⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_پنجاه_و_سوم 🔻 #صالح_و_پیروانش_پس_از #نابودی_قوم
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_پنجاه_و_چهارم
🔻 #حضرت_ابراهیم_علیه_السلام
🔹در آن زمان، زمام امور دست #نمرود ) فرزند کنعان بن کوش بود.✔️
🤴 #نمرود حاکمی #مستبد بود که بیدادگری را پیشه خود ساخته بود، آنگاه که او خود را #غرق_در_نعمت دید و
👈🏻 #مغرور_قدرت💪 و
👈🏻 #تسلط_خود_بر_مردم شد
↩️و #جهل و #نادانی_قوم_خویش را دریافت☝🏻
و آنگاه که به #کوردلی_مردم سرزمین خود #پی_برد،✔️
⏪ زمینه را برای #ادعای_خدایی مساعد دید و مدعی خدایی شد و مردم را #به_پرستش_خود_دعوت_نمود❗️
💢 #چرا نمرود قوم را به #پرستش و #عبادت خود دعوت نکند⁉️
#چرا آنان را به تواضع و تعظیم خویش ناگزیر نسازد⁉️
آری، نمرود می دید که↪️
🔻 #جهل و
🔻 #نادانی_آشکار، و
🔻 #عقاید_فاسد،
⬅️ #رایج_گشته است و
⬅️قوم او #در_گمراهی_بهسر_میبرند
☝🏻 و همین عامل #زمینه_ادعای_خدایی او را فراهم کرد.✔️
🌸پادشاهی بود جبار و عنید
🍃 ظاهر و باطن ستمکار و پلید
🌸بس که بر نفس دنی مغرور بود
🍃چشم حق بین دلش بینور بود
🌸دعوی کذب خدایی می نمود
🍃وز جهالت خود سنایی مینمود
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-
🔻 #تولد_ابراهیم
🔹 #در_زمان_نمرود، از روی ستارگان✨ آینده را پیش بینی می کردند،
#یکی_از_پیشگویان و منجمان #دربار_نمرود، شخصی به نام آزر بود، که بعد از تولد ابراهیم از او نگهداری می کرد و ابراهیم او را پدر صدا می زد.
چون #جد_مادری_ابراهیم بود.✔️
🔸قبل از اینکه ابراهیم به دنیا بیاید، آزر به نمرود گفت؛
👤: من با توجه به #حساب_فلکی و #حالات_ستارگان،✨ پیشبینی میکنم که به زودی #شخصی به دنیا میآید که تو را و آئین تو را #منسوخ❌ می کند. او در همین سرزمین به دنیا خواهد آمد، ☝🏻اما #هنوز_به_دنیا_نیامده_است.
🤴نمرود با شنیدن این سخنان، به سربازان خود دستور داد تا میان زنان و مردان #جدایی_بیاندازند و هر #زن_بارداری🤰 را زیر نظر داشته باشند. آن زمان رسم بر این بود که زنان به هنگام #یائسگی از شهر بیرون می رفتند و بعد از اینکه این مدت تمام می شد دوباره به شهر باز می گشتند.✔️
ادامه دارد....
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_پنجاه_و_هشتم 🔻 #ابراهیم_و_نشانهای_از_رستاخیز ♥️خدای تعالی به ابراه
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖
📝 #پارت_پنجاه_و_نهم
🔻 #دعوت_آزر_به_یکتاپرستی
🔹همانطور که قبلاً گفتیم آزر، #سرپرست_ابراهیم در #دوراننوجوانی🧑 او بود
☝🏻و از جمله کسانی که
👈🏻 هم #بت_پرست🗿
👈🏻و هم #بت_تراش بود
👈🏻و آنها را #میفروخت.
