Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️ وقتی اشتهای بیمار به چیزهای شیرین زیاد است: احتمال دارد که مادۀ این مرض سرد و سوداوی باشد، و طبیعت برای دفع آن ماده ای را طلب می کند که شیرین باشد؛ اگر قلب بیمار در بیماری ضعیف شود و باعث خروج روح حیوانی گردد، طبیعت چیز شیرین را برای تقویت قلب و روحی که در آن است می طلبد. خدا آگاه تر است. Ⓜ️ شرح صادقیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبایت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️سرسام حمره گاهی حمره به حاء مهمله در دماغ بهم می رسد، و آن ورمی است که از خون حار مختلط به صفرا بهم می رسد، و آن را به اسم لازم می خوانند. و سبب حدوث آن در دماغ ارتقای خون فاسدی است که به واسطه صفرا افروختگی پیدا کند. و چون این مرض در اعظای ظاهره بهم رسد، عروق دقاق که در آن عضو می باشد، شکافته می شود به جهت غلیان خون، و خون از آن بیرون می آید. Ⓜ️👈 پس اگر خون در زیر جلد منبسط شود، به سبب رقت و لطافت و حدت، در جلد حمرت بهم می رسد. Ⓜ️👈و اگر در میان گوشت فرو رود، و آن در صورتی است که سبب آن خون غلیظ محترق سوداوی باشد، و نفوذ به ظاهر جلد نتواند کرد، و این قسم را «جمره» به جیم می نامند. برای اینکه شبیه است به جمر نار، در حمرت و التهاب. و دماغ را تحمل طاقت این نوع نیست، به جهت شرف دماغ و شدت فساد آن ماده و خباثت آن. Ⓜ️✅👈و آنچه عارض دماغ می شود نوع اول است، که خون در غشاء موضوع بر قحف یا موضوع بر دماغ منبسط گردد. Ⓜ️ شرح الاسباب و العلامات، جناب نفیس ابن عوض کرمانی، رحمة الله علیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ همانگونه که صورت جسمی تحصل بخش هیولا است، صورت نوعیـه نیـز بـه جسـم مرکب از ماده و صورت جسمیه تحصل می بخشد. بدین ترتیب مراد از صورت نوعیـه، مبدأ آثار مختلف در جسم می باشد و دلیل نامگـذاری آن بـه #صـورت_نوعیـه بـه ایـن جهت است که اجسام به واسطهٔ آن متنوع می شوند. Ⓜ️ علامه محمد تقی آملی، درزالفوائد، تعلیقیه بر شرح منظومه سبزواری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ در گفتار چهارم #کتاب_الفصول، بقراط آمده است، چنانچه بیمار مبتلا به #رمد، دچار اسهال شود، رمد وی بهبود خواهد یافت. در گفتار ششم همان کتاب آمده است پدید آمدن اسهال در بیمار مبتلا به رمد، پدیده خوبی است، زیرا اخلاط ناخواسته ای را که بر بدن بیمار چیره شده اند به سوی اندامهای پایینی کشیده و آنها را بیرون می راند از همین رو به گفته #جالینوس بایستی پزشک بیمار مبتلا به رمد را به وسیله داروهای خوراکی و تنقیه های اسهال آور درمان کند. Ⓜ️ الحاوی( بیماری چشم و چشم پزشکی) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️👈دماغ نرم است که بنا بر فرموده جالینوس: نرمی سببی می شود که به بطور احسن، شکل بگیرد، و استحاله به متخیلات در دماغ لین انجام گیرد؛ چرا که لین، استحالات را به آسانی قبول می کند. Ⓜ️👈من(شیخ الرئیس) میگویم : و أقول خلق ليناً ليكون دسماً : دماغ لين خلق شده است تا دسم باشد تا به طور احسن و بتدریج تغذیه عصبهای صلب را تأمین کند. Ⓜ️👈چرا که اعصاب از دماغ و نخاع تغذیه می کنند. جوهر صلب مثل جوهر لین تمددی در آن حاصل نمی شود و دماغ برای این لین خلق شده است که رویشگاه عصب باید این باشد تا تمددی در آن حاصل شود. Ⓜ️ القانون فی الطب، شیخ الرئیس اعلی الله مقامه الشریف ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبایت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️چرا زنان نقرس نمی گیرند مگر هنگامی که یائسه شوند؟ 