eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_سی_و_یکم 🔻 #ساخت_کشتی_به_دستور_خداوند ............ 🔹 #در_پایان_نهص
📘 📖 📝 🔻 ...... 🔹زمان ساخت کشتی،🚢 هنگامی که حضرت نوح طبق به ساختن کشتی مشغول می شد، 👥 شبها در تاریکی،🌌کنار کشتی می آمدند و آنچه را نوح کرده بود خراب می کردند،🤦🏻‍♂️ تخته هایش را از هم جدا کرده و می‌شکستند.☹️ 🍃 از درگاه الهی و کرد و گفت؛ ✨«خدایا!🤲🏻 به من فرمان دادی تا 🚢 بسازم و من مدّتی است به ساختن آن مشغول شده ام، ولی آنچه را درست می کنم، شبها می آیند نتیجه زحمات ما را می کنند،😔 بنابراین چه وقت کار من به سامان و می رسد.»☹️✨ ♥️ خداوند 💫 کرد؛ ✨سگی🐶 را برای کشتی🚢 بگمار.✨ 🍃 نوح از آن پس سگی را کنار کشتی آورد تا نگهبانی دهد.✔️ 🔸 آن حضرت روزها ☀️به کشتی می پرداخت و -شبها 🌙استراحت می کرد. 🔹وقتی که شبانه مخالفان برای خراب کردن کشتی می آمدند، 🐶 به طرف آنها می رفت و صدای خود را بلند می نمودند، حضرت می شد و با و و به مهاجمان می کرد و آنها را می داد.😃✔️ 🔸مدتی برنامه حضرت نوح این گونه بود تا 🚢 به پایان رسید. ✅ 🔘برای ساخت کشتی ، توسط 💫 آورده شد. 🔸از آن میخ ها تنها در ساخت کشتی بکار نرفت. 🔹 روزی 🤚🏻 به یکی از پنج میخ خورد و به امر خداوند نوری از آن ساطع گشت و آن میخ به امر خدا به سخن درآمد و گفت؛ 🔩من محمّد بن عبدا... هستم، ↩️پس نوح آن میخ را به اشاره 💫 به جانب کشتی و قسمت آن کوفت و میخ دیگر را به نام ♥️ ، ♥️ ، ♥️ ، ♥️ 👈🏻در 🚢 کوبید. 🚢کشتی نوح دارای بود و داشت که یکی از آنها در روز مثل 🌞 می درخشید و شکاف بعدی در شبها مانند نور افشانی می کرد.🌜 🚢طول کشتی نوح ذراع و عرضش ذراع و ارتفاع آن ذراع بود. 🔸 کار تراشیدن و ساخت کشتی در به انجام رسید.✅ ادامه دارد.... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ •🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد
. 🤔 ای بااااباااا من در تربیت بچه خودم ماندم حالا بروم دیگری را درست کنم یا مسئولین را درست کنم⁉️😒😣 🔍 شنیده اید می‌گویند حرف ملای ده را کسی نمی‌خواند❓یک ضرب المثل است. حرف بزرگ ده را کسی نمی‌خواند😑 گاهی وقتها دیده اید مثلا حاج آقای این میرود آن مسجد سخنرانی میکند حاج آقای آن مسجد را دعوت میکند مسجد خودش بیاید سخنرانی کند⁉️ چرا بعضی این کار را می‌کنند⁉️ چون وقتی کسی دیگر می آید حرف میزند این همان نیست😃 خب حالا ممکنه بچه، حرف مامان و بابا را آنقدری که باید شاید نخرد🙃 مامانم هست دیگه❗️ بابام هست دیگه❗️ ولی وقتی ای هم همان مطلب را داد، طرف میفهمد نه بابا من فکر می‌کردم افکار مامان بابام قدیمی هست، سنتی بیخودی میخواهند گیر بدهند😒 بعد می‌بیند همه دارند می‌گویند همین را😳 می‌بیند مامان بابا در تربیت تنها نیست😩 عزیزم! پسرم! دخترم! گلم! ببین همه دارند همین حرف رامی‌گویند، همه می‌‌گویند ، همه می‌گویند ❌ معلم می‌گوید، معلم فیزیک می‌گوید، بگوید، غریبه رهگذر در خیابون بگوید، کاسب محل می‌گوید، آقای ریشو می‌گوید، اون آقای ریش نداره می‌گوید، خانم مانتویی می‌گوید، خانم چادری بگوید، اصلاح طلب بگوید، اصول گرا، پرسپولیسی بگوید، استقلالی بگوید ووو.. این طرف ببیند نه بابا همه با هر نگاهی دارند همین حرف را به من می‌زنند🧐 پس مامانم میگوید، بابام می‌گوید🙄 ولی وقتی مامان بابای خودم حرفی را میزنند خیلی حساب نمی‌کنم، دیگری بگوید حساب میکنم🤓 چرا چون از بس پدر و مادر امر و نهی کرده اند تأثیرش کم شده عادی شده، روزمره شده خدای ناکرده برایمان حالا همه شما باید در تربیت فرزند من به من کمک کنید، چون حرف من برایش شده، ولی شماها که رهگذر، غریبه، معلم، هم محل، هستید بگید این حرف شماها را میخرد💶💰 منم متقابلا قول میدهم در بچه شما به شما کمک کنم. هر کسی در تربیت فرزند دیگری به اوکمک کند. اصلا کی گفته قرار است که مامان و بابا بچه شان را به تنهایی تربیت کنند❓ما و شما اگر خوب تربیت شدیم مطمئن باشید نتیجه این است که همان حرفی که از می‌شنیدیم از دیگرانی هم شنیدیم همان ها را، همان را و فهمیدیم که خب پس پدر راست می‌گوید🤭 شعرش چیست ⁉️ توی ده ، حسنی تک و تنها بود، باباش هر چی میگفت بریم حموم، ناخناتو بگیر، موهاتو کن هر چی میگفت این گوش نمیداد🙉 میگفت پدر است دیگر...