1⃣نماز اول👇🌼🌿
نماز حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) که به ایشان باب الحوائج نیز گفته میشود، به جهت برآمدن #حاجت و طریقه توسل به ایشان به نحو زیر می باشد:
💖🌿دو رکعت نماز به نیت توسل به امام موسی کاظم (علیه السلام) خوانده میشود، در هر رکعت بعد ازحمد
👈 دوازده مرتبه سوره توحید
قرائت میشود. بعد از نماز 100مرتبه صلوات بفرستید و بعد به سجده بروید و دوازده مرتبه بگویید:👇
اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِحَقَّ الْمَحْبُوسِ فی سِجْنِ هارُونَ اَنْ تَقْضِیَ حاجَتی
و سپس حاجات خود را از خداوند متعال درخواست نمایید.
2⃣نماز دوم👇🌺🌿
نماز امام موسی کاظم (علیه السلام) به اینصورت است که👈این نماز دو رکعت است، و در هر رکعت بعد از حمد 👈دوازده مرتبه سوره توحید قرائت میشود و بعد نماز این دعا را بخوانید👇🌼💖🌼💖
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
سفر پر ماجرا 12.mp3
6.94M
#سفر_پرماجرا ۱۲
💠بدون خودشناسی،
داشتن اعتقادی محکم
که تا قیامت، پشتوانه ای برای نجات مان باشد؛ محال است.
✔️هَراسِ مرگ، اعتقادت را می دُزدَد
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
1_1989545231.mp3
4.13M
#این_که_گناه_نیست 32
💢روزهامون،با یه عالمه خطا میگذره!
گاه خدا قصد میکنه؛
تاریخچه خطاهامونُ clear کنه!
✅یه بیماری،مشکل، بلا
میاد و روحتُ شستشومیکنه!
غُر نزن!
نگو"غُر"که گناه نیست
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸 فصل چهار📚 نام این فصل: تجربیات من در سال 1396 #قسمت_بیست_و_نهم • تو ر
از سفیر ابلیس🔥 تا سفیر پاکی🌸
فصل چهار📚
نام این فصل: تجربیات من در سال 1396
#قسمت_سی_ام
شب رسیدم گرگان و رفتم خونه آبجیم و کلی براشون سوغاتی های خوشگل گرفته بودم. مامانم زنگ زد گفت رضا بیا خونه گفتم عمرا بیام...
مامانم کلی التماس میکرد رضا بیا خونه میگفتم نمیام اخه بابا بهم بی احترامی میکنه و حتی ثانیه ای نمیتونم کاراشو تحمل کنم...
اگه بیام دعوامون میشه دوباره...
در انتها به مامانم گفتم:
مامان خودت بیا خونه آبجی... چون اگه نیای من فردا برمیگردم مشهد و دیگه معلوم نیست کی بیام گرگان...
ارتباط منو مامانم صمیمیه... انصافا هم خیلی دوستش دارم. ولی از بس منو بابام کارد و پنیر بودیم که نمیتونستم برگردم به اون خونه...
تا اینکه یه اتفاق عجیب افتاد که کلا مخم هنگ کرد.
کلا بابام خیلی مغروره...
حتی یه درصد فکر نمیکردم بیاد خونه آبجیم دنبالم.
اومد و ماچم کرد و نشست شام خورد بعد خلاصه خرم کرد و منو آورد خونه.
خداییش اگه نمیمومد دنبالم من همون شب برمیگشتم مشهد و قرار بود کلا خونه بخرم و برای همیشه مشهد بمونم...
ولی بابام برای اولین بار پا رو غرورش گذاشت و اومد دنبالم...
و معجزه بزرگی رخ داد!
بابام بعدش زمین تا آسمون رفتارش باهام تغییر کرد...
باورتون میشه؟
من ۲۷ مرداد برگشتم گرگان و به مدت ۱ ماه فقط مخم هنگ بود که این آدم چرا دیگه مثل قبلا رو مخم نمیره😅
یعنی یهو عزیز دل مامان بابام شده بودم.
✍🏻نویسنده: #داداش_رضا
ادامه دارد...
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_هفتاد_و_هفتم 🔻 #مهمانان_لوط_علیه_السلام 👥 #قوم_لوط با #پرتاب_سنگریزه
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_هفتاد_و_هشتم
🔻 #عذاب_الهی
🔹آن هنگام خداوند به جبرئیل #وحی💫 فرستاد که #هنگام_طلوع_فجر است و #عذاب_الهی حتمی است.✔️
↩️ #عذابی_دردناک، به طوریکه قطعه ای از زمین از جای خویش کنده میشود و زمین #دگرگون میشود.
🔸و هنگامی که #لوط👱♂ و #دخترانش از آنجا #دور شدند، عذاب الهی #نازل گشت.✔️
🌧️ #بارانی_از
👈🏻 #سنگریزههای_گوگردی و #سیاه، طوری که هیچ اثری از آن #قوم👥 بر روی زمین باقی نماند،
☝️🏻 #مگر_خانه_لوط 🏠 تا عبرتی باشد برای آیندگان،
🔸مکانی که مورد عذاب الهی واقع شد #نواحی_شام بود،
🧕🏻 #همسر_لوط هم در زیر صخرهای که بر رویش افتاد، #به_هلاکت_رسید.
👥 #مردان_قوم_لوط از بازماندگان قوم سروم بودند.
💥 #هر_بندهای_که عمل قوم لوط را انجام دهد، از دنیا نخواهد رفت،
☝🏻 #مگر_آنکه_به_همان_عذاب قوم لوط #مبتلا_شود.✔️
↩️ و #هر_ظالمی_که از روی آگاهی به شیوه قوم لوط عمل کند، مستوجب #همان_عذاب خواهد شد.✔️
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #حضرت_ذوالقرنین_علیه_السلام
🔹 #ذوالقرنین که نام اصلی اش ( #عیاش) میباشد، #بعد_از_نوح، اوّلین حاکمی بود که بر شرق و غرب زمین🌏 #حکمرانی کرد.✔️
🔹 او نه #پادشاه بود و نه #پیامبر،
☝🏻 #بلکه یکی از بندگان #صالح خداوند بود که مورد لطف حق✨ تعالی قرار گرفت.✔️
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت230 ارام گفت: –اگه به ضرر امیرزاده باشه چی؟ اگر آسیب ببینه چی؟ چاقو خوردنش
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت231
–توام آدم قحطی بود رفتی با هلما دوست شدی؟ لابد کتک زدن بچههاتم از اون یاد گرفتی؟ ساره، جون هر کی دوست داری دیگه بچهها رو نزن، گناه دارن...
چشمهایش نم زد.
–اصلا نمیدونم یهو چرا اون کار رو کردم.
چند روز پیشم که پا درد داشتم و اعصابم خرد بود دختررو زدم. بیچاره همچین سرش خورد به دیوار که از حال رفت.
هینی کشیدم و با بهت نگاهش کردم.
–اون بچه که همین جوری به زور رو پاش وایساده، چطوری دلت اومد؟!
–نمیدونم، یهو اون قدر عصبی میشم دیگه هیچی حالیم نمیشه، به قول شوهرم میگه اصلا انگار یه آدم دیگه میشی و انسانیت کردن یادت میره.
منم بهش گفتم:
–یعنی می خوای بگی من آدم نیستم؟ گفت چرا در ظاهر آدمی ولی مثل
یه گوسفندی که مثلا یادش بره که گوسفنده و کارای گوسفند بودنش رو انجام نده و علف نخوره و بچه ش رو شیر نده و آخرشم توسط انسان خورده نشه، می دونی اگه همهی گوسفندا این طور بشن چی میشه؟ بهم گفت توام یادت میره انسانیت داشته باشی.
من از اون روز دارم فکر میکنم چی میشه که من گاهی یادم میره انسان باشم.
پوفی کردم.
–این شوهرت این قدر میفهمه چرا اومده تو رو گرفته؟
چپ چپ نگاهم کرد.
–مگه من چمه؟
–تو هیچی، ولی اونایی که زیاد می فهمن همیشه تو عذابن از دست زنشون که... دلم نیامد ادامهی حرفم را بزنم.
زمزمه کرد.
–جدیدا خودشم خیلی واسه این که عاشقم شده به خودش بد و بیراه میگه.
نوچ نوچ کردم.
–حرفاشم شبیه حرفای امیرزاده س آخه طبق جزوههای امیرزاده، وقتی چیزای غیر انسانی تو وجود انسان باشه مثل همین خشم و غیره، آدما انسانیت شون کمتر میشه.
با عجله گفت:
–ولی من این همه وقت می ذارم میرم آموزش میبینم که این چیزایی که تو میگی از جسمم خارج بشه...
شانهای بالا انداختم.
–خب لابد برعکسه دیگه، تو داری اونا رو وارد بدنت میکنی که رفتارت این قدر عوض شده. در نتیجه اونا دارن بهت دروغ میگن.
با تامل گفت:
–آخه چرا باید این طور که تو میگی باشه؟ مگه به اونا چی میرسه بخوان این کار رو بکنن.
آهی کشیدم.
–امیرزاده میگه همهی این تلاشا برای کمک به حکومت شیطانه، حتی گاهی بعضیا اصلا این چیزا رو نمیدونن ولی ناخواسته دارن به شیطان خدمت می کنن.
لبهایش را روی هم فشار داد.
–برو بابا توام، اون امیرزاده هم یه حرفایی می زنه هر کی بشنوه فکر می کنه تو توهمه. هلما میگفتا من باورم نمی شد.
پشت چشمی برایش نازک کردم.
–حرفای اون همه از روی تحقیق و تجربه س الکی...
پوزخند زد.
–ول کن تلما...الان امیرزاده بگه شبه، تو خورشید به اون گندگی رو ندید میگیری میگی آره راست میگه شبه، اون وقت..
با عصبانیت حرفش را بریدم.
–اصلا گوش نکن به درک، توام برو مثل هلما خوشبخت شو، به قول مادربزرگم میگه هر کس رو از دوستاش بشناس، واقعا واسه خودم متاسفم که دوستی مثل...
همان موقع شوهر ساره وارد اتاق شد و رو به من گفت:
–دم در با شما کار دارن.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