1⃣Ⓜ️ پیش از این بیان شد که نقرس به سبب فضولاتی که در بدن جمع می شوند، و طبیعت بدن آن را به اندام ها می فرستد پدید می آید، و فضولات بدن همیشه در خون تزریق می شوند و خون مذکور در زنان به سبب حیض دفع می شود، و این امر باعث می شود، که بدن آنها از این فضولات پاک شود، و در چنین حالتی دیگر چیزی از فضولات باقی نمی ماند که نیاز به دفع داشته باشد و به سوی پاها سرازیر شود. 2⃣Ⓜ️ و از سوی دیگر بدن زنان مرطوب است و رطوبت آن از نوع مألوف و لطیف است، و در بدن آنان حرارتی نیست که خون را گرم نموده و تند و تیز کند تا به سبب آن نقرس مراری و گرم پدید آید، و همچنین در بدن آنان حرارتی نیست که باعث نضج خلط بلغمی غلیظ گردیده، و سپس آن را نمکین و گزنده نموده و باعث بروز نقرس شود. لذا به علت این دو سبب نقرس در زنان پدید نمی آید. Ⓜ️ رساله نقرس، محمدبن زکریای رازی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیمⓂ️ 💢پرخونی و قرمزی چشم(طَرفَه) 💢 و چهار سبب دارد : 1⃣🔹یکی آنکه بعضی رگ ها که اندر طبقة ملتحم است، بگسلد، به سبب زخمی و آفتی و آسیبی که از بیرون بر چشم آید و خون ظاهر شود. 2⃣🔹دوم آنکه گر چه رگ های ملتحمه گسسته نشود به سبب زخمی که بر چشم آید، خون ظاهر شود. 3⃣🔹سوم آنکه بی زخمی و آسیبی که به چشم رسد، به سبب گرمی و تیزی خون اندر ملتحمه، خراجی(ورم چرکی) تولد کند، و این خراج سر کند. 4⃣🔹چهارم آنکه به قوت قیء کردن پدید آید. 💢درمان : 1⃣ .چکاندن شیر زنان در چشم 2⃣ .چکاندن سفیده و زرده تخم مرغ در چشم 3⃣ .چکاندن کندر سابیده با شیر زنان 4⃣.چکاندن آب زنیان و آب نمک در چشم 5⃣ .آب زیره و نمک با هم در چشک 6⃣ .چکاندن آب زرنیخ سرخ با آب 7⃣ .دود کندر و سرگین گاو 8⃣ .بخار سرکه و گلاب به چشم 9⃣ .ضماد نمک و سرکه و مویز بدون دانه و برگ تاج ریزی و صبر 🔟 .ضماد روغن گل و زردة تخم مرغ و ناخنک و زعفران و عدس و ریشة سوسن 1⃣1⃣. ابن سینا: خون کبوتر یا شفنین یا فاخته یا قمری، و به ویژه خون زیر پر آنها را در چشم بچکانند. ضماد مویز بدون دانه با سرکه یا به تنهایی. ضماد برگ کلم پخته ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️💠 وإذا لم يغن الاستفراغ والتنقية والتدبير الصائب، 1⃣Ⓜ️ فاعلم أن في العين مزاجاً بارداً، 2⃣Ⓜ️ أو مادة خبيثة لحجة في الطبقات تفسد الغذاء النافذ إليها، 3⃣Ⓜ️ أو هناك ضعف في الدماغ، و في موضع آخر تنقذف منه النوازل إلى العين. Ⓜ️ القانون فی الطب، شیخ الرئیس اعلی الله مقامه الشریف ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ 1⃣Ⓜ️ #قیء از یک حیث که موجب #تنقیه_معده می شود، برای چشم مفید است. 2⃣Ⓜ️ #قیء از یک حیث که موجب #تحریک_مواد_دماغ می شود، برای چشم مضر است. Ⓜ️ القانون فی الطب، شیخ الرئیس اعلی الله مقامه الشریف ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ 1⃣Ⓜ️ آنکه از دور دشخوار بیند و از نزدیک نیک بیند، روح باصره او لطیف و صافی و اندک باشد. و سبب آنکه از دور دشوار بیند آن است که روح باصره، یعنی شعاع چشم او بــه حرکت که اندر آن مسافت افتد پراکنده شود. 2⃣Ⓜ️ و آنکه از