eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این روزها حزب‌الله مهمات کم مصرف می‌کند ولی دقیق میزند👌 تا کنون ده‌ها نظامی رژیم صهیونیستی در این حملات کشته شده‌اند. 🔴 ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
12.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ کجاست و چه تاریخی دارد؟ ♦️با زیرنویس فارسی ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ پست ویژه 🎬 ماجرای طلسم های دفن شده حضرت سلیمان در بیت المقدس چیست ☠ چرا صهیونیستها کودک می‌کشند و به دنبال تخریب مسجد الاقصی هستند 🤲 خدایا مان را برسان ظهور بسیار نزدیک است اللهم عجل لولیک الفرج ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 همه چیز واقعا داره عجیب میشه! 🔹‌ آمریکا، انگلیس، استرالیا، کانادا، اسپانیا، ایتالیا، سوئد، ایران، ترکیه، امارات، لیبی، عراق، سوریه و... 🔹‌ دیگه حتی فرصت نمی‌کنیم خبر همه تجمعات رو کار کنیم. هر ۶ قاره یک صدا از ظلم صهیونیست به تنگ اومده و داره فریاد میزنه! 🔹‌ «عـــیّار» 🤲 🇵🇸 ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
خانواده آسمانی ۱۱.mp3
11.28M
۱۱ - من، تو هستم! - تو، من هستی! - او، من است! - او، تو هستی! ✦ رازِ خلقت در این چند جمله نهفته است که خداوند از آن پرده برداشته و به عنوان حقیقتِ انسان بیان کرده است. و اما حقیقتِ این ماجرا چیست؟! 🎤 ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_6262351062.mp3
12.82M
۲۳ ※ و أسئلهُ أن یُبَلّغنی المقامَ المَحمود لکم عندالله. | ※ قدرت شفاعتی چیست؟ ※ قدرت شفاعتی هر نفر، به چه عواملی بستگی دارد؟ ※ من چگونه می‌توانم قدرت شفاعتی خودم را بالا ببرم؟ استادشجاعی ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وپنجاه‌ودوم 🔻 #پادشاهی_طالوت 🍃 #ارمیا_گفت؛ آنچه گفتم، اراده خدا و
📘 📖 📝 🔻 👥 ؛ ☝🏻 اگر خدا دستور داده و امر و نهی در این‌باره صادر کرده که بفهمیم خدا چنین حکمی صادر کرده است. 🍃 ؛ خداوند بر لجاجت شما آگاه بوده لذا علامتی برای شما قرار داده است. به خارج شهر بروید و را ببینید. 👈🏻 صندوقی که با از دست دادن آن ذلیل شدید و اکنون به سوی شما می‌آید و اطمینان و آسایش شما را به همراه دارد.✔️ 💫آن را فرشتگان بر دوش می‌کشند و اگر ایمان داشته باشید برای شما علامتی از سلطنت طالوت در آن موجود است. 👥 نیز از شهر خارج شدند و به محض مشاهده👀 صندوق آرامش و اطمینان😌 بر قلبشان💕 سایه افکند. ↩️و با این علامت با طالوت و با حکومت و سلطنت او .🤝✔️ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🔹طالوت به ریاست👑 برگزیده شد و در فرماندهی جنگ تدبیری اتخاذ کرد که عقل و اراده، .👌🏻 🌿 ؛ ☝🏻 افرادی در لشکر من ثبت نام کنند که فکرشان مشغول نباشد و گرفتاری نداشته باشند.🤗 ⬅️ هرکس ساختمانی بنا کرده که نیمه کاره است، ⬅️ نامزدی دارد و هنوز ازدواج نکرده و ⬅️ بازرگانی و داد و ستد دارد و از کار فارغ نشده است و غیره... .❌ 🥁صدای طبل جنگ در شهر پیچیده و جارچیان 🗣️جوانان را به جنگ فراخواندند. ⏪در این بین بودند که چون وضع را چنین دیدند، آماده رفتن به میدان کارزار گردیدند. 👤 ، داوود نام داشت که ابتدا پدرش به او اجازه رفتن به جنگ را نمی‌داد، اما پس از اصرار فراوانِ او، موافقت نمود. 