🥀در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای #زائرانش دعا کند🤲 سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را #امیدوار میکند.
📜بخشی از وصیتنامه:
📝شما چهل روز #دائم_الوضو باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد.
📝نمازهای واجب خود را دقیق و #اول_وقت بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز می شود👌
📝سوره #واقعه را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه #دعای_فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید🚷 زیرا امام منتظر دعای خیر شما است.
📝اگر درد دل داشتید و یا خواستید #مشورت بگیرید بیایید سر مزارم🌷 به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد #شهید شود. خداوند سریع الاجابه است✅ پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید.
خواندن #فاتحه و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید
🌹شهیدمدافع حرم سجاد زبرجدی
شادی روح مطهرش صلوات
🍂🥀🍂
♦️آیت الله مجتهدی (ره):
🔻 در بنی اسراییل #عابدی بود.
شب🌃 خواب دید،
👈🏻 در خواب💤 به او گفتند؛👇🏻
تو #هشتاد_سال0⃣8⃣ عمر می کنی،
#چهل_سال0⃣4⃣ در #رفاهی😌
و #چهل_سال 0⃣4⃣در #فشاری.😰
☝️🏻کدام یک را #اول می خواهی⁉️
0⃣4⃣چهل سال #زندگی_خوب 😌را یا چهل سال در #فشار😰 را؟
او گفت:👇🏻
من عیال 🧕🏻 #مومنی دارم، با او #مشورت می کنم.
ببینم او چه #می_گوید⁉️
از خواب💤 بیدار شد.
رفت پیش عیالش🧕🏻 و گفت؛ 👇🏻
من چنین خوابی دیده ام، تو چه می گویی؟
❇️زن گفت:
بگو من چهل سال0⃣4⃣ اول را در #رفاه می خواهم.
از آن شب🌌 به بعد از در و دیوار برایش می آمد.
به هرچه دست ✋🏻می زد طلا💰 می شد.
🧕🏻زنش هم می گفت:👇🏻
🔸 فلانی خانه🏠 ندارد برایش خانه #بخر.
🔹فلان پسر👱🏻♂ می خواهد عروسی🎊 کند #ندارد،
🔸فلان دختر🧕🏻 می خواهد شوهر کند #ندارد و...
🔴همسرش به او دستور می داد و او هم تا می توانست #کمک_می_کرد.
🔵سر #چهل_سال0⃣4⃣ خواب دید.
❇️در خواب به او گفتند؛
🕋 #خدا می خواهد از تو #تشکر کند.
0⃣4⃣چهل سال اول به تو داد👇🏻
تو هم به دیگران دادی،
☝می خواهد چهل سال دوم را هم در #رفاه باشی😌.
💢ما این را #تجربه کرده ایم.
👥کسانی که #اول_عمر کمک مالی💵 به دیگران می کنند،
در #آخر_عمر هم خوبند، ولی کسانی که #اول_عمر دارا💰 بودند و #کمکی_نکردند✋🏻،
آخر عمر #ورشکست می شوند و به #گدایی می افتند 😰
ما این را #تجربه_کرده ایم...👌🏻
#دختر_فاطمی
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
@masirsaadatee
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_شصت_و_دوم 🔻 #نقشه_ابراهیم_و_شکستن_بتها🗿 🔹 شاید قوم بدین ترتیب درک کن
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_شصت_و_سوم
🔻 #محاکمه_ابراهیم_علیه_السلام
🔹چون مردم فهمیدند، که #ابراهیم بت ها را درهم شکسته است،
☝🏻 #به_دستور_نمرود 🤴او را دستگیر کردند و به نزد نمرود بردند، آنگاه نمرود رو به ابراهیم کرد و گفت؛
🤴«ای ابراهیم #آیا تو با #خدایان_ما چنین کردی❓
🍃 ابراهیم گفت؛ نه❗️🤷🏻♂️
این کار را #بزرگترین_بت_ها🗽 انجام داده، اگر سخن می گوید، از او بپرسید.»