🔸آزر #بعد_از_وفات_پدر، از مردم به او نزدیکتر بود و برای هدایت #شایستهتر و جا داشت که ابراهیم در هدایت وی #سعی_بیشتری معمول دارد.✔️
🔹با توجه به اینکه آزر، #بت_تراش🗿 بود و بت ها را به مردم #میفروخت و از #مبلغین و #مروّجین پرستش به شمار می رفت،✔️
می توانست #سدّ_راه_ابراهیم باشد،
☝🏻 لذا راهنمایی آزر به خداپرستی #اولین_قدم در راه #ترویج_یکتاپرستی بود.✔️
🔸ابراهیم #برای_شروع_دعوت خود به #تحقیر و #بدگویی_از_بُتها
اقدام نکرد✋🏻 تا آزر از وی #نفرت پیدا کند،
☝🏻 #بلکه چون آزر جای پدر او را برای ابراهیم پُر کرده بود، برای او #احترام خاصی قائل بود و به همین خاطر آرام و با
🌸 #زبانی_شیرین و
🌸 #لحنی_ملایم و
🌸 #مؤدبانه
با آزر وارد صحبت شد.✔️
🔹ابراهیم، ابتدا از #نبوت_خود شروع کرد تا مهر و محبت او را به خود #متوجه کند،
↩️سپس از آزر پرسید؛
🍃 #چرا به بتها🗿 توجه کرده و دل به پرستش آنها بستهای، با اینکه می دانی آنها صدای تو را نمی شنوند❌
و تواضع و فروتنی تو را #نمیبیند و #نمیتوانند در برابر بلاء به شما یاری رسانند
و یا #حاجتی را برآورده سازند،
#چرا در پرستش آنها #اصرار_میکنی❓
🔸 #ابراهیم_ترسید، آزر موقعیت او را حقیر شمرده و از او روی برگرداند،😔
☝🏻لذا #برای_جلب_عواطف، او را پدر نامید و گفت؛
🍃من دارای #علمی شدهام که تو از آن بیبهرهای، از #پیروی من #سرپیچی و در همراهی من #کوتاهی_نکن.✋🏻
↩️ گرچه از نظر #ثروت💰 و از نظر #سن🧑 از تو ارشد نیستم
☝🏻 #ولی از نظر
▪️ #علم📚 و
▪️ #معرفت💫
#از_تو_برترم.✔️
🔸پس، #از_آزر_خواست تا روش او را تعقیب کند و در طریق وی قدم بردارد تا به #راه_راست هدایت شود. ✔️
↩️پس از این #ابراهیم_تصمیم_گرفت بتها🗿 را در نظر آزر #بیارزش_جلوه_دهد، و به آزر گفت؛
🍃 با پرستش بت و تسلیم در مقابل آنها، #شیطان😈 را پرستش می کنی.
☝🏻 #همان_شیطانی_که نافرمانی خدا را کرد و به خدا وعده داد که مردم را #گمراه سازد. پس او غیر از
🔻 #هلاکت و
🔻 #گمراهی و
🔻 #فساد_برای_بشر،
چیز دیگری را طالب نیست.❌
✨ابراهیم به #روشنگری آزر پرداخت و او را از #عاقبت بت پرستی خبر داد و گفت؛
🍃 پدر جان، از آن روزی می ترسم که به #عذاب_الهی دچار شوی و از جمله #یاران و #اَتباع_شیطان درآیی.😥😔
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _
حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
↬@masirsaadatee↫
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وبیستم 🔻 #ناسازگاری_قومبنیاسرائیل_و_نفرینموسیعلیهالسلام 🔸چون #
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وبیستیکم
🔻 #گوساله_سامری
🔸بعد از آن خداوند به موسی وعده داد که #تورات 📔را به او نازل خواهد کرد #ولی نزول آن #به_تأخیر_افتاد و موسی نیز هارون #برادرش_را در میان بنی اسرائیل قرار داده و خود به سوی #میقات رفت.✅
🔹 موسی به هارون #سفارش_کرد
کار مردم را #اداره_کند ✔️
↩️و خود برای راز و نیاز با خداوند به #کوه_طور 🏔رفت.
🔸 قرار بود موسی #سی_روز روزه بگیرد و در کوه طور🏔 بماند #ولی برای امتحان مردم👥 از جانب خداوند این وعده به #چهل_شب🌌 رسید.
👈🏻و پس از اینکه در طور، کلام خداوند به موسی رسید و #ده_فرمان_مقدس بر لوحها📜 نوشته شد، عزم بازگشت کرد☑️
☝🏻 #اما هنگامیکه وعده موسی دیر شد و #سی_روز گذشت ⏳و موسی برنگشت❌،
🔹 #بنیاسرائیل به وسوسه شیطان😈 #فریب_خوردند و مردی ریاست طلب به نام سامری گوساله ای🐑 از طلا ساخت و با #حقهبازی صدایی🗣 از آن گوساله درآورد و به مردم گفت؛
موسی بدقولی کرد. موسی دیگر برنمیگردد. ❌ بدبختی😩 ما هم به سبب این است که #بت_نداریم🤷🏻♂️.
اینک من بُتی از #طلای_خالص ساختهام✅
👥 #مردم_نادان هم اطراف او جمع شدند و چون حیله او را نمی دانستند حرفهایش را باور کردند😌 و #بتپرستی را پیش گرفتند😲🤦🏻♂️
↩️ #وقتی_موسی_برگشت و اوضاع را چنین دید #خشمگین 😠شد و گفت؛
🍃خیلی بد کردید که این رفتار ناشایست را پیش گرفتید
🔸و از بَس ناراحت😔 شد، #الواح📜 را به زمین انداخت و گریبان #هارون را گرفت و گفت؛
🍃 #چرا گذاشتی مردم فریب #گوساله_سامری را بخورند.🤨
👤 #هارون_گفت؛
ای برادر✋🏻، اینطور در برابر مردم مرا سرزنش نکن ❌و زبان دشمنان را به #شماتت من دراز نکن❌،
این مردم👥 به حرف من گوش نکردند، مرا #ضعیف دیدند😞 و نزدیک بود مرا #بکشند🗡😰. ولی من با کار آنان موافق نبودم😕.
🔹 #موسی_گفت
🍃امیدوارم خداوند تو را #ببخشد🤲🏻 و کسانی که این بدعت را گذاشتند به #کیفر_گناهشان برسند.☑️
🔸موسی نزد سامری رفت و گفت؛
🍃«ای #سامری منظورت چه بود؟🤔
👤گفت؛☝️ به چیزی که دیگران به آن پی نبردند❌، من پی بردم، و به قدر مُشتی✊🏻 از رد پای فرستاده خدا، #جبرئیل را برداشتم و آن را بر #پیکر_گوساله 🐑انداختم و نفس من برایم چنین فریب کاری کرد.
🔹 #موسی_گفت؛
🍃پس برو که عاقبت تو در زندگی این باشد که به هر که نزدیک تو آمد بگویی؛ ✋🏻به من دست نزنید و تو را #موعدی خواهد بود که هرگز از آن درباره تو تخلف نخواهد شد و اینک به آن خدایی که پیوسته ملازمش بودی بنگر👀، آن را قطعا می سوزانیم و #خاکسترش میکنیم و در دریا🌊 فرو می پاشیم. ✨معبود شما تنها آن خدایی است که #جز_او_معبودی_نیست❌ و دانش او همه چیز را در بر گرفته است.✅»
☝️🏻آری موسی آن #گوساله_را_سوزاند 🔥و خاکسترش را درون دریا🌊 ریخت و عذابی بر او نازل☄ شد که هرگاه کسی👤 به او نزدیک می شد و یا لمسش می کرد، دچار #تب_شدیدی🤒 می شد.
↩️چون #تورات بر موسی نازل گشت☑️، آن حضرت از خداوند خواست تا به ٫دیدارش👀 نائل شود اما خداوند وحی کرد که هرگز مرا #نخواهی_دید.😑❌
☝️🏻در زمان موسی #هفت_رشتهکوه🏔 از جای کنده شد و در آسمان به حرکت درآمد و از آن میان #دو_کوه « #احد» و « #ورقان» در👈🏻 مدینه
و کوههای « #ثور» و «# #ثبیر» و « #حراء» در👈🏻 مکه 🕋 به زمین فرود آمدند.
⛰ #کوه_سینا به اذن خدا بلند شد و بر بالای سر #بنی_اسرائیل به حرکت درآمد و ☝️🏻آنان فکر کردند که کوه بر سر آنها #فرود خواهد آمد.
