eitaa logo
مسیر بهشت🌹
6.9هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
11.3هزار ویدیو
52 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ مجرد بودم که مامانم همه کلاس‌های هنری منو می‌فرستاد و می‌گفت دختر باید همه چیز تموم باشه و اگر یه دختری هنر بلد نباشه یعنی هیچی بلد نیست. ی وقتا که خسته می‌شدم بهش می‌گفتم آخه اینا به چه دردی می‌خوره. مامانم بهم گفت دختر گلم شاید یه روزی روزگاری تو نیاز داشتی یه پولی از خودت داشته باشی هنر همیشه پوله با هنرت می‌تونی هر جایی که باشی برای خودت یه درآمد کوچیکی درست کنی می‌دونی چقدر به نفعته تا اینکه بخوای به ی مشکلی بخوری دستتو جلوی بقیه دراز کنی برای همین دارم بهت الان سخت می‌گیرم که بعداً با هنرت راحت زندگی کنی. منم مثل هر دختری خواستگارای جورواجور مختلفی داشتم با اینکه سنم همش ۱۸ یا ۱۹ بود ولی تمام نوع ترشی‌های مختلف رو بلد بودم یا انواع کیک و لواشک‌های خونگی و چیزهای مختلف خواستگارهای ریز و درشتی داشتم که بعضیاشون هیچ جوره حاضر نبودن از خیر ازدواج من بگذرند دلم نمی‌خواست ازدواج کنم ولی انقدر میومدن و می‌گفتن که دیگه پدر مادرم کلافه شده بودن به پیشنهاد مادرم رفتم کلاس خیاطی ادامه دارد کپی حرام
۲ اصلاً علاقه نداشتم و به زور می‌رفتم باز همون کلاس‌های ترشی و کیک پزی و آشپزی‌های مختلفی که می‌رفتم خیلی برام لذت بخش‌تر بود تا اینکه بخوام کلاس خیاطی شرکت کنم. چند بار به مامانم گفتم دلم نمی‌خواد این کلاسا رو شرکت کنم. ولی خیلی جدی بهم گفت حق نداری شرکت نکنی و مخالفت کنی باید بلد باشی چون به کارت میاد. روزگار و زندگی من فقط شده بود کلاسهای مختلف و اصلاً حق اعتراض نداشتم به محض کوچک‌ترین اعتراضی با برخورد جدی مامانم روبرو می‌شدم و صحبت‌های بابام که خیلی جدی بهم می‌گفت باید تحت هر شرایطی به حرف‌های مادرت گوش کنی و هیچ مخالفتی نکنی هر حرفی که مادرت می‌زنه کاملاً درسته. منم که می‌دونستم مخالفت‌هام تاثیری نداره با تمام اینکه نه استعدادی داشتم نه میلی داشتم باز هم توی کلاس‌ خیاطی شرکت می‌کردم. توی کلاس‌ خیاطی با یه دختری آشنا شدم که خیلی شیطون بود و سوال‌های مختلفی راجع به آشپزی می‌پرسید و منم بهش جواب می‌دادم می‌گفت از وقتی که تو جواب سوالم رو میدی دیگه آشپزیام خیلی خوب شده و کسی مسخره‌ام نمی‌کنه. یه روز دیدم مادرش رو آورد توی کلاس و منو با مادرش آشنا کرد ادامه دارد کپی حرام
۳ با دیدن مادرش و برخوردی که باهام کرد یه احتمالاتی دادم ولی خودم رو قانع کردم که دارم اشتباه می‌کنم. چند روز بعد دوستم ازم خواستگاری کرد و بهم گفت شماره مادرتو بده می‌خوام بدم به مادرم. منم قبول کردم و شماره رو دادم اونجوری که من فهمیدم با هم هماهنگ کرده بودن برای آخر همون هفته بیان خواستگاری جلو جلو به مامانم گفتم از الان بگم جواب من منفیه. مامانم گفت صبر کن بذار بیان ببینیم شاید اصلاً مورد خوبی نباشه. بالاخره آخر هفته رسید و اومدن، تو همون نگاه اولی که دیدمش به دلم نشست وقتی که رفتیم توی اتاق حرف بزنیم حرف‌هاش منطقی بود و به معیارهای ازدواج من خیلی نزدیک بود برای همین وقتی که رفتن مامانم ازم پرسید جوابت چیه گفتم جواب من مثبته. چند روز بعد مادرش زنگ زد و جواب خواست و ما هم جواب مثبت اعلام کردیم در عرض دو هفته با هم عقد کردیم دوران نامزدی ما شروع شد وضع مالی پدرش آنچنانی نبود یه کارمند بازنشسته که زندگی در حد متوسط داشت با کلی قرض و وام تونستیم یه عروسی خیلی کوچولو برای خودمون بگیریم و بریم سر زندگیمون سال های اول زندگی خیلی برام شیرین بود شوهرم مدام کار می‌کرده تلاش می‌کرد که زندگی راحتی داشته باشیم ادامه دارد کپی حرام