👥گفتند؛ قطعا می دانی که اینها #سخن_نمیگویند،
🍃ابراهیم گفت؛ #آیا چیزی را میپرستید که #هیچ_قدرتی ندارد و #هیچ_سود و #زیانی به شما نمی رساند، #اُف_بر_شما و بر آنچه غیر از خدا می پرستید، چرا نمیاندیشید.»⁉️🤦🏻♂️
🤴نمرود و نمرودیان در #جواب_دندانشکن_ابراهیم ناکام ماندند و☝🏻 چون نتوانستند او را محکوم به این کار کنند،راجع به مجازات ابراهیم به #مشورت 👥👥نشستند
☝🏻 تا اینکه #تصمیم_گرفتند ابراهیم را در میان #آتش🔥 انداخته و او را بسوزانند.😨
👥«گفتند؛ ابراهیم را #بسوزانید و اگر اهل عمل هستید، خدایان خود را یاری نمائید.»
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #ابراهیم_در_آتش
🔹 #قوم_نمرود تصمیم گرفتند ابراهیم را به جرم
▪️ #توحید و #خداپرستی و
▪️ #شکستن_بتها
با آتش🔥 بسوزانند.😰😖
🔸 #پیروان_نمرود به جمع آوری هیزم پرداختند و حتی برای #شفاع_بیماران خود #نذر می کردند😐 که هیزم برای #سوزاندن_ابراهیم ببرند تا بیمارشان شفا یابد.😒🤦🏻♂️
↩️ #از_همه_نقاط، مردم برای شرکت در این مراسم #دعوت شده بودند و همه با خود هیزم می آوردند.
⏳ بعد از چندی، #روز_چهارشنبه،🗓️ انبار چوب و هیزم پر شد و دور انبار را به صورتی وسیع #دیوار_کشیدند.
ادامه دارد......
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهفدهم 🔻 #موسی_در_وادی_طورسینا 🏜بیابانی که موسی در آن بود بیابان #
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهجدهم
🔻 #موسی_در_مبارزه_با_فرعون
🔷هنگامی که موسی به سوی #مصر میآمد، نزدیک شهر🏘 باز همان #مرد_دانشمند را با عدهای از مردم👥 دید،
🔸دانشمند با دیدن 👀موسی دریافت که او همان #موسی_بن_عمران است.✅
☝️🏻و چون مدتها⏳ در انتظار چنین روزی بودند همگی بر اطاعت او گردن نهادند.✔️
🔹 #بنیاسرائیل بعد از وفات #یوسف دوران سختی 😓را طی کردند و مدت #چهارصد_سال در نهایت سختی به انتظار تولد همان کودکی 👦🏻بودند که #یوسف ✨بشارت داده بود.
🔶 #فرعون_زمان_موسی از تمام فرعونهای پیشین #ستمکارتر_بود بهطوری که #دختران_بنیاسرائیل را #هتک_حرمت میکردند🤦🏻♂️ و زنان را به #خدمتکاری می بردند😔
🔹موسی #شبانه🌌 وارد مصر شد و به عنوان مهمانی ناخوانده به #منزل_مادرش🏠 پناه برد و بعد، از #هارون برادرش خواست تا او را تا قصر همراهی کند.
⬅️ #موسی و #هارون به پشت دروازه قصر رسیدند و موسی در🚪 را کوبید و از صدای کوبیدن #فرعون بر خود لرزید.😱
☝️🏻چون پرسیدند #چه_کسی در را میکوبد.؟⁉️
🍃 #موسی_گفت؛
✋🏻 من #فرستاده_پروردگار_جهانیان هستم☑️.
💫خداوند به موسی #وحی_کرد که به فرعون #وعده_دهد که اگر☝️🏻 به خداوند ایمان آورد، #عمری_طولانی به او عطا 🎁کند و #جوانیش را به او بازگرداند✔️
🤴🏻فرعون به فکر🤔 فرو رفت ولی #هامان وزیرش او را وسوسه😈 کرد.
🌃شب هنگام وقتی موسی و هارون از قصر باز می گشتند به دلیل #بارش_باران⛈ به خانه پیرزنی👵🏻🏠 پناه بردند، اما #جاسوسان آن دو را تعقیب کردند.
👈🏻وقتی آنها به منزل پیرزن #حمله_ور⚔ شدند #عصای_موسی به حرکت درآمد و به جدال با آنها پرداخت⚔️ و چند نفر از #قبطیان را کشت.
👵🏻 #پیرزن بعد از این جریان به موسی #ایمان_آورد. ✔️
🌌آن شب #فرعون🤴🏻 با اطرافیان خود #مشورت کرد که چه کنیم؟🧐 یا باید #جواب_دندانشکنی به این مرد عجیب داد یا روزگار ما را سیاه می کند.
