هدایت شده از شهیدهادی_تورجی زاده_حججی_آرمان_حاج قاسم
بسم رب الشهدا و الصدیقین
🌷 #مـــعـرفــی_شـهــدا
#شهیدعارفکایدخورده
نام پدر:حاجیعلی
تاریخ تولد : ۱۳۷۱/۰۵/۲۴
محل تولد : دزفول - خوزستان
تاریخ شهادت : ۱۳۹۶/۰۸/۲۷
محل شهادت : بوکمال - سوریه
وضعیت تاهل : مجرد
محل مزار شهید : خوزستان - دزفول - گلزار شهید آباد - قطعه اصلی شهدا ردیف دوم
📜_ #وصـــیــت_نــامـه
یادتان باشد
قیامت باید در چشمان
تک تک شهدا زل بزنید
و جواب بدهید
قیامت یقه تان را میگیریم
اگر ولی فقیه را تنها بگذارید!
🌱هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا
و#شهید_عارف_کایدخورده_صلوات🌱
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ 🌸
💚 کانال #شهیدهادی و
#شهیدتورجی_زاده 👇👇
@shahid_hadi124
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚪اتاق سرد فرمانده!
#شهید_مصطفی_صدر_زاده
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
✨﷽✨
✅واقعا زیباست
✍پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت:
مرا به حمام ببر.
پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست.
پسر قنداب خنکی سفارش داد ؛
برایش آوردند و آن را به آرامی ؛
در دهان پدر ریخت و
پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید ؛
روزی به پسرش گفت:
فرزندم مرگ من نزدیک است ؛
مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت:
پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت:
من قنداب دادم، گنداب خوردم.
تو که گنداب می دهی ؛
ببین چه می خوری؟
✅ کانال استاد دانشمند
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
http://eitaa.com/joinchat/592117774Cb596248863
✨﷽✨
✅واقعا زیباست
✍پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت:
مرا به حمام ببر.
پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست.
پسر قنداب خنکی سفارش داد ؛
برایش آوردند و آن را به آرامی ؛
در دهان پدر ریخت و
پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید ؛
روزی به پسرش گفت:
فرزندم مرگ من نزدیک است ؛
مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت:
پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت:
من قنداب دادم، گنداب خوردم.
تو که گنداب می دهی ؛
ببین چه می خوری؟
✅ کانال استاد دانشمند
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
http://eitaa.com/joinchat/592117774Cb596248863
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥به مادرت بگو دعات کنه...
👤حجت الاسلام و المسلمین دانشمند
✅ کانال استاد دانشمند
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
http://eitaa.com/joinchat/592117774Cb596248863
هدایت شده از آرامش با قرآن
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سر کوه بلند فریاد کردم ..
علی شیر خدا را یاد کردم.
#یا_امیر_المومنین💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای غدیر خرج کنید...
هدایت شده از شهادت زیباسـت
#حاج_احمد_متوسلیان :
اگر بنا باشد برای من اتفاقی بیفتد
مطمئن باشید در جبههی جنگ
با اسراییلیها خواهد بود..!
چون من با خدای خود عهد بستهام
به دست شقیترین اشقیای عالم
یعنی اسراییلیها شهید بشوم.
۱۴ تیرماه ؛ سالروز ربوده شدن
حاج احمد متوسلیان و یارانش
توسط نیروهای فالانژ وابسته به
رژیم صهیونیستی در خاک لبنان
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇🏿
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🆔@lovemartyr
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
هدایت شده از شهادت زیباسـت
🍂در #چهاردهم_تیرماه1361 ، مزدوران حزب فالانژ ، اتومبیل #چهار_دیپلماتیک کشورمان را در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی و ورود به شهر #بیروت متوقف و #چهار_سرنشین خودرو مزبور به رغم #مصونیت_دیپلماتیك ، توسط آدم ربایان دستنشانده رژیم تروریستی تلآویو به گروگان گرفته شده و پس از شكنجه و بازجویی، به نظامیان اسرائیلی تحویل داده شدند كه از سرنوشت آنان تاكنون اطلاعی در دست نیست و همه مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبری از این عزیزان برسد...
نشرمعارفشهدادرپیامرسانایتا🇮🇷👇🏿
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
🆔@lovemartyr
http://eitaa.com/joinchat/2517565440Cbc3f1bfcb6
••••••••••♡♡♡♡•••••••••••
⭕️شریف زاهدی
روحانی برجسته اهل سنت بلوچستان که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید، در بیان خاطرات خود چنین می آورد ؛
🔹خیلی فکر کردم که با کدام روایت یا کتاب برای اهل تسنن ثابت کنم که «مولی» در حدیث غدیر، به معنای دوست نیست، بلکه به معنای پیشوا و رهبر است.
تا این که روزی مشغول مطالعه یکی از کتابهای «مولوی محمد عمر سربازی» بودم.
مطالعهام که تمام شد و کتاب را که بستم، دیدم روی جلد آن نوشته شده: «نویسنده مولانا محمد عمر سربازی» فوراً به ذهنم آمد که از مولوی ها، معنای کلمه ی مولانا را بپرسم و سؤال کنم که چرا به محمد عمر سربازی، مولانا میگویند؟
از چند مولوی سؤال کردم. پاسخی که به من دادند، این بود :
«مولانا» یعنی واجه ؛ یعنی رهبر ما، پیشوا ی ما.
به آنها گفتم: من تعجب میکنم «مولا» درباره ی بزرگانتان معنای واجه و رهبر میدهد ولی در سخن پیامبر (صلی الله علیه وآله) به معنای دوست آمده است!
⭕️ روزی یکی از دوستان اهل تسنن به دیدنم آمده بود.
گفت وگوی مفصلی درباره حقانیت اهل بیت داشتیم از جمله به خطبه ی حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) در غدیر خم استناد کردم. ایشان میگفت: «مولا» در این حدیث به معنای دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت بلوچستان حرکت کرد.
یک ساعت از رفتنش نگذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی.
گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانوادهام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو.
گفتم: کار مهمی دارم، نمی توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی.
خیلی اصرار کردم تا این که برگشت. وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: میخواستم به تو بگویم: دوستت دارم. گفت: همین! گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. ❗️
دوستم ناراحت شد و گفت: خانوادهام منتظرم بودند و باید میرفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت میکنی؟⁉️
گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانواده ای که منتظرت هستند میروی و شما را از راهتان بر میگردانم تا به شما بگویم «دوستت_دارم»؛ ناراحت میشوی و در عقل من شک میکنی، ولی وقتی پیامبر اسلام ص دهها هزار نفر را که با عجله به سمت خانواده ی خود میرفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد» این کار پیامبر را عاقلانه میدانی؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی کردند؟
با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده داری زده است و اقرار کرد که پیامبر ص - در جریان غدیر خم - میخواست نکته ی مهم تری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی اش با علی (علیه السلام) نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.»
باید شیعه می شدم ، خاطرات شریف زاهدی ، ص 138
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أميرالمؤمنين و اولاده المعصومين عليهم السلام.
🦋 گروه بصیرتی شهید آرمان علی وردی بسیج طلاب خواهران کشور