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
┈─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وشصت_وسوم 🔻 #داوود_و_حزقیل_نبی_علیهالسلام ........ ☝️🏻آنگاه او را
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_وچهارم
🔻 #زبور_کتاب_داوود_علیهالسلام
🌸خداوند #زبور را در
👈🏻 #سه_فصل و
👈🏻 در قالب #یکصد_و_پنجاه_سوره،
👈🏻 #به_زبان_عبرانی بر داوود نازل گردانید.✅
🔲 #قسمت_اول_به
⬅️ زندگی بخت نصر و آینده او #اختصاص_دارد
🔲 و #نیمه_دوم
⬅️داستان اهالی ثور است
🔲 و #آخرین_بخش
⬅️شامل پندها و حکمتها میباشد.
🌸خداوند در پندهایش به داوود چنین فرمودند؛
✨«بدان که #فال_بد_زدن به کسی که به آن بیاعتقاد است، ضرری نمیرساند✖️
☝️🏻 همان طور که #فال_زنندگان را از فتنه و گرفتاری نجات نمیبخشد.❌
⏪ایجاد #سُرور در قلب ❤️بندهای مؤمن را اگرچه با دانهای خرما باشد، #بهشت را زیر پای تو قرار میدهد✅
🦋سوره دوم زبور؛🦋
✨«ای داوود من تو را #خلیفه_خویش روی زمین قرار دادم✔️
و به زودی مردم #عیسی را به خاطر نیرویی💪🏻 که به او میبخشم #خدای_خود میخوانند.
🍃 #چهکسی را خواهی یافت که به درگاهم گریه😭 کند و من او را از درب خانهام برانم؟
☝️🏻 #چگونه خداوند را تسبیح و تقدیس نمیگویید در حالی که شما را آفرید؟
🍃 #چرا گناهان را از قلب خود دور نمیکنید،؟
☝🏻 #آیا فکر میکنید هیچگاه نخواهید مُرد و دنیا همیشه پابرجاست.؟!»
🦋سوره دهم🦋
✨«ای مردم #از_آخرت_غافل_نشوید،
☝️🏻 اگر لحظهای در معاد و قیامت و آنچه برای گنهکاران آماده شده، میاندیشید،🤔
⏪ خندههایتان کم ➖و
⏪گریههایتان افزون➕ میگشت.
☝🏻اما اینک به #نشانهها و #هشدارهای_الهی توجهی ندارید.✖️
🔸به پرندگانی🕊️ که در آسمان تسبیح مرا میگویند نمینگرید، که چگونه خداوند بخشنده و مهربان خالق روشنایی ها، روزی شما را تأمین میکند.»
🦋سوره بیست و سوم؛🦋
✨«ای کسانی که از آب و گِل آفریده شدهاید، #ای_غفلت_پیشگان مغرور و مست به آن چیزی که بر شما حرام شده است، توجهی نمیکنید.
🍃 #آیا فرقی میان آلودگی و ناپاکی نیست؟⁉️
👈🏻و میان #حوریان خوشخویی که از دروغ بدورند✔️ و
👈🏻 بدون ملال و خشم برای انسان ماندگارند✔️ و
👈🏻بکارتشان پیوسته ثابت است، ✔️
👈🏻آرامتر از کف و شیرینتر از عسل در میان بستری معلق در امواج متلاطم دریای شراب و عسل که پایانی ندارد. ✔️
🍃این #سلطهای_ناتمام و #نعمتی_جاودانگی و دائم است. جهان در اختیار خداوند حکیم و باقی است، پاک است خداوندی که آفریننده روشناییهاست.»
🦋سوره چهل و هفتم؛🦋
✨«یا داوود! #آیا_میدانی_به_چه_جهت بنیاسرائیل را مَسخ و نفرین کرده و آنها را به صورت بوزینه و خوک در آوردم؟
☝🏻 #زیرا هرگاه #ثروتمندی با شوکت نزدشان آمد با او به گرمی برخورد میکردند 😊
↩️اما زمانی که #فقیری با آنها مواجه میشد به ناسزاگویی🤬 پرداخته و از او انتقامی سخت میگرفتند.