☝️🏻حتما یک چیزی هست. و اگر ما با زور بخواهیم بر موسی غلبه کنیم #بدنام میشویم.🤦🏻♂️
🔹روز بعد #هامان ساحران را جمع کرد. #دلیل_جمعکردن_ساحران این بود که ↘️
👈🏻 « #در_شب_گذشته که موسی به نزد فرعون رفته بود برای آنها نشانهای از #قدرت_خدای_بزرگ را نشان داد و آن این بود که عصای خود را به زمین انداخت و عصا به صورت #اژدهایی_عظیم🐉 درآمد و فرعون و حاضران ترسیدند😰😱.»
🔸با آمدن ساحران، موسی و هارون نیز آمدند و مردم👥 برای تماشا👀 جمع شدند.
🤴🏻 #فرعون_گفت؛ ای موسی، روز گذشته کارهایی کردی و آنها را #نشانه_پیامبری✨ دانستی در حالی که #غلامان_من هم میتوانند این کارها را بکنند😏
☝️🏻در آن حال، #مسابقه بین آنها آغاز شد☑️، #ساحران کارهای خود را انجام دادند و عصای آنها به #مارهایی🐍 تبدیل شدند.
◀️ سپس #موسی_گفت؛
🍃 ☝️🏻حالا #قدرت_خدا را تماشا کنید.
👈🏻 وقتی عصا را انداخت، عصا به اژدهایی🐉 تبدیل، شد و همه مارها را بلعید😱
↩️ و به #اطرافیان_فرعون حمله ⚔کرد.
#موسی فورا دست✋🏻 دراز کرد و #اژدها را گرفت و #دوباره_عصا_شد.✅
🔷در این موقع #ساحران_فهمیدند_که کار موسی سحر و #جادو_نیست❌
لذا به #سجده افتادند و به خدای موسی #ایمان_آوردند و بعضی از مردم👥 نیز به خداوند بزرگ #ایمان_آوردند✅
🤴🏻فرعون با دیدن👀 این صحنه ساحران را تهدید👿 به مرگ کرد
☝️🏻ولی ساحران در جواب گفتند؛
« #باکی_نیست😏، ما روی به سوی پروردگار خود می آوریم✔️،
ما امیدواریم پروردگارمان گناهانمان را ببخشاید.🙏🏻 چرا که نخستین #ایمان_آورندگان بودیم😊.»
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وشصت_وچهارم 🔻 #زبور_کتاب_داوود_علیهالسلام 🌸خداوند #زبور را در 👈🏻 #
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_وپنجم
🔻 #سلیمان_علیهالسلام
#نامزد_جانشینی_داوود_علیهالسلام
🔹روزی #دو_مرد👥 نزد داوود آمدند،
و یکی گفت؛
👤 من باغی🌳🌳 داشتم سرسبز و خرم، که گوسفندان🐑 این شخص وارد باغ من شدهاند و سبزهها را از بین بردهاند، اکنون شما #بهعدالت_بین_ما_حکمکن.✔️
🍃 داوود از صاحب گوسفندان پرسید؛
✨چرا به این مرد ضرر زدی؟🤨
👤گفت؛ من #تقصیری_نداشتم،😕
🐑گوسفندان بیخبر وارد باغ شدند و اگر باخبر میشدم، حتما جلوگیری میکردم.✅
☝️🏻اما او که باغ دارد #باید_درش_را_ببندد.
🔸 #اولی_گفت؛
👤 چطور گوسفندانت را از حمله گرگ #محافظت_میکنی،
☝️🏻 ولی از خوردن سبزه باغ مردم #نمیتوانی_حفظ_کنی؟⁉️ 🧐
🍃داوود پرسید؛✨حالا چه میخواهید؟🤔
🔹 #صاحب_باغ_گفت؛
👤 من #خسارت سبزههایم را میخواهم.
🔸 #صاحب_گوسفندان_گفت؛
👤 سبزهها را من نخوردم، گوسفندان خوردهاند و با رضایت من هم نبوده پس بر گوسفندان هم #حکمی_نیست😒
🍃 #داوود_گفت؛
✨ شکی نیست که نگاهداری گوسفند از ضرر زدن بر مردم برعهده #صاحب_گوسفندان است✅
☝🏻 اما اگر کارشناس بیاید و ضرر را معلوم کند #هر_دو_قبول_دارید؟
🔹 #صاحب_باغ_گفت؛ نه❌ کارشناس قیمت سبزهها را معلوم میکند
☝️🏻اما #قیمت_عمر_مرا معلوم نمیکند،❌ من از دیدار سبزهها هم لذت میبردم و حالا مدتی باغ، سبزه ندارد.😔
🔸 #صاحب_گوسفندان_هم_گفت؛ نه❌، من اصلاً حرف هیچ کارشناسی را قبول ندارم😑 بیابان پر از علف است و من تا از عدالت مطمئن نباشم زیر بار زور نمیروم.😒
🍃 #داوود_گفت؛
✨ پس باید بیشتر #مشورت👥 کرد شاید ☝️🏻راه بهتری پیدا شود.