👈🏻 ، پیشانی نورانی او حکایت از هوش و زکاوت او میکرد. 🔸خلاصه پس از چندی⏳ لشکری آراسته شد✔️ وسپاهی‌مقتدر مقابل او حاضر شدند✅. 🔹 در مسیر جبهه جنگ قرار گرفتند. آنان برای مبارزه با کفار از شهر خارج شدند. 👤 چون دید در سپاه او سرانی وجود دارند که از فرماندهی او رضایتی نداشته و میل به همکاری با او را ندارند ✨ خداوند نیز چنین به طالوت فرستاد تا لشکر خود را از نوشیدن آب🍶 باز دارد. ✋🏻 🔸او ؛ 🌿 «به زودی در بین راه به رودخانه‌ای خواهیم رسید، خداوند بوسیله این رودخانه شما را میکند. 👈🏻 کسانی که از آب بنوشند از من نیستند. ✖️ تنها آنان که مقدار کمی آب بنشوند از یاران من به شمار می روند.»✔️ ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗یوزارسیف💗 قسمت۷۵ با هماهنگی یوزارسیف,هنوز او از سرکار نیامده بود که قالی جهازم را امد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗یوزارسیف💗 قسمت۷۶ درحالیکه قاشق غذا بین زمین وهوا مانده بود گفتم:عه عه بلانگرفته ,چقد منو حرص میدی ,زود بگو ببینم چی چی شده؟خبر اصلی چیه؟ یوسف لقمه اش را فرو داد وگفت:سروقتش زری خانم الان گفتم که درجریان باشی یه خبرایی در راهه وبعدشم  اعلیحضرت باید زیر زبون رفیق عزیزتان را برید ببینید مزه دهنش چیه,بعدش داماد جان, از طریق خانواده وارد بشن وبرن خواستگاری و... گفتم:حالا چرا من؟مرضیه خانمشان که با طرف دوست شش دانگه.... یوسف :نه جانم...اینجوری بهتره....اخه رفیق شما با زری بانو شش دانگ تره ,بعدشم علیرضا از من خواسته تا بهت بگم واین کار را توانجام بدی ,نظرش این بود که اگر دختره جوابش منفی بود ,دیگه علیرضا جلوی خانواده اش ضایع نشه.... سرم را تکان دادم وگفتم:بااینکه از جوابش خبر دارم اما باش,عصر یه کم زودتر از اذان مغرب بریم اونجا ,من باسمیه صحبتی میکنم وبعدش با هم میام مسجد در خدمتتان هستیم وبااین حرف وترسیم چهره ی سمیه بعداز شنیدن این خواستگاری لبخندی روی لبم اومد... همانطور که با یوسف ,ظرفهای غذا را جمع میکردیم ومیبردم طرف ظرفشویی گفتم:خوب اون خبر خوشت چی چی بود؟ یوسف چشمکی زد ودرحالیکه خیره به اجاق گاز شده بود گفت:حالا بعدا میگم ,اول بگو ببینم این اجاق گاز فرداره که شما که یه فر جدا هم داری,پس این الکی اینجاست هااا ,به نظرت اون اجاق سه شعله مجردیهای من را جاش بذاریم بهتر نیست؟تازه من کلی خاطره بااون اجاق گاز دارم... تا این حرف از دهان یوزارسیف درامد,قصه ی قالی جهاز که چند ساعتی از بذل وبخشش بیشتر نمیگذشت به ذهنم اومد وتا ته حرف یوزارسیف را خواندم...سریع خودم را سپر بلای اجاق گاز کردم ,انگاری که همین الان میخوان ببرنش وگفتم:اولا اون ماکروفر هست وکاراییش کمتره,بعدشم من اجاق گاز خودم را دوست دارم وان شاالله بااین هم خاطره ها میسازیم...ویوزارسیف که انگار به هدفش رسیده بود وذهن من را از قضیه ی خبر خوب دوم منحرف کرده بود,زد زیر خنده وگفت:گریه نکن بانوی سرای یوزازسیف افغان.....شوخی کردم وهمچنین تشکر خاص خاص بابت اون انفاق صبحتان ان شاالله فردای قیامت ثوابش ,دستگیریتان کند ودست بدبخت بیچاره هایی مثل ما را هم بگیرید.... از اینهمه کوته بینی خودم شرمنده شدم واز انهمه بزرگواری یوزارسیفم سرشار از شوقی اسمانی درپوست خود نمیگنجیدم... 🍁نویسنده: ط حسینی🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