نزدیک دشوار بیند و از دور نیک بیند، روح باصره او بسیار و تیره باشد، لطیف و صافی نباشد و به قوت حرکت که اندر آن مسافت افتد لطیف شود. 3⃣Ⓜ️ و آنکه از دور و نزدیک دشوار بیند روح باصره او اندک و تیره باشد؛ ✅ والله اعلم بالصواب. Ⓜ️ ذخیره خوارزمشاهی، سید اسماعیل جرجانی رحمة الله علیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ #بول در بیماری #صبارا، #سپید و #رقیق است، همچون آب صافی. از بهر آنکه حرارت، همه روی به دماغ او دارد، و از خویشتن بدین سبب بی خبر باشد. Ⓜ️ ذخیره خوارزمشاهی، سید اسماعیل جرجانی رحمة الله علیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 💠الازدیاد فی العظم وجب الاشتداد فی الکیف یعنی هر گاه در مقدار و کمیت شیئ زیادتی حاصل شود، در کیفیت و چگونگی آن شیئ نیز زیادتی حاصل می شود. مثلا هر گاه در عنصر آتش زیادتی حاصل شود و از نظر کمیت به مقدار آن افزوده گردد، در این هنگام اگر قطعه آهنی در آن آتش انبوه قرار گیرد ، به سرعت شگفت انگیز و در زمانی غیر محسوس تفتیده می گردد؛ ولی اگر همان قطعه آهن را در آتش دیگر که از حیث مقدار به مراتب کمتر از آتش اول است بیفکند، برای تفتیده شدن، به زمان بیش از زمان اول نیازمند است؛ در حالی که تماس قطعه آهن با آتش در هر دو صورت یکسان اس، یعنی تماس آن قطعه آهن با آتش انبوه از حیث حجم بیش از تماس آن قطعه اهن با آتش قلیل نیست ؛ زیرا تماس قطعه آهن با آتش در حجم معین و اندازه محدودی انجام میگیرد و در این گونه تماس ، انبوهی و کمی آتش موجب تفاوت در تماس نمی شود . با توجه به این مقدمات و بررسی بیشتر در مثال مزبور به روشنی معلوم می شود که آتش انبوه از حیث کیفیت شدیدتر از آتش قلیل است ؛ و به این ترتیب مفاد قاعده مورد بحث ثابت می شود. برخی در مقام انکار برآمده و گفته اند: در مورد مثال مزبور، یا هر مثال دیگری که مانند آن باشد، آتش انبوه از حیث کیفیت، شدیدتر از آتش قلیل نیست؛ بلکه فقط از جهت مقدار و کمیت بیشتر است؛ و سبب شدت را در آتش انبوه کیفیت آن ندانسته بلکه تدارک اجزاء بعید آن را سبب شدت پنداشته اند. به این ترتیب که گفته اند: هر گاه در اجزاء نزدیک آتش انبوه ، انفعالی رخ دهد ، اجزاء بعید آتش آن انفعال را تدارک می کنند و از پیشرفت انفعال جلوگیری به عمل می آید . درحالی که در آتش قلیل این تدارک انجام نمی شود و انفعال افزایش می یابد و قهراً از شدت آتش کاسته می شود و این از آن جهت است که فاعل در طبیعیات را منفعل نمی دانند و در این مقام مثالی را ذکر کرده اند: هر گاه شخصی در آب سرد انبوه فرو رود، از شخصی که در آب سرد قلیل فرو رود، احساس سردی بیشتری می کند، و این نه از آن جهت است که کیفیت در آب انبوه شدیدتر است، بلکه از آن جهت است که هنگام فرو رفتن در آب قلیل، اجزاء آب که مجاور بدن است در اثر حرارت بدن انسان ، گرما را می پذیرد و به علت قلّت اجزاء آب، آن گرمی جبران نمی شود. در نتیجه شخص منغمر در آب، احساس سردی کمتر می نماید. در حالی که هنگام فرو رفتن در آب انبوه، اگر چه اجزاء آب که مجاور بدن شخص است، در اثر حرارت بدن گرما می پذیرد ، ولی اجزای انبوه آب، آن حرارت را جبران می کند و در نتیجه شخص منغمر در آب احساس سردی بیشتر می کند، و به این ترتیب شدت را در آب انبوه یا آتش عظیم از ناحیه کیفیت آن نمی دانند، بلکه شدت را از ناحیه مقدار و کمیت آن می پندارند. درباره مثال مورد بحث اشکال دیگری را مطرح کرده و چنین گفته اند: اگر بنا باشد این قاعده صحیح باشد و همواره زیادتی در مقدار چیزی سبب اشتداد در کیفیت آن چیز باشد، لازم می آید که نسبت برودت آب دریا مثلا با آب قلیل همان نسبت عظمت آب دریا با آب قلیل باشد. درحالی که چنین نیست؛ یعنی هرگز نسبت برودت آب دریا با آب قلیل، برابر نسبت عظمت آن با آب کم نیست. بلکه فاصله بین آن دو نسبت، بسیار است. ابن سینا در کتاب شفا، بخش طبیعیات با تفصیلی که در این مختصر مجال ذکر آن نیست، به این دو اشکال پاسخ داده و از مفاد قاعده دفاع کرده است. بنابراین هرگونه زیادتی در چیزی که عبارت است از تغییر در کمیت، موجب اشتداد در کیفیت آن چیز می گردد. بنابراین اگر قاعده را به صورت دیگری مطرح و آن را با تعبیر دیگری ادا کنیم، خیلی مناسب خواهد بود. یعنی به جای جمله «الازدیاد فی العظمی وجب الاشتداد فی الکیف» بگوییم: «الازدیاد فی الکمیه یوجب الاشتداد فی الکیفیه» این قاعده با مساله دیگر که عبارت است از تبدیل کمیت به کیفیت، نباید اشتباه گردد و آن مساله یعنی تبدیل کمیت به کیفیت، بین ماتریالیست ها مورد بحث قرار گرفته و بیشتر آنان، آن را اثبات و تایید کرده اند. به این ترتیب که گاهی تغییر تدریجی در کمیت و ازدیاد در مقدار شیئ، به مرحله ای می رسد که یک تبدیل اساسی و ناگهانی را ایجاب می نماید. مثلا آب در اثر مجاورت با حرارت، گرمی را در درجات مختلف به تدریج می پذیرد و این پذیرش تدریجی تا درجه ای معین ادامه می یابد. ولی هنگامی که به آن درجه معین رسید، به طور ناگهانی کمیت به کیفیت تبدیل می شود و آب به بخار تبدیل می گردد. این حالت در مورد برودت آب نیز صدق می کند؛ چون آب، برودت را در درجات مختلف به تدریج می پذیرد و این پذیرش تدریجی تا درجه ای معین از برودت ادامه می یابد. ولی هنگامی که برودت آب به آن درجه معین رسید، یک تغییر ناگهانی در آب پیدا می شود و آب به یخ مبدل می گردد و این همان تبدیل کمیت به کیفیت است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️ شکل ارکان کروی است: هر چه بسیط باشد باید که شکل آن کره باشد، زیرا که فعل یک قوت در یک ماده جز، بر یک نهج نبود، و هر شکل که جزء «کره است»، متشابه نیست. پس لازم آید که شکل افلاک کره باشد. Ⓜ️ امام فخر رازی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

‏Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️👈برای هر جسم بسیط فلکی یا عنصری یک شکل طبیعی است. و آن شکل کره‏‎ ‎‏است؛ زیرا طبع و طبیعت که صورت نوعیه است در جسم بسیط، واحد است و طبق‏‎ ‎‏قاعدۀ «الواحد لا یصدر منه الاّ الواحد» از فاعل واحد در قابل واحد که ماده است، جز‏‎ ‎‏فعل واحد صادر نمی شود.‏ ‏‏از طرفی همۀ اَشکال غیر از کرویت، مضلّع می باشند، مثلاً مربع مضلّع است و‏‎ ‎‏مخروط، نقطه و قاعده و سطح دارد و همچنین استوانه. بنابراین سایر اشکال از قبیل‏‎ ‎‏مربع و مکعب و استوانه و غیر آنها چون دارای خط و سطح و نقطه هستند واحد‏‎ ‎‏نیستند و چون واحد نیستند از فاعل واحد در قابل واحد صادر نمی شوند.‏ ‏‏قوای قاسره، از قبیل بادها و بارانها زمین را از شکل کرۀ حقیقی خارج نموده اند؛‏‎ ‎‏زیرا وقتی باد می وزد شنها را حرکت داده و در یک جا جمع می کند و آنجا مرتفع‏‎ ‎‏می شود و همچنین به واسطۀ بارانها شیارها و درّه ها در زمین ایجاد می شود و چون‏‎ ‎‏طبع زمین مقتضی یبوست است و آن یبوست حافظ شکل طبیعی است بعد از زوال‏‎ ‎‏شکل طبیعی یبوست زمین باقی است و لذا آن یبوست شکلی را که به واسطۀ قاسر‏‎ ‎‏حاصل شده است، بالعرض حفظ می نماید.‏ ‏‏با توجه به اینکه اقتضای طبیعی اجسام و زمین کرویت است، توهم دوام قسر نشود‏‎ ‎‏با اینکه قسر دائمی در عنایت الهی محال است؛ زیرا اگر خداوند طبیعتی را با اقتضائی‏‎ ‎‏خلق فرماید آن اقتضا در رسیدن طبیعت به کمال دخیل است، چون نوع قسر دائم‏ ‏‎‏است و آن درعقل است. و به عبارت دیگر، نوع قسر به تعاقب افراد قسر در عقل باقی‏‎ ‎‏است، ولی اشخاص و مصادیق قسر، فانی و زایل می باشند.‏ Ⓜ️‏‏و بالجمله: مرحوم حاجی در نظم فرموده است: قوۀ قسریه، ارض را از کرویت‏‎ ‎‏ـ مگر در حس ظاهر ـ اخراج نموده است، ارض در حس ظاهر دارای شکل کره است؛‏‎ ‎‏زیرا اگر جسم کسی بر ارض محیط باشد آن را به صورت کره می بیند؛ چنانکه انسان‏‎ ‎‏در حس نارنج را کره می بیند و حال آنکه اگر به اندازۀ مویی از کرۀ حقیقی بردارند از‏‎ ‎‏کرویت حقیقی بیرون می رود، ولی کرۀ عرفی و حسی چنین نیست. بنابراین زمین با‏‎ ‎‏این گودی و بلندی و کوه و دره، کرۀ حسی است؛ چون نسبت ارتفاع اعظم جبال به‏‎ ‎‏کرۀ ارض مانند نسبت یک هفتم عرض یک دانه جو به کره ای است که قطر آن یک‏‎ ‎‏ذراع باشد.‏ Ⓜ️ تقریرات فلسفی امام خمینی رحمة الله علیه ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️ اگر جسمی بسیط است شكلش هم باید بسیط باشد. دلیل بر این مدعا چه می باشد؟ شكل، حاصل نیروی موجود در جسم است چون بحث ما در شكل طبیعی است نه قسری. شكل قسری از بیرون بر این جسم تحمیل می شود در اینصورت آن تحمیل كننده هر اقتضایی كه دارد بر این جسم وارد می كند و شكلی را كه مقتضای خودش است به این جسم می دهد. الان بحث در شكل طبیعی است نه تحمیلی، پس باید این شكل از درون خود جسم حاصل شود یعنی به توسط نیرویی كه در جسم است حاصل شود. جسم بسیط فقط یك نیرو دارد « اما جسم مركب به تعداد اجزاء تركیبی اش می تواند نیرو داشته باشد». و قوه ی واحده طبق قاعده ی الواحد فقط یك اثر و یك مقتضا دارد. پس شكلی را اقتضا می كند كه آن شكل فقط یك امر داشته باشد كه شكل بسیط می باشد. مكعب، یك شكل است ولی بسیط نیست یعنی دارای یك امر نیست. مكعب، هم دارای سطح و هم دارای خط هم دارای نقطه است. سطح مكعب و خطوط و نقاط آن، چند تا می باشد. پس نمی تواند یك شكل بسیط باشد. اما كره اینگونه نیست. كره یك امر دارد و آن، سطح مدور است. در كره خط و نقطه و سطوح متعدد وجود ندارد پس كره یك شكل بسیط است بنابراین اگر نیروی بسیط، شكلی را تقاضا كرد آن شكل باید بسیط باشد چون نیروی بسیط واحد است و واحد جز واحد طلب نمی كند. پس این نیروی بسیط، شكل بسیط می خواهد. پس اینكه گفته شد « جسم بسیط، شكل بسیط را اقتضا دارد » روشن شد. Ⓜ️ درس طبیعیات شفاء، استاد حشمت پور ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 1⃣🔹 از نظر «اشراقیون» ماده اولی جهان که مادة المواد و هیولای اولی است همین صورت جسمیه است که متصل واحد است. 2⃣🔹 ولی از نظر «مشائین»، صورت جسمیه غیر از ماده اصلی و اولای جهان است ماده اولی جهان حقیقتی است بی تعین تر و نامشخص تر از صورت جسمیه ماده اولی را می توان با دلیل عقل و فلسفه وجودش را کشف کرد، ولی هرگز نمی توان آن را از سایر اشیاء یعنی از صورت هایی که به خود می گیرد عریان کرد و تنها تماشا نمود. ✅👈به قول بو علی مانند زن زشتی است که امتناع دارد چهره اش هویدا گردد، چهره خویش را با جامه خویش میپوشد و تا جامه را عقب بزنی آستین پیش می آورد و چهره را پنهان می کند. 📕 شرح منظومه، استاد شهید مطهری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim

🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 📙 إن الهيولى الْعَمَّ أَعْنِي ما حَمَل قُوَّةً شَيْءٍ أَثْبَتَتْ كُلُّ المِلَل: حق این است که هیولای عام یعنی چیزی را که حامل استعداد چیزی است همه اقوام آن را اثبات کرده اند. 💠👈شرح : از اینجا بحث و مشاجره اشراقی و مشائی بر سر اثبات هیولی آغاز می شود. با اینکه هنوز به نقد و بحث در عقیده متکلمین و عقیده ذیمقراطیس پرداخته نشده است، مشاجره مشائین و اشراقیین مطرح شده است. قاعده این بود که اول در اطراف نظر متکلمین و نظر ذیمقراطیس بحث می شد و سپس مشاجره مشائین و اشراقیون طرح می گردید، ولی در این کتاب برعکس عمل شده است. ✅👈مقصود این بیت این است که هیولی به معنی ماده ای که حامل قوه و استعداد شیء دیگر باشد، به عبارت دیگر چیزی که امکان شدن چیز دیگر داشته باشد، امری است غیر قابل انکار، احدی نیست که نظام «شدن» را انکار کند. ✅👈همه می دانند که برخی چیزها استعداد تحول به شیء دیگر در آنها هست. مثلا در نطقه انسان استعداد انسان شدن و در دانه گندم استعداد گندم شدن است. پس نطفه ماده انسان است و دانه گندم ماده بوته گندم است، و نیز همه قائلند که در جهان چیزی وجود دارد که ماده اصلی و مادة المواد است؛ یعنی او چیزی است که از ماده دیگر به وجود نیامده است بلکه همه چیز دیگر از او به وجود آمده است به عبارت دیگر منبع همه استعدادها اوست ولی خود او مسبوق به استعدادی و چیزی که حامل آن استعداد باشد نیست. پس در اصل ماده اصلی اختلافی نیست، اختلاف در چیزهای دیگر است که توضیح خواهیم داد. 📙 شرح منظومه، استاد شهید مطهری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم https://eitaa.com/daralhakim

Ⓜ️بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️#فصد Ⓜ️👈کسی را که بعد از فصد غشی بد و یا بسیار می افتد فصد نکنند، که گاه بود که طبیعت او ضعیف باشد، و از غشی باز نیاید، Ⓜ️👈و کسی را که سال از چهارده متجاوز نباشد فصد نکنند، که ضعیف گردد و بر آن بماند. Ⓜ️👈و گرمسیریان را در فصل گرما فصد نکنند، جهت حدوث ضعف عظیم و قلت فضله و خون. Ⓜ️👈و کسی را که معده و جگر ضعیف باشد و طعام بسیار دشوار گوارد، فصد نکند هم به جهت مذکور Ⓜ️👈و کسی را که در شکم پیه بسیار بود و یا گوشت او مترهل بود او را فصد نکنند که سبب زیادتی برد مزاج او گردد، Ⓜ️👈و کسی را که لرز بود فصد نکند جهت قوه گرفتن ماده لرز. Ⓜ️ خلاصة التحارب، بهاءالدوله رازی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ Ⓜ️👈و گرمسیریان را در فصل گرما فصد نکنند، جهت حدوث #ضعف_عظیم و #قلت_فضله و خون. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat

Ⓜ️ بسم الله الرحمن الرحیم Ⓜ️ اگر بعد #فصد دردی در #جگر پدید آید، به خوردن قدحی #آب_گرم آن را زایل کند. Ⓜ️ خلاصة التجارب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ Ⓜ️ کانال مسیر طبابت https://eitaa.com/masiretebabat