↩️او #فرزندان_خود_را_جمعکرد و ماجرا را شرح داد و حکم روشنی از ایشان خواست.✔️
و کسی نتوانست راهی پیدا کند،🤷🏻♂️
☝🏻جز #سلیمان (پسر داوود) که فقط #11سال_داشت و کوچکتر از همه بود،
👥 بعضی گفتهاند که سلیمان #13_ساله بود.
🍃 #سلیمان_گفت؛
✨ #صاحب_باغ کوتاهی کرده که در باغ را نبسته و #صاحب_گوسفندان هم کوتاهی کرده که گوسفندان را مواظبت نکرده❌
☝️🏻اما قصد ضرر زدن نداشته، با وجود این خسارتی وارد شده که ممکن است معلوم کردن اندازه آن دشوار باشد.
⬅️ #حساب_عمر صاحب باغ هم بیمعنی نیست❌
☝️🏻به نظر من #حکمش_آن_است_که
⬅️گوسفندان را به صاحب باغ بسپارد✔️
👈🏻تا او خوراکشان را بدهد✅
👈🏻و از شیرشان 🥛استفاده کند✅
👈🏻و آبیاری باغ را به صاحب گوسفندان بسپارند✅
☝️🏻تا سبزهها دوباره مانند روز اول بشود آن وقت #باغ_به_صاحبش و #گوسفندان_به_صاحبش برمیگردد✔️
و خسارت جبران شده و هیچ کس ضرر نکرده است😊👌🏻
🔷صاحب باغ و صاحب گوسفندان هر دو گفتند؛
👥 #قبول_داریم.☑️
🔶وقتی طرفین راضی شدند داوود خوشحال😃 شد و از آن روز #سلیمان_برایجانشینیداوود_نامزد_شد✅
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهشتاد_ودوم 🔻 #سلیمان_و_هُدهُد 🔹سلیمان به فکر بنای #بیت_المقدس🕌 در
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_وسوم
🔻 #نامه_سلیمان_به_بلقیس
🔹سلیمان از این #خبر_جالب دچار حیرت😲 شد و تصمیم به پی گیری خبر هدهد گرفت
↩️لذا گفت؛
🍃 من درباره این خبر #تحقیق🔍 و صحت آن را بررسی میکنم✔️
☝🏻اگر حقیقت همان است که بیان کردی، این نامه✉️ را نزد #ملکه_قوم_سبأ ببر و به آنان برسان✔️
⏪سپس در کناری بایست و #نظر_آنان را جویا شو.✔️
🕊 #هدهد نامه را برداشت و به سوی #بلقیس رفت و او را در #کاخ_سلطنتی🏛 در شهر #مأرب یافت و نامه را بر دامن بلقیس انداخت.
🔸 #بلقیس نامه✉️ را برداشت و چنین خواند؛
📃✨«این نامه از #سلیمان و بنام خداوند بخشنده و مهربان است،
☝️🏻 از تکبر از دعوت من #سرپیچی_نکنید❌
و همگی در حالیکه #تسلیم🙌🏻 هستید نزد من بشتابید.✔️»
👸🏻 #ملکه_سبأ بعد از خواندن نامه📃، فرماندهان و بزرگان دولت خود را فراخواند و با آنها به #مشورت👥 پرداخت، ✔️
👈🏻تا بدین وسیله اعتماد آنان را جلب و از تدبیر آنها استفاده کند و به این ترتیب #تاج_و_تخت خود را حفظ نماید.✅
🔸چون ملکه موضوع را بیان کرد، #مشاورین_بلقیس_گفتند؛
👥: ما فرماندهان و فرزندان جنگ⚔ و نبردیم، و امور خود را به فکر و #تدبیر 🧐تو واگذار کرده ایم شما امر بفرمائید،
✋🏻ما همچون انگشتان دست🖐🏻 در اختیار تواییم☑️
👸🏻ملکه از پاسخ آنها دریافت که مایل به #جنگ می باشند،
🔹لذا نظر آنها را #نپسندید😣 و به آنها اعلام کرد که
☝️🏻 #صلح بهتر می باشد،
سزاوار عاقلان صاحب نظر اموری است که برای آنان #نافع و #نیکو باشد و خردمند باید حتی الامکان در #حفظ_صلح بکوشد💪🏻
↩️ و سپس در #استدلال آن چنین گفت؛
👸🏻: هرگاه زمامداران بر دهکده ای 🏘غلبه کردند و به زور وارد آن شدند،
▪️آن را ویران🏘 می سازند،
▪️آثار تمدن را نابود کرده
▪️و عزیزان آن سرزمین را ذلیل میسازند.