😌 ولی وقتی دید تذکر میده، باهاش بازی نمیکنه، الاغه بهش سواری نمیده🐴 غازه تحویلش نمی‌گیره🦆 همه میگن، موی بلند، روی سیاه، وا بیا برو حموم 🛁🚿 دیگه لازم نشد باباش دو بار بگه😉 ضمانت اجرایی حرف پدر و مادر در ، این است که همه بگن👌مگه شما عموها و داییها و عمه ها و خاله های این بچه نیستید⁉️ (إنما المؤمنون اخوه)چرا بهش نمیدهید⁉️ چرا همونجور که دلم برای بچه خودم می سوزد، دلم برای بچه دیگران نمی‌سوزه؟؟ 🤨 تا دل آنها هم متقابلا برای بچه من بسوزد💔 مشکل الان پدر مادرها این است که می‌خواهند خودشان بچه را کنند، نمی‌شود🤷🏻‍♂ که تربیت هم کار بسیار سختی است و همین هم باعث شده خیلیها دیگه ترک بکنند🤦🏻‍♂🤦🏻‍♂🤦🏻‍♂ ✍برگرفته از سخنان دکتر علی تقوی استاد حوزه و دانشگاه در برنامه تلویزیونی معروفی نو حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_صد_وهفتاد_وششم 🔻 #حکومت_سلیمان_علیه‌السلام 🔹سلیمان که #حرفه‌ای_نداشت🤷🏻
📘 📖 📝 🔻 🔹داوود در سالهای آخر عمر خود قصد بنای « » یا معبد🕌 عظیم را کرده بود که قبل از اقدام، عمرش پایان پذیرفت😔 ☝️🏻ولی چهار سال پس از آن، فرزندش کار بنای آن را به عهده گرفت و شروع به ساخت کرد و آن را به اتمام رساند.☑️ 🔸سلیمان و را به گروههای مختلفی تقسیم کرده بود تا سنگهای و و را جمع کنند و به بیت المقدس انتقال دهند. 🔹او برج و باروی شهر🏘 را توسط مرمر و تخته سنگهای عظیم صیقل داد، برج ها را بسیار بالا ⬆️برد و بنا کرد تا هر طایفه👥 از بنی‌اسرائیل در قسمت مخصوص خود سکونت کنند. ✔️ 🔸بعد از شهری زیبا و بزرگ شروع به ساخت 🕌 کرد. یاقوت و طلا و سنگهای قیمتی💎، مشک و عنبر و عطرهای خوشبو و مروارید بنا کرد.✅ *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🌸از امیرالمؤمنین نقل شده است؛ 🔹«روزی حضرت سلیمان از بیت المقدس بیرون آمد و بر فرش خود نشست و در طرف او بود که آدمیان👥 بر آن می‌نشستند و تخت در طرف بود که بر آن می‌نشستند. 🔸 بر سر همه سایه بیندازند و که آنها را بردارد و به مدائن بیاورد و از مدائن بردارد (و به اصطخر ببرد) شب🌌 را در اصطخر شیراز گذرانیدند. 🔹وقتی صبح شد🏙️ آنها را به جزیره🏝 ( برکاون) ببرد. 🌪 باد آنقدر آنها را پایین آورد که پاهایشان به آب 🌊رسید در آن موقع بعضی گفتند؛ «هرگز پادشاهی از این بزرگتر دیده اید؟» ☝️🏻 و همان وقت فرشته ای از آسمان ندا داد؛ 💫« گفتن برای خدا این پادشاهی است که می‌بینید.»😊 🌺از امام رضا نقل شده است؛ 🔸« 👵🏻پیرزنی نزد سلیمان آمد و از باد کرد. ✨سلیمان باد را به حضور خواست و گفت؛ « این زن را اذیت و آزار میکنی که از تو (نزد من) شکایت کند؟🤨» 🌪 ؛ «خداوند با عزت مرا به سوی کشتی 🚢مردمی فرستاد که کشتی آنها را از غرق شدن ، در حالی که آنها نزدیک به غرق شدن بودند. ✋🏻 من به سرعت برای نجات آن کشتی میرفتم. این زن در پشت‌بام خانه‌اش🏠 ایستاده بود و وقتی من به سرعت گذشتم بی‌اختیار من، او از بام افتاد و دستش شکست😔». ✨سلیمان مناجات🤲🏻 کرد که «خدایا بر باد کنم؟🤔» 🦋خدا وحی کرد؛ «☝️🏻بر 🛳 حکم کن که 💵 این زن را بدهند.✔️ 👈🏻 چون باد برای نجات کشتی آنها میرفته و نزد من به هیچ کس ❌.» ادامه دارد.... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وچهل_وهفتم 🔻 #فرار_خداپرستان 🌸پروردگار بزرگ قلب‌های‌آنