⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وچهلونهم 🔻 #خبر_پیامبری_جدید 🔷 اشراف یهود از ارمیا #خواستند تا #پ
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وپنجاهم
🔻 #منظور_از_صندوق_چیست؟
🌿این #صندوق همان صندوقی است که موسی به هنگام خردسالی 👦🏻درون آن به #رود_نیل 🌊سپرده شد و این صندوق در آن زمان در نزد #بنیاسرائیل از احترام خاصی برخوردار بود.✅
☝️🏻هنگامی که موقع #وفات_موسی رسید، #الواح و #تورات📔 را در آن نهاد و به #یوشع_بن_نون سپرد.✔️
☝️🏻بعد از موسی آن #صندوق مورد #بیمهری و #تمسخر😏 بنی اسرائیل قرار گرفت و خداوند آن را بر #آسمانها برد.
⬅️ اما با #ظهور_طالوت خداوند آن صندوق را نزد طالوت به زمین فرستاد.✅
🌸« #سکینه» رایحه ای است بهشتی 🏞که در میان صندوق به شکل #صورت_انسانی خارج می شود و این همان بادی🌬 است که بر ابراهیم هنگام ساختن خانه کعبه🕋 نازل شد و #گرداگرد_کعبه گشت».
✨در همین هنگام بود که خداوند بر ( #اشموئیل یا #ارمیا) وحی فرستاد که به زودی #جالوت به دست #چوپانی کشته 🗡خواهد شد.✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #گمشده_طالوت
🌿 #طالوت مردی #نیرومند💪🏻 #خوش_اندام و #قوی_هیکل بود.
👈🏻 #چشمهای_درخشان👀 او حکایت از قلبی❤️ زیرک و #دلی_جوان داشت،
☝️🏻اما #مشهور و #معروف نبود.❌
✨ او در دهکده 🏘خویش به همراه پدر به #دامداری🐑 و #کشاورزی🌾 مشغول بود.
🔹روزی او با پدرش در مزرعه به کار مشغول بود که تعدادی از #الاغهای_آنها_گم_شد.
🍃 #طالوت به همراه غلام خود به دنبال الاغها و در میان دره ها و کوهها🏔 به جستجو پرداختند.
🔸چند روز متوالی کوهها را پشت سر گذاشتند تا اینکه پاهایشان👣 از شدت #خستگی😪 متورم شد و راهپیمایی #شب و #روز، آنان رابه ستوه آورد.😖
✨طالوت به غلام خود گفت؛ ☝️🏻بیا تا به دهکده #بازگردیم، زیرا تصور می کنم🤔 که پدرم نگران ما باشد.
👈🏻بی شک اکنون او از حیوانات #غافل و به فکر #سلامت_ما افتاده باشد.
👥آنها دوباره تصمیم گرفتند که به راه خود ادامه دهند تا اینکه به شهری بنام « #صوف» رسیدند.✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_یازدهم 🔻 #حضرت_یحیی_علیه_السلام 🌺با عنایت از خداوند جهان
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_ودوازدهم
🔻 #یحیی_و_ارشاد_مردم
🔹هنگامی که رهبانان و مسافران #بیت_المقدس را در لباس ها و شب کلاه های بلند و پشمینه می دید👀 و هنگامی که می دید چگونه از سینه خود #زنجیرها ⛓را عبور داده و به ستون های مسجد بسته اند.
⬅️از مادرش 🧕🏻خواست تا برای او نیز جامه ای مثل آنان تهیه کند ☝️🏻تا به #بیت_المقدس برود و همراه عابدان به #ریاضت و #تضرع بپردازد.
🔸 زکریا با خواسته او #مخالفت_کرد.
👈🏻زیرا که او هنوز #خردسال👦🏻 بود.
🔹 اما یحیی از پدرش پرسید؛
☝️🏻آیا کوچکتر از من از این دنیا چشم فرو نبسته اند؟🤨
✨زکریا #آگاهی و #شوق 😍فرزندش را دید، از همسرش خواست تا برای او لباسی تهیه کند.☑️
⏳مدتی از رفتن یحیی به بیت المقدس می گذشت.☝️🏻 تا آنکه از شدت #عبادت🤲🏻 و #شب_زنده_داری به استخوان پاره ای تبدیل شد.
✨یحیی چنان #عاشق و #شیفته😍 عبادت شده بود که از شدت عبادت #جسمش_ضعیف و اندامش🤕 نحیف گشته بود، پوست صورتش به استخوان چسبیده و عضلاتش تحلیل رفته بود.😓
⬅️در آن لحظه یحیی از وضع خود به خداوند زاری 😩نمود.
🌸 خداوند خطاب به او فرمود؛
✋🏻 به عزتم سوگند اگر می دانستی که #آتش_جهنم 🔥چه سوزشی دارد به جای #لباس_پشمی، لباسی از آهن به تن می کردی.
☝️🏻 بعد از این گفته پروردگار، یحیی آن قدر گریست😭 تا گونه هایش #زخم گردید.
🔹وقتی خبر این اتفاق به گوش زکریا رسید، سراسیمه 😟نزد پسرش حاضر شد و گفت؛
🌿 ای فرزندم چرا با خود چنین می کنی😕، من از خدا خواستم تا تو را #روشنی_چشم_من قرار دهد.
🍃یحیی گفت؛☝️🏻 آیا شما بارها به من نگفتید که میان #بهشت🏞 و #جهنم 🔥گذرگاهی است که فقط گریه کنندگان😭 از ترس خدا، قادر به عبور از آن خواهند بود؟
🔸یحیی با برخورداری از #توانایی_علمی📚، مسائل تورات را مورد بررسی و دقت🧐 قرار می داد و مشکلات آن را حل می نمود و☝️🏻 بر اصول و فروع آن مسلط شد.✅
🔹او برای مردم #مشهور شده بود که در اجرای #حق، شجاع💪🏻 و در مخالفت با باطل #سرسخت است و در راه خدا از سرزنش😏 نکوهش کنندگان #باکی_ندارد و از قدرت خودسران ستمگر ترسی به خود راه نمی دهد.❌
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