▪️بر مردم ستم روا داشته
▪️و در بیدادگری افراط می نمایند،
👆🏻این #روش_همیشگی_زمامداران در هر عصر و زمانی است.
🔹از این رو من هدیهای از جواهر درخشان💎 و تحفه های نفیس و گرانبها برای سلیمان می فرستم تا منظور او را درک و روش او را #بِسَنجم و به این وسیله #موقعیت_خود را حفظ کنم.😊
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وچهل_وششم 🔻 #دستگیری_خداپرستان 👱🏻♂جوانان #خداپرست مانند دیگران
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_دویست_وچهل_وهفتم
🔻 #فرار_خداپرستان
🌸پروردگار بزرگ قلبهایآنان ♥️را محکم کرد و به آنها اطمینان😌 بخشید،
☝️🏻لذا #درجواب_دقیوس_گفتند؛ ای شاه! ما از روی تقلید در این دین وارد نشده ایم،❌ از روی اکراه و اجبار به آن عمل نمی کنیم ❌و با جهل و نادانی آن را انتخاب نکرده ایم❌
☝️🏻 #بلکه فطرتمان، ما را به این دین دعوت کرد و ما هم به ندای #فطرت خود پاسخ مثبت ✅دادیم،
🧠 #عقل مسیر روشنی را به ما نشان داده و ما در پرتو 💫آن حرکت کردیم، ما به سوی #خدای_یکتا دعوت💌 شدیم و جز او معبود دیگری را نمی پذیریم.✋🏻
👈🏻اگر حقیقت را بخواهی، این قوم ما هستند که از روی #جهل و #تقلید به عبادت🙏🏻 بت ها پرداخته اند و هیچ دلیلی بر کار خود ندارند و با حجت و #برهان_روشنی راهنمایی نشده اند❌
🔹و اکنون این است حاصل #فکر ما و آنچه به آن #یقین پیدا کرده ایم، هرچه می خواهی درباره ما انجام بده!😌
🤴🏻 #پادشاه_گفت؛ امروز بروید، به شرطی که فردا بیایید تا درباره شما بیندیشم و قضاوت⚖ کنم.
🔸 خداپرستان بار دیگر گرد هم آمدند و در کار خویش به #تفکر 🤔و #مشورت و تبادل نظر👥 پرداختند و #تصمیم_گرفتند که برای حفظ دین خود به سمت کوه🏔 حرکت کرده و #در_غار_آن_پناه_گیرند.
👥جوانان خداپرست بار سفر بسته و دست از وطن خود شستند و برای حفظ💪🏻 دین خود هجرت کردند، و #از_شهر_اقسوس_خارج_شدند.
7⃣ #هفت_فرسخ راه را با پای پیاده از شهر فاصله گرفتند.
☝️🏻آن #شش_مشاور جوان، در بین راه #چوپانی را دیدند👀 که با آنها همسفر شد،
در این میان #سگ_چوپان 🐕به نام #قطمیر نیز به آنها نزدیک شد.
🔹 اما آنان با پرتاپ سنگ سعی کردند سگ را از خود دور کنند، ☝️🏻اما سگ دور نمی شد❌ و عاقبت به #سخن در آمد و از آنان خواست🙏🏻 تا او را همراه خود ببرند.
⏳ مدتی بعد همگی به غاری به نام « #وصید» رسیدند وتصمیم گرفتند شب🌌 را همان جا سر کنند.
👥آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان #ایمان 🤲🏻آورده و بر هدایتشان افزودیم و دلهایشان❤️ را استوار گردانیدیم.
✨ آنگاه که به قصد #مخالفت با شرک برخاستند و گفتند؛☝️🏻 تا پروردگار آسمان ها و زمین است، جز او هرگز معبودی نخواهیم خواند❌، که در این صورت قطعا ناصواب گفته ایم😔
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