۴ شوهرم هر چقدر کار می‌کرد بازم ۸ش گرو ۹ش بود و به جایی نمی‌رسید دلم خیلی براش می‌سوخت هر کاری می‌کرد بازم دستش خالی بود یه روز موقع برگشت از محل کارش یه ماشین زده بود بهش و راننده فرار کرده بود بعد از اینم که از بیمارستان مرخص شد به خاطر اینکه نمی‌تونست بره سر کار اخراجش کردن مشکلات مختلفی داشتیم دست و پای شکستش به علاوه بی‌پولی و بیکاریش واقعاً غیر قابل کنترل بود. از صبح تا شب کار شوهرم شده بود غصه خوردن و نگرانی آینده هر چقدر بهش می‌گفتم انقدر نگران نباش. می‌گفت مگه میشه نه شغلی دارم نه پولی دارم پس اندازمونم داره تموم میشه. یه فکری به سرم زد ولی می‌دونستم که شوهرم موافق نیست با همون یه مقدار پولی که از پس‌اندازمون باقی مونده بود رفتم وسایل ترشیای مختلف رو خریدم بهم گفت می‌خوای چیکار کنی. خیلی خونسرد لب زدم تمام کلاس‌های ترشی و آشپزی رو رفتم که اگه یه روزی گیر کردم بتونم از طریقش که درآمدی داشته باشم الانم همون روزه ادامه دارد کپی حرام
۵ شوهرم خیلی مخالف بود تلاش می‌کرد ی جوری منصرفم کنه فکر می‌کرد اگر من کار کنم و پول در بیارم دارم اونو تحقیر می‌کنم منم محلش نذاشتم تمام ترشیامو درست کردم و توی ظرف‌های مختلف چیدم توی حیاط بعدم زنگ زدم به مادرم و مادر شوهرم اعلام کردم که من یه سری ترشی درست کردم برای فروش اگر کسی خواست بهش بگید. اولین ترشیایی که درست کرده بودم و مادرم و مادر شوهرم با خواهر شوهرام و خاله‌هام ازم خریدن می‌خواستن ازم حمایت کنن و یه جورایی بهم کمک کنن دوباره شروع کردم ترشی درست کردم این بار خواهر شوهرام ازم بیشتر بردن گفتن خیلی خوشمزه بود و می‌خوایم به فامیلای شوهرامونم بدیم که بیان ازت بخرن. همینجوری دهن به دهن انقدر اسمم پیچید که دیگه فرصت نمی‌کردم سفارش‌های مردمو تکمیل کنم پول خیلی زیادی در می‌آوردم و تقریباً مشکلات مالیمون در حال حل شدن بود هزینه‌های خونه و درمانی شوهرم رو در اوردم حتی پس‌انداز خیلی خوبی هم داشتم یه روز بابام اومد و بهم گفت اگه موافق باشی کمکت کنیم برای خودت یه مغازه بزنی. شوهرم مخالفت کرد و می‌گفت نیازی نیست. بهش گفتم می‌تونی پات که خوب شد بیای وایسی در مغازه خودمون حتماً باید بری برای مردم کار کنی؟ اصلا همین الان با همین پاتم می‌تونی بیای وایسی در مغازه ترشی و سبزی پاک کرده و این چیزا بفروشی درآمدمونم بیشتره ادامه دارد کپی حرام
۶ اوایل خیلی مقاومت کرد اما به مرور رفت و نشست توی مغازه منم تند تنو شیرینی کلوچه ترشی لواشک درست میکردم و میبردم میگذاشتم اونجا کم کم جا افتادیم و فروشمون بیشتر شد مردم برای خرید از ما صف میکشیدن چون هم تمیز بودن هم خوشمزه، شوهرم که دید کارش راحت تره و درامدش بیشتره خوشش اومد و دیگه حرفی از جمع کردن مغازه نزد هر دو چسبیده بودیم به کار و حسابی اوضاعمون خوب شده بود و بعضیا میومدن سفارش های زیاد و بزرگ بهم میدادن برای رستوران ها و تالارهای عروسی. خداروشکر میکنم اگر اون روزا مامانم مجبورم نمیکرد برم کلاس و یاد بگیرم الان این زندگی خوب رو نداشتم پایان کپی حرام
۶ اوایل خیلی مقاومت کرد اما به مرور رفت و نشست توی مغازه منم تند تند شیرینی کلوچه ترشی لواشک درست میکردم و میبردم میگذاشتم اونجا کم کم جا افتادیم و فروشمون بیشتر شد مردم برای خرید از ما صف میکشیدن چون هم تمیز بودن هم خوشمزه، شوهرم که دید کارش راحت تره و درامدش بیشتره خوشش اومد و دیگه حرفی از جمع کردن مغازه نزد هر دو چسبیده بودیم به کار و حسابی اوضاعمون خوب شده بود و بعضیا میومدن سفارش های زیاد و بزرگ بهم میدادن برای رستوران ها و تالارهای عروسی. خداروشکر میکنم اگر اون روزا مامانم مجبورم نمیکرد برم کلاس و یاد بگیرم الان این زندگی خوب رو نداشتم پایان کپی حرام