eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهفدهم 🔻 #موسی_در_وادی_طورسینا 🏜بیابانی که موسی در آن بود بیابان #
📘 📖 📝 🔻 🔷هنگامی که موسی به سوی می‌آمد، نزدیک شهر🏘 باز همان را با عده‌ای از مردم👥 دید، 🔸دانشمند با دیدن 👀موسی دریافت که او همان است.✅ ☝️🏻و چون مدتها⏳ در انتظار چنین روزی بودند همگی بر اطاعت او گردن نهادند.✔️ 🔹 بعد از وفات دوران سختی 😓را طی کردند و مدت در نهایت سختی به انتظار تولد همان کودکی 👦🏻بودند که ✨بشارت داده بود. 🔶 از تمام فرعونهای پیشین به‌طوری که را می‌کردند🤦🏻‍♂️ و زنان را به می بردند😔 🔹موسی 🌌 وارد مصر شد و به عنوان مهمانی ناخوانده به 🏠 پناه برد و بعد، از برادرش خواست تا او را تا قصر همراهی کند. ⬅️ و به پشت دروازه قصر رسیدند و موسی در🚪 را کوبید و از صدای کوبیدن بر خود لرزید.😱 ☝️🏻چون پرسیدند در را میکوبد.؟⁉️ 🍃 ؛ ✋🏻 من هستم☑️. 💫خداوند به موسی که به فرعون که اگر☝️🏻 به خداوند ایمان آورد، به او عطا 🎁کند و را به او بازگرداند✔️ 🤴🏻فرعون به فکر🤔 فرو رفت ولی وزیرش او را وسوسه😈 کرد. 🌃شب هنگام وقتی موسی و هارون از قصر باز می گشتند به دلیل ⛈ به خانه پیرزنی👵🏻🏠 پناه بردند، اما آن دو را تعقیب کردند. 👈🏻وقتی آنها به منزل پیرزن ⚔ شدند به حرکت درآمد و به جدال با آنها پرداخت⚔️ و چند نفر از را کشت. 👵🏻 بعد از این جریان به موسی . ✔️ 🌌آن شب 🤴🏻 با اطرافیان خود کرد که چه کنیم؟🧐 یا باید به این مرد عجیب داد یا روزگار ما را سیاه می کند. ☝️🏻حتما یک چیزی هست. و اگر ما با زور بخواهیم بر موسی غلبه کنیم می‌شویم.🤦🏻‍♂️ 🔹روز بعد ساحران را جمع کرد. این بود که ↘️ 👈🏻 « که موسی به نزد فرعون رفته بود برای آنها نشانه‌ای از را نشان داد و آن این بود که عصای خود را به زمین انداخت و عصا به صورت 🐉 درآمد و فرعون و حاضران ترسیدند😰😱.» 🔸با آمدن ساحران، موسی و هارون نیز آمدند و مردم👥 برای تماشا👀 جمع شدند. 🤴🏻 ؛ ای موسی، روز گذشته کارهایی کردی و آنها را ✨ دانستی در حالی که هم میتوانند این کارها را بکنند😏 ☝️🏻در آن حال، بین آنها آغاز شد☑️، کارهای خود را انجام دادند و عصای آنها به 🐍 تبدیل شدند. ◀️ سپس ؛ 🍃 ☝️🏻حالا را تماشا کنید. 👈🏻 وقتی عصا را انداخت، عصا به اژدهایی🐉 تبدیل، شد و همه مارها را بلعید😱 ↩️ و به حمله ⚔کرد. فورا دست✋🏻 دراز کرد و را گرفت و .✅ 🔷در این موقع کار موسی سحر و ❌ لذا به افتادند و به خدای موسی و بعضی از مردم👥 نیز به خداوند بزرگ ✅ 🤴🏻فرعون با دیدن👀 این صحنه ساحران را تهدید👿 به مرگ کرد ☝️🏻ولی ساحران در جواب گفتند؛ « 😏، ما روی به سوی پروردگار خود می آوریم✔️، ما امیدواریم پروردگارمان گناهانمان را ببخشاید.🙏🏻 چرا که نخستین بودیم😊.» ادامه دارد... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وبیستم 🔻 #ناسازگاری_قوم‌بنی‌اسرائیل_و_نفرین‌موسی‌علیه‌السلام 🔸چون #
📘 📖 📝 🔻   🔸بعد از آن خداوند به موسی وعده داد که 📔را به او نازل خواهد کرد نزول آن و موسی نیز هارون در میان بنی اسرائیل قرار داده و خود به سوی رفت.✅ 🔹 موسی به هارون کار مردم را ✔️ ↩️و خود برای راز و نیاز با خداوند به 🏔رفت. 🔸 قرار بود موسی روزه بگیرد و در کوه طور🏔 بماند برای امتحان مردم👥 از جانب خداوند این وعده به 🌌 رسید. 👈🏻و پس از اینکه در طور، کلام خداوند به موسی رسید و بر لوحها📜 نوشته شد، عزم بازگشت کرد☑️ ☝🏻 هنگامیکه وعده موسی دیر شد و گذشت ⏳و موسی برنگشت❌، 🔹 به وسوسه شیطان😈 و مردی ریاست طلب به نام سامری گوساله ای🐑 از طلا ساخت و با صدایی🗣 از آن گوساله درآورد و به مردم گفت؛ موسی بدقولی کرد. موسی دیگر برنمی‌گردد. ❌ بدبختی😩 ما هم به سبب این است که 🤷🏻‍♂️. اینک من بُتی از ساخته‌ام✅ 👥 هم اطراف او جمع شدند و چون حیله او را نمی دانستند حرفهایش را باور کردند😌 و را پیش گرفتند😲🤦🏻‍♂️ ↩️ و اوضاع را چنین دید 😠شد و گفت؛ 🍃خیلی بد کردید که این رفتار ناشایست را پیش گرفتید 🔸و از بَس ناراحت😔 شد، 📜 را به زمین انداخت و گریبان را گرفت و گفت؛ 🍃 گذاشتی مردم فریب را بخورند.🤨 👤 ؛ ای برادر✋🏻، اینطور در برابر مردم مرا سرزنش نکن ❌و زبان دشمنان را به من دراز نکن❌، این مردم👥 به حرف من گوش نکردند، مرا دیدند😞 و نزدیک بود مرا 🗡😰. ولی من با کار آنان موافق نبودم😕. 🔹 🍃امیدوارم خداوند تو را 🤲🏻 و کسانی که این بدعت را گذاشتند به برسند.☑️ 🔸موسی نزد سامری رفت و گفت؛ 🍃«ای منظورت چه بود؟🤔 👤گفت؛☝️ به چیزی که دیگران به آن پی نبردند❌، من پی بردم، و به قدر مُشتی✊🏻 از رد پای فرستاده خدا، را برداشتم و آن را بر 🐑انداختم و نفس من برایم چنین فریب کاری کرد. 🔹 ؛ 🍃پس برو که عاقبت تو در زندگی این باشد که به هر که نزدیک تو آمد بگویی؛ ✋🏻به من دست نزنید و تو را خواهد بود که هرگز از آن درباره تو تخلف نخواهد شد و اینک به آن خدایی که پیوسته ملازمش بودی بنگر👀، آن را قطعا می سوزانیم و میکنیم و در دریا🌊 فرو می پاشیم. ✨معبود شما تنها آن خدایی است که ❌ و دانش او همه چیز را در بر گرفته است.✅» ☝️🏻آری موسی آن 🔥و خاکسترش را درون دریا🌊 ریخت و عذابی بر او  نازل☄ شد که هرگاه کسی👤 به او نزدیک می شد و یا لمسش می کرد، دچار 🤒 می شد. ↩️چون بر موسی نازل گشت☑️، آن حضرت از خداوند خواست تا به ٫دیدارش👀 نائل شود اما خداوند وحی کرد که هرگز مرا .😑❌ ☝️🏻در زمان موسی 🏔 از جای کنده شد و در آسمان به حرکت درآمد و از آن میان « » و « » در👈🏻 مدینه و کوههای « » و «# » و « » در👈🏻 مکه 🕋 به زمین فرود آمدند. ⛰ به اذن خدا بلند شد و بر بالای سر به حرکت درآمد و ☝️🏻آنان فکر کردند که کوه بر سر آنها خواهد آمد. ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وبیست‌و‌دوم 🔻 #مکالمه_خدا_با_مردم  ☝️🏻هنگامی که موسی قوانین📜 را در
📘 📖 📝 🔻 👤 پسرعموی خود را بدلیل ازدواج💍 با دختر 🧕🏻دلخواه خود می کشد. ☝️🏻چون 🤷🏻‍♂️ 👥👥قوم نزد موسی آمدند و کردند. 🔸موسی به قوم گفت؛ 🍃 به فرمان خدا 🐄که 👈🏻 نه پیر و نه خردسال است و 👈🏻 میباشد و 👈🏻 نه رام است تا زمین را شخم زند و 👈🏻 نه کشتزار را آبیاری کند، 👈🏻 بی نقص و هیچ لکه‌ای در آن نیست را 🔪 🔹 آن گاو را با قیمت بالایی 💰از مرد جوانی خریدند و آن حیوان را 🔪کردند ↩️ و بدن مقتول را به آن مالیدند. ⏳ بعد از مدتی مقتول به صدا🗣 در آمد و که او را به قتل رسانده است☑️ 👥قوم به موسی گفتند؛ 😕 نمی دانیم از اینکه خون مقتول به هدر نرفت خوشحال باشیم 😃 یا بر این جوان صاحب گاو که دارای چنین ثروتی 💰شده است. ⬅️در این حال خدا فرستاد که هرکس به مانند این جوان بر پدرش خدمت کند☝️🏻 با محشور میشود😍. ↩️ و به همین خاطر شد.✅ ♥️ ؛ ✨ فضل و بخششی که به این جوان رسید به این خاطر است که وی همیشه ذکر📿  را بر زبان داشت. ☝️🏻قوم به خداوند ،😩 ♥️ خدا نیز فرمان داد تا موسی بزرگان را به 🏚 ببرد که در آن 💰 نهفته است بزرگان به آنجا رفتند و پولی که بابت گاو 🐄پرداختند، آنجا یافتند. ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_صد_وچهل_وهفت 🔻 #حضرت_القانا علیه السلام و #حضرت_آلی علیه السلام 🍃القا
📘 📖 📝 🔻 🔷 یا همان نعمتی از نعمتهای خدا در بین بود.☑️ 👈🏻این صندوق همیشه همراه بنی اسرائیل بود و به آنها ❤️ و 💪🏻 می‌داد و 😲 به همراه داشت. 🔹هرگاه بنی اسرائیل می خواستند با دشمن خود به ⚔ بپردازند و یا در حاضر ✔️شوند. ☝️🏻این را پیشاپیش لشکر و در قرارمیدادند✅ ⬅️ و در این حال قلب❤️ آنها از ▪️ ▪️و آسوده ☺️می‌شد ☝️🏻 و 😌پیدا میکردند ↩️و در عوض در میان دشمنانشان و 😰 ایجاد م کرد، ☝🏻 خداوند این رمز و را در نهاد آن قرار داده بود✅ 🔸آنگاه که از شریعت خود شدند 👈🏻 و و خویش را دادند،🔄 🌸 خداوند بر آنان و 💪🏻گردانید✅ ☝️🏻و چون 🤴🏻 و  بر بنی اسرائیل چیره گشت 👥آنها را به 💰 ٫مجبور میکرد و 📔را از میان آنها .😟 🔶 ، بنی اسرائیل را از بیرون راندند و شهر و دیار آنها را به 💪🏻 خود درآوردند. ☝️🏻و پس از آن را از بنی‌اسرائیل گرفتند.😲 🔹با از دست دادن این صندوق و بنی اسرائیل از هم پاشید🤦🏻‍♂ و دچار شدند و چشمهای خود را بر و پیشین خود بستند.😑 *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🌿روزگار به همین شکل می گذشت و به علت 🗡 و 🧕🏻 بنی‌اسرائیل، در میان آن قوم تنها باقی مانده بود که بنی اسرائیل از ترس😰 جالوت او را پنهان کردند و از خداوند خواستند🙏🏻 فرزند آن زن 👦🏻 باشد. ⬅️بعد از مدتی آن زن صاحب پسری👦🏻 شد✔️ بنام ( ) و یا ( ) که خداوند او را به بین بنی اسرائیل .✅ ↩️ قوم بنی اسرائیل به و روی آوردند. 👥آنها بر یکدیگر می کردند و در دین خدا ایجاد کردند. ☝️🏻تا اینکه پروردگار را بر آنها مسلط کرد. چون جالوت بود و بسیاری از ٫مردان بنی اسرائیل را به ⛓ می برد، 🌸خداوند را به سوی آنها گردانید ✅تا مردم را از نجات دهد. ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وچهل‌ونهم 🔻 #خبر_پیامبری_جدید 🔷 اشراف یهود از ارمیا #خواستند تا #پ
📘 📖 📝 🔻 ؟ 🌿این همان صندوقی است که موسی به هنگام خردسالی 👦🏻درون آن به 🌊سپرده شد و این صندوق در آن زمان در نزد از احترام خاصی برخوردار بود.✅ ☝️🏻هنگامی که موقع رسید، و 📔 را در آن نهاد و به سپرد.✔️ ☝️🏻بعد از موسی آن مورد و 😏 بنی اسرائیل قرار گرفت و خداوند آن را بر برد. ⬅️ اما با خداوند آن صندوق را نزد طالوت به زمین فرستاد.✅ 🌸« » رایحه ای است بهشتی 🏞که در میان صندوق به شکل خارج می شود و این همان بادی🌬 است که بر ابراهیم هنگام ساختن خانه کعبه🕋 نازل شد و گشت». ✨در همین هنگام بود که خداوند بر ( یا ) وحی فرستاد که به زودی به دست کشته 🗡خواهد شد.✅ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🌿 مردی 💪🏻 و بود. 👈🏻  👀 او حکایت از قلبی❤️ زیرک و داشت، ☝️🏻اما و نبود.❌ ✨ او در دهکده 🏘خویش به همراه پدر به 🐑 و 🌾 مشغول بود. 🔹روزی او با پدرش در مزرعه به کار مشغول بود که تعدادی از . 🍃 به همراه غلام خود به دنبال الاغها و در میان دره ها و کوهها🏔 به جستجو پرداختند. 🔸چند روز متوالی کوهها را پشت سر گذاشتند تا اینکه پاهایشان👣 از شدت 😪 متورم شد و راهپیمایی و ، آنان رابه ستوه آورد.😖 ✨طالوت به غلام خود گفت؛ ☝️🏻بیا تا به دهکده ، زیرا تصور می کنم🤔 که پدرم نگران ما باشد. 👈🏻بی شک اکنون او از حیوانات و به فکر افتاده باشد. 👥آنها دوباره تصمیم گرفتند که به راه خود ادامه دهند تا اینکه به شهری بنام « » رسیدند.✅ ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وپنجاه‌ودوم 🔻 #پادشاهی_طالوت 🍃 #ارمیا_گفت؛ آنچه گفتم، اراده خدا و
📘 📖 📝 🔻 👥 ؛ ☝🏻 اگر خدا دستور داده و امر و نهی در این‌باره صادر کرده که بفهمیم خدا چنین حکمی صادر کرده است. 🍃 ؛ خداوند بر لجاجت شما آگاه بوده لذا علامتی برای شما قرار داده است. به خارج شهر بروید و را ببینید. 👈🏻 صندوقی که با از دست دادن آن ذلیل شدید و اکنون به سوی شما می‌آید و اطمینان و آسایش شما را به همراه دارد.✔️ 💫آن را فرشتگان بر دوش می‌کشند و اگر ایمان داشته باشید برای شما علامتی از سلطنت طالوت در آن موجود است. 👥 نیز از شهر خارج شدند و به محض مشاهده👀 صندوق آرامش و اطمینان😌 بر قلبشان💕 سایه افکند. ↩️و با این علامت با طالوت و با حکومت و سلطنت او .🤝✔️ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🔹طالوت به ریاست👑 برگزیده شد و در فرماندهی جنگ تدبیری اتخاذ کرد که عقل و اراده، .👌🏻 🌿 ؛ ☝🏻 افرادی در لشکر من ثبت نام کنند که فکرشان مشغول نباشد و گرفتاری نداشته باشند.🤗 ⬅️ هرکس ساختمانی بنا کرده که نیمه کاره است، ⬅️ نامزدی دارد و هنوز ازدواج نکرده و ⬅️ بازرگانی و داد و ستد دارد و از کار فارغ نشده است و غیره... .❌ 🥁صدای طبل جنگ در شهر پیچیده و جارچیان 🗣️جوانان را به جنگ فراخواندند. ⏪در این بین بودند که چون وضع را چنین دیدند، آماده رفتن به میدان کارزار گردیدند. 👤 ، داوود نام داشت که ابتدا پدرش به او اجازه رفتن به جنگ را نمی‌داد، اما پس از اصرار فراوانِ او، موافقت نمود. 👈🏻 ، پیشانی نورانی او حکایت از هوش و زکاوت او میکرد. 🔸خلاصه پس از چندی⏳ لشکری آراسته شد✔️ وسپاهی‌مقتدر مقابل او حاضر شدند✅. 🔹 در مسیر جبهه جنگ قرار گرفتند. آنان برای مبارزه با کفار از شهر خارج شدند. 👤 چون دید در سپاه او سرانی وجود دارند که از فرماندهی او رضایتی نداشته و میل به همکاری با او را ندارند ✨ خداوند نیز چنین به طالوت فرستاد تا لشکر خود را از نوشیدن آب🍶 باز دارد. ✋🏻 🔸او ؛ 🌿 «به زودی در بین راه به رودخانه‌ای خواهیم رسید، خداوند بوسیله این رودخانه شما را میکند. 👈🏻 کسانی که از آب بنوشند از من نیستند. ✖️ تنها آنان که مقدار کمی آب بنشوند از یاران من به شمار می روند.»✔️ ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