💢 #لعنت_من_بر هر حاکمی باد که در روی زمین🌍 میان غنی و فقیر به مساوی رفتار نکند.✖️
🍃 #شما_پیرو هوی و هوس خود هستید آن زمان که مرگ شما فرا رسد گریزگاهتان کجاست؟
☝🏻 چه بسا شما را بر حذر داشتیم که به #ناموسهای_مردم نظر سوء نیفکنید✖️
و زبان از وصف آنها فرو نبرید اما گوش دل نسپارید.✖️
منزه است پروردگاری که
#خالق_روشناییهاست.»✨
ادامه دارد......
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وشصت_وششم 🔻 #عمر_داوود_علیهالسلام 🔹داوود هر شب🌌 کنیزی را #مأمور می
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وشصت_وهفتم
🔻 #حکایت_شیرین_زن_نیکوکار
🔹 #عصر_نبوّت_حضرت_داوود بود، یکی از بانوان نیکوکار🧕🏻 از خانه خود بیرون آمد در حالی که سه گرده نان🍞 و سه کیلو جو با خود داشت، به #فقیری رسید، فقیر از او تقاضای کمک 🙏🏻کرد
🔸 آن بانوی نیکوکار، آن سه نان را به فقیر داد و با خود گفت
✨« جو را آرد کرده و #باز از آن برای خود #نان_تهیه_میکنم».
🔹آن بانو🧕🏻 جو را که در ظرفی بود بر سر گرفت و حرکت کرد، ناگهان #باد_سختی🌪 وزید و تمام جو به زمین ریخت و باد آن را برد.😧
🔸این بانو که در انتظار این بود تا خداوند #پاداش_صدقهاش (پاداش همان نان) را به او بدهد،✔️
☝️🏻برعکس جو او نیز از بین رفت، #ناراحت 😔شد و به عنوان شکایت، خدمت داوود آمد و جریان را بازگو کرد.
🌿 #حضرت_فرمود
نزد فرزندم « #سلیمان» برو تا در این باره قضاوت کند☑️
🔸 او به حضور #حضرت_سلیمان رفت و جریان را گفت.
✨حضرت #هزار_درهم به آن زن داد.
🔹آن زن نزد حضرت داوود بازگشت و #عطای_فرزندش سلیمان را به او عرض کرد،
🍃 #داوود_به_او_فرمود؛
نزد سلیمان برو و پولش💰 را به او برگردان و بگو
میخواهم بدانم که #چرا باد، جو مرا بُرد؟!❗️
🧕🏻زن نزد سلیمان بازگشت، و همان سؤال را از او کرد، حضرت #هزار_درهم دیگر به او داد.😳
☝️🏻او به حضور داوود آمد و #جریان_را_عرض_کرد
🍃 #باز_فرمود؛ برو نزد سلیمان، پولش را به او پس بده و بگو #فرشته_موکل_باد🌪 را بطلبد و از او بپرسد #علّت_چیست که باد جو مرا برده است.🤔
🧕🏻زن رفت و همان #سؤال را کرد.
✨حضرت سلیمان ناگزیر #فرشته_موکل_باد را به حضور طلبید و جریان را از او پرسید.⁉️
💫 #فرشته_گفت؛
✨تاجری ثروتمند در بیابان 🏜مانده و خوراکش تمام شده بود
☝️🏻 با خدا نذر کرد که اگر غذایی از کسی به او برسد، #یک_سوم_ثروت💰خود را به او بدهد.✅
✨ما جو این زن را به او رساندیم، او از آن نان 🍞درست کرد و خورد و بر او واجب شد که پس از بازگشت به وطن خود، #نذر خود را #ادا_کند☑️
🌱 #حضرت_سلیمان، آن #تاجر را احضار کرد و جریان را به او گفت
👤 تاجر قرار به موضوع نمود و از حضرت خواست🙏🏻 که #صاحب_جو را احضار کند.
🔸 با پیام حضرت، زن حاضر شد، تاجر به او گفت؛ #ثلث_ثروتم که معادل #سه_هزار_و_شصت_دینار می باشد مال تو است.😊
این ثروت را بردار و با خود ببر✅
☝️🏻آنگاه داوود به حضرت سلیمان گفت؛
✨«ای فرزندم! کسی که #تجارت_پرسود، می خواهد، با خدای کریم #معامله_کند.»✨
ادامه دارد...
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهفتاد_ویکم 🔻 #روز_مقدس_هفته 🔹 #یکی_از_تعلیمات حضرت موسی در بین پی
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_ودوم
🔻 #پیمان_شکنان_سودجو
👥عده ای #دنیاپرست که طمع #صید_ماهی🐠 بیشتری داشتند تصمیم گرفتند که☝️🏻 این رسم قدیمی را برهم بزنند، لذا به مشورت و #تبادل_نظر پرداختند☑️ و گفتند؛
👥چرا در این روز که صید فراوان میباشد و دسترسی به آنها #آسان است، آنها را رها کنیم🤨 و هنگامی که ماهیها ساحل 🏝را ترک میکنند و از ما دور میشوند، به تعقیب و صید آنها بپردازیم و با #زحمت_فراوان آنها را بدست آوریم؟!🤔
☝️🏻این روش خطاست، پس بهتر این است که روز #شنبه به صید پرداخته و هرچه میخواهیم ماهی صید کنیم و به مقدار نیاز خود از دریا 🌊 #بهرهمند_شویم.✅
↩️ به دنبال این تصمیم، عدهای از آنان نقشهای📄 کشیدند و #نهرها و #رودهایی از دریا 🌊جدا کردند
⏪ و #در_روز_شنبه که ماهیها🐟 به ساحل میآمدند وارد این نهرها میشدند، پس در پایان روز راه بازگشت آنها را میبستند🚧.
🔹 آنگاه به #صید_ماهی می پرداختند✔️ و #بدون_زحمت و تحمل سختی😌، ماهی های بسیاری صید می کردند
🔸تعدادی از #مؤمنان و #پارسایان دهکده از این عمل آنها آگاه🧐 شدند.
و بسوی آنان شتافتند و به پند و اندرز و #نصیحت آنان پرداختند.✔️
😕ولی #گفتارشان در روح سرکش و سودجوی دنیاپرستان #تأثیری_نکرد.❌
☝️🏻پس #برای_ترک این عمل ناپسند به اعتراض😠✊🏻 وسیعی دست زدند و #تصمیم_گرفتند که با توسل به زور افراد خطاکار را #از_دهکده_بیرون_نمایند.
⬅️ #از_دستدادن_صید و
⬅️ #اخراج_از_دهکده 🏘برای سودجویان بسیار گران تمام شد.
🔸لذا #به_مؤمنان_گفتند؛
👥 ما با شما در منافع این دهکده شریک میباشیم ✔️و شما نمیتوانید ما را بیرون کنید،🤨
☝️🏻 چون که این سرزمین #زادگاه و #مسکن و #محل_درآمد💵 ما میباشد، پس ما دهکده را ترک نمیکنیم.❌
☝️🏻اگر بهکارخود(اخراجکردن سودجویان) اصرار دارید، دهکده را با کشیدن دیواری بین زمینها، تقسیم کرده، تا هر گروه #مطابق_میلخویش زندگی کند. 😑
🔹پرهیزکاران #پذیرفتند ✅که دهکده را تقسیم و متمردین را از خود #جدا_سازند.
👈🏻 لذا با تفکیک دهکده هر گروه👥 به کار خود مشغول شد.
🔸 #گنهکاران همچون روزهای قبل به اعمال خود ادامه دادند و به لهو و لعب و #صید_بیرویه پرداختند.
🔹 #گروه_پرهیزگاران نیز همچنان به ☝️🏻 #ارشاد و #راهنمایی آنان و بیم دادن آنها از عذاب الهی ادامه دادند و چون پند صالحان در آنان اثری نکرد دست از نصیحت برداشته و جمعی گفتند؛
👥« #چرا قومی را که از جانب خداوند به هلاک یا عذاب سخت محکومند، #موعظه_میکنید؟🤨(باآنکه بیاثراست).»
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهفتاد_وششم 🔻 #حکومت_سلیمان_علیهالسلام 🔹سلیمان که #حرفهای_نداشت🤷🏻
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهفتاد_وهفتم
🔻 #ساخت_بیتالمقدس
🔹داوود در سالهای آخر عمر خود قصد بنای « #بیت_رَب» یا معبد🕌 عظیم #بیت_المقدس را کرده بود که قبل از اقدام، عمرش پایان پذیرفت😔
☝️🏻ولی چهار سال پس از آن، فرزندش #سلیمان کار بنای آن را به عهده گرفت و شروع به ساخت کرد و #درسال_یازدهم آن را به اتمام رساند.☑️
🔸سلیمان #پریان و #شیاطین را به گروههای مختلفی تقسیم کرده بود تا سنگهای #مرمر و #بلور و #درخشنده را جمع کنند و به بیت المقدس انتقال دهند.
🔹او برج و باروی شهر🏘 را توسط مرمر و تخته سنگهای عظیم صیقل داد، برج ها را بسیار بالا ⬆️برد و #دوازده_دروازه بنا کرد تا هر طایفه👥 از بنیاسرائیل در قسمت مخصوص خود سکونت کنند. ✔️
🔸بعد از شهری زیبا و بزرگ شروع به ساخت #مسجد🕌 کرد.
#سلیمان_مسجدی_از یاقوت و طلا و سنگهای قیمتی💎، مشک و عنبر و عطرهای خوشبو و مروارید بنا کرد.✅
*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
🔻 #دو_حکایت_از_سلیمان_و_باد
🌸از امیرالمؤمنین نقل شده است؛
🔹«روزی حضرت سلیمان از بیت المقدس بیرون آمد و بر فرش خود نشست و #سیصدهزار_تخت در طرف #راست او بود که آدمیان👥 بر آن مینشستند و #سیصد_هزار تخت در طرف #چپش بود که #جنیان بر آن مینشستند.
🔸 #به_پرندگان_امرکرد بر سر همه سایه بیندازند و #به_باد_امرکرد که آنها را بردارد و به مدائن بیاورد و از مدائن بردارد (و به اصطخر ببرد) شب🌌 را در اصطخر شیراز گذرانیدند.
🔹وقتی صبح شد🏙️ #به_باد_امرکرد_که آنها را به جزیره🏝 ( برکاون) ببرد.
🌪 باد آنقدر آنها را پایین آورد که پاهایشان به آب 🌊رسید در آن موقع بعضی گفتند؛
«هرگز پادشاهی از این بزرگتر دیده اید؟»
☝️🏻 و همان وقت فرشته ای از آسمان ندا داد؛
💫« #ثواب_یک_سبحاناللّه گفتن برای خدا #بزرگتر_از این پادشاهی است که میبینید.»😊
🌺از امام رضا نقل شده است؛
🔸« 👵🏻پیرزنی نزد سلیمان آمد و از باد #شکایت کرد.
✨سلیمان باد را به حضور خواست و گفت؛
« #چرا این زن را اذیت و آزار میکنی که از تو (نزد من) شکایت کند؟🤨»
🌪 #باد_گفت؛ «خداوند با عزت مرا به سوی کشتی 🚢مردمی فرستاد که کشتی آنها را از غرق شدن #نجات_بدهم، در حالی که آنها نزدیک به غرق شدن بودند.
✋🏻 من به سرعت برای نجات آن کشتی میرفتم. این زن در پشتبام خانهاش🏠 ایستاده بود و وقتی من به سرعت گذشتم بیاختیار من، او از بام افتاد و دستش شکست😔».
✨سلیمان مناجات🤲🏻 کرد که «خدایا #چه_حکمی بر باد کنم؟🤔»
🦋خدا وحی کرد؛ «☝️🏻بر #اهل_آنکشتی🛳 حکم کن که #دیه_شکستن_دست💵 این زن را بدهند.✔️
👈🏻 چون باد برای نجات کشتی آنها میرفته و نزد من به هیچ کس #ظلم_نمیشود❌.»
