸🌼
#لقمان_حکیم
@masire_shahadat
#خاطرات_شهدا
بیخبر رفتم تویِ اتاقش. سرش رو از سجده بلند کرد. چشماش سرخ بود و خیسِ اشک. رنگش هم پریده بود. نگران شدم. گفتم: مصطفی! خبری شده؟ سـرش رو انداخت پایین . زل زد به مُهـرش و گفت: ساعت ۱۱ تا ۱۲ هر روز رو فقط برایِ خدا گذاشتهام؛ برمیگردم کارهام رو نگاه میکنم و از خودم میپرسم کارهایی که کردم برای خدا بوده یا برایِ دلِ خودم؟
🌹خاطرهای از زندگی روحانی شهید مصطفی ردانیپور
@masire_shahadat
✅تلخکامی دنیا، شیرینی آخرت، و شیرینی دنیای حرام، تلخی آخرت است.
@masire_shahadat
✨﷽✨
#داستان_شب
💚#پهلوان_بی_مزار💚
💥 ابراهیم روزها بسیار انسان شوخ و بذله گویی بود 😜
خیلی هم عوامانه صحبت می کرد اما شبها معمولاً قبل از سحر بیدار بود و مشغول نماز شب🤲🌸 می شد 🌿
تلاش هم می کرد که این کار به صورت مخفیانه صورت بگیرد🌺
ابراهیم هرچه به این اواخر نزدیک میشد بیداری سحر هایش طولانی تر بود🍁
گوی میدانست در احادیث نشانه شیعه بودن را بیداری سحر و نماز شب معرفی کردهاند🌹🌹
او به خواندن دعاهای
کمیل ندبه توسل مقید بود و بعد از نماز صبح آنها را می خواند 🧡
هر روز یا زیارت عاشورا یا سلام آخر آن را می خواند🍃🍁
و آیه وجعلنا...
را زنده میکرد
یک بار به او گفتم این آیه برای محافظت در مقابل دشمن است اینجا که دشمن نیست!!!!!
ابراهیم گفت دشمنی بزرگتر از شیطان هم وجود دارد؟؟🤔
@masire_shahadat
#خاطرات_شهدا
خیلی به فکرِ مستضعفین بود؛ وقتی حقوق میگرفت به اندازهی امرارِ معاشِ خانواده برمیداشت و بقیه رو صرفِ کمک به نیازمندان میکرد. بعد از اینکه نمایندهی مجلس شد، دوستش با دیدنِ زندگیِ سادهی او گفت: آقای طیبی! اصلاً زندگیات فرق نکرده؛ نه خانهات، نه لباست، نه وضعِ فرزندانت... حاجآقا در جوابش گفت: مگه من رفتم مجلس که به خودم برسم؟!!! من رفتم تا برایِ مردم کار کنم...
🌼خاطره ای از زندگی شهید محمدحسین طیبی❤️🌹
@masire_shahadat
#لحظه_ای_توقف🚫
از آیٺ الله بهجت پرسيدند:🌺
آيا آدم گناهڪار هم مےتواند امام زمانش را ببيند❓
جواب دادند:
🚫شمر هم امام زمانش را ديد!
اما نشناخت
@masire_shahadat
#خود_سازی_به_سبک_شهدا
💠ویژگی های اخلاقی شهید ابراهیم هادی
١-شهید ابراهیم هادی از غیبت کردن گریزان بود🌹🌸
بارها در زمینه های مختلف اهمیت صلوات را شنیده ایم. در حدیثی می خواندم که اگر کسی در بدو ورود به جلسه ای صلوات بفرستد، در آن جلسه دچار غیبت نمی شود . اگر هم بعد از خروج از جلسه صلوات بفرستد کسی غیبت او را نخواهد کرد.
شهید ابراهیم هادی نیز از حربه شیرین صلوات برای جلوگیری از غیبت استفاده می کرد.🌹🌸🌼🌹🌸🌼
@masire_shahadat
#طنز_جبهه
شهید منصور باقری شیطنت هایش را با خودش به جبهه آورده بود. بادبادک های «الموت للصدام» ش در پاسگاه زید معروف بود. هر وقتی بیکار می شد، می پرید پشت خاکریز و فوری انگشت شستش را به دهانش می زد و برای تشخیص جهت باد بالای سرش می گرفت.
وقتی اوضاع مساعد بادبادک بازی بود، بادبادک هایش را سمت عراقی ها روانه می کرد. صدای خنده های ما و صدای تیر اندازی های مدام عراقی ها به هم می آمیخت. آن قدر آسمان را سوراخ می کردند تا صدام را زمین بزنند.😊😀🙂
@masire_shahadat
#خاطرات_شهدا
انجمن اسلامی دانشجویان را توی آمریکا راهاندازی کرد. جواد به شهریکه توی اون زندگی میکرد هم قانع نبود و در پنج شهرِ آمریکا ایدهاش رو عملی کرد. هر هفته جلسه برگزار میکرد. با حرفاش دانشجوهای آمریکایی رو هم کشانده بود طرف خودش و خیلی از دانشجویان خارجی تویِ همین جلسات مسلمان شدند. خانمی میگفت: من در آمریکا بیحجاب بودم، شوهرم با دکـتر اسداللهزاده ارتباط داشت؛ چند بار رفتم جلساتشون و حرفها و رفتار ایشون من رو به حجاب و دستورات اسلامی مقیّد کرد.
🌹خاطرهای از زندگی دکتر شهید جواد اسداللهزاده
@masire_shahadat