#عروس_فراری
هر سری که تماس میگرفتم مشخص بود میخواد ی چیزی بگه اما حرفی نمیزد، بخاطر اینکه خوب کار میکردم از طرف شرکت بهم خونه سازمانی دادن منم با همسرم تماس گرفتم و گفتم که فوری وسایل رو بفرست تهران تا توی خونه بچینم همسرمم به حرفم عمل کرد اولین تعطیلی رفتم به شهرستان و خواستم زنم رو بیارم که مادرم گریه کرد گفت که من و با دوتا پسر و یه خواهر معلولت تنها نذار زنت اینجا کمک منه و اگر نباشه من میمیرم انقدر مادرم ناله کرد و کرد که منم کم اوردم به زنم گفتم بمون گقت من میخوان و حقمه که با تو باشم من با تو ازدواج کردم نه با مادرت، من اینجا همش دارم کار میکنم بخدا خسته شدم انقدر مادرم روم تاثیر گذاشت که اخم غلیظی بهش کردم و گفتم همش یک ساله اینجایی نکشتنت که یه ذره م کار کنی که نمیمیری
#ادامه_دارد
❌کپی حرام ❌
#عروس_فراری
برگشتم تهران دیگه زندگیمون اینجوری شده بود که من میرفتم سر میزدم و تهران مجردی زندگیمیکردم تا زنممیگفت منو ببر اخمش میکردم و دعوا راه میانداختم که مادر منو حق نداری تنها بذاری یک سال دیگه گذشت و زنمم دیگه نمیگفت منو ببر ی روز مثل همیشه سرکار بودم که مادرم زنگ زد و گفت زنت نیست گفتم شاید رفته خونه اقوام یا کسی اما گفت نه نیست و هر چی میگردیم پیدا نمیشه فوری خودم و رسوندم هر چی گشتیم نبود که نبود کسی هم ازش خبر نداشت که کجاست، از ترس آبرو به پلیس خبر ندادیم دو هفته گذشت و خبر رسید که خونه یکی از خاله هاش هست وقتی از خالهش پرسیدم چرا بهم نگفته کجاست گفت مگه تووعقل درست حسابی داری ؟ زن گرفتی برای مادرت؟ خون جلوی چشمهام و گرفته بود قصد کشتن زنم رو داشتم
#ادامه_دارد
❌کپی حرام ❌
#عروس_فراری
رفتم خونه خاله م و کسی نمیتونست جلوم و بگیره فقط میگفتن بیا بیرون بکشمت یهو اومد جلوم وایساد، گفتم ولش کنید بیاد منو بکشه همه رهام کردن و مقابلش وایسادم گفتم بیا دیگه، رو کردم به همه گفتم اگر منو کشت حق شکایت ندارید، ولی باید به حرفم گوش کنی من زن توام یا مادرت؟ دو ساله زنتم ی بار دستمو گرفتی؟ از فردای عروسی رفتی تهران برای کار گفتی خونه بگیرم میام میبرمت خونه گرفتی گفتی مادرم تنهاست به من چه که تنهاست؟ قبل من چکار میکرد؟ خواهر معلولت و داداشات و مادر غرغروت افتادن سر من شبا از خستگی خوابم نمیبرد اونوقت اقا میگفت نیا تهران مادرم تنها میشه ی بار شد بیای اینجا منو ببری گردش؟ همش میگفتی مادرم گناه داره الان برا چی دنبال من میگردی؟ مگه من زنتم؟ ی خدمتکار مفتی گرفتی برای مادرت شماها دنبال من نبودید دنبال کلفت ننت بودید که برش گردونید سرکارش
#ادامه_دارد
❌کپی حرام ❌
#عروس_فراری
حرفهاش تلخ بود ولی حقیقت از اینکه اینجوری به روم کوبید شرمنده شدم سرتا سر حقیقت میگفت سر به زیر بهش گفتم میای بریم تهران؟ بلند خندید متعجب نگاهش کردم که گفت مگه خرم که به بهونه تهران ببریم و چند وقت بعدش برگردونیم این خراب شده من دیگه نمیخوام حتی ریختتو ببینم فقط و فقط طلاق میخوام این دو هفته م اینجا بودم که تصمیم بگیرم برای خودم، به خونه برگشتم مادرم اول طلبکار بود ولی وقتی دید منم عصبیم و اونو مقصر میدونم دیگه هیچی نگفت فردای همون روز اقدام کردم و زنم رو طلاق دادم گفت انقدر ازت متنفرم که حتی نمیخوام پولت تو زندگیم بیاد برای همین مهریه م رو میبخشم از مهریه ش گذشت و فوری طلاقش دادم برگشتم تهران چندماه گذشت و مادرم دوباره گفت زن بگیر زن بگیر اولش تفره رفتم اما بعد دیدم تنهام و اذیت میشم شب ها که میرم خونه گسی منتظرم نیست
#ادامه_دارد
❌کپی حرام ❌
#عروس_فراری ۶
منم قبول کردم و باز به سلیقه خودش برام زن گرفت یک هفته شهرستان موندیم و خواستم بیام که مادرمگفت اینو نبر من تنهام و حوصله م سر میره گفتم مادر دیگه گولت رو نمیخورم ی بار زندگی من و ی نفر دیگه رو خراب کردی بسه، دست زنم رو گرفتم و اوردمش تهران الان چند سال میگذره و زن سابقمم با ی مرد خوب ازدواج کرد که شغلشم پزشک بود و بهش گفته بود توام باید درس بخونی هر جوری حساب میکنم میبینم زن سابقم با من اصلا طعم خوشبختی رو نچشید الان هر موقع میرم خونه مادرم باز میگه زنت رو نبر ولی بهش گوش نمیدم خداروشکر خیلی خوشبختم ولی بابت گذشته پشیمونم کاش عقل الان رو اون موقع داشتم
#پایان.
❌کپی حرام ❌