ادامه دارد....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهشتاد_ویکم 🔻 #سلیمان_و_مورچگان 🔹...سلیمان سخن مور را شنید و مقصود
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖
📝 #پارت_صد_وهشتاد_ودوم
🔻 #سلیمان_و_هُدهُد
🔹سلیمان به فکر بنای #بیت_المقدس🕌 در سرزمین #شام بود تا اسباب عبادت🤲🏻 و تقرب به خدا را فراهم سازد.☑️
🔸سلیمان ساخت این بنا را به پایان رساند✔️ و آنگاه که دلش از احداث این بنای رفیع آرام😌شد✔️
↩️ به قصد انجام فریضهالهی #حج🕋 به همراه اطرافیانش و گروه زیادی 👥عازم سرزمین #مکه شد.
🔹سلیمان چون به آن سرزمین رسید و #عبادت و #نذر خود را به پایان رسانید✔️،
↩️سپس آماده حرکت شد و سرزمین حرم را به قصد یمن ترک کرد و وارد صنعا شد،
👈🏻 در آنجا #باسختی و مشقت 😪 #به_جستجوی_آب💧پرداخت و چشمهها و چاههای زیادی را کاوش کرد ولی به آب #دست_نیافت🤷🏻♂️ ❌
↩️و سرانجام به کمک #پرندگان 🕊روی آورد.
🌸دید روزی آن رسول انس و جان
🍃 بین مرغان نیست از هدهد نشان
🌸گفت از هدهد اگر یابم خبر
🍃 یا که بینم گشته جایش مستقر
🌸می نمایم کیفری سخت و عذاب
🍃 یا کنم ذبحش به جرم ارتکاب
🌸یا برای غیبت عذری آرد او
🍃بهر توجیهش نماید گفتگو
🔸سلیمان که از یافتن آب #مأیوس😔 شده بود از #هُدهُد خواست تا او را به محل آب💧 راهنمایی کند، اما متوجه #غیبت_هدهد شد.
🔹سلیمان ناراحت شد و #سوگند✋🏻 یاد کرد که او را به سختی #مجازات⛓ کند، مگر اینکه دلیل روشنی برای غیبت خود بیاورد.✅
☝️🏻اما هُدهُد #غیبت_کوتاهی کرده بود و پس از لحظاتی⏳ بازگشت و برای تواضع نسبت به سلیمان سَر و دُم خود را پائین آورد.
↩️سپس چون از #غضب_سلیمان😠 بیم داشت، نزد او رفت و برای جلب رضایت او گفت؛
✨ من #بر_موضوعی_آگاه_شدهام که تو از آن #اطلاعی_نداری.❌
من رازی را کشف کردهام که موضوع آن بر شما پوشیده مانده است.
🔸این خبر، تا حدودی #از_ناراحتی_سلیمان_کاست➖،
↩️سپس سلیمان از هدهد خواست که هرچه زودتر داستان📜 خود را به طور مشروح بیان کند.✔️
🕊 #هدهد_گفت؛ من در مملکت سبا زنی🧕🏻 را دیدم که حکومت آن دیار را در اختیار خود دارد.
🧕🏻وی
👈🏻از هر نعمتی برخوردار و
👈🏻 دارای دستگاهی عریض و
👈🏻 تختی عظیم است،
💢ولی #شیطان😈 در آنها نفوذ کرده و بر آن قوم ملسط گشته و چشم و گوششان را بسته🤦🏻♂️ و آنان را از راه راست #منحرف_ساخته است.😔
✋🏻من ملکه و قوم او را دیدم👀 که بر خورشید☀️ سجده می کنند. 😟
من از مشاهده این منظره سخت ناراحت 😔شدم و کار آنها مرا به وحشت انداخت.
☝️🏻 #زیرا این قوم با این قدرت و شوکت سزاوار و شایسته است خدایی را بپرستند که از راز دلها♥️ و افکار🤔 آگاه است✅
و او #یگانه_معبود و #صاحب_عرش_عظیم است.
👤 ابوحنیفه از امام صادق علیه السلام پرسید؛
🌿« #چرا سلیمان از بین پرندگان #هدهد را انتخاب کرد؟»🤔
🌺 #فرمود؛ «چون #هدهد (وجود) آب💧 را در زیرزمین تشخیص می دهد، چنانکه شما روغن را در شیشه می بینید.
ادامه دارد.....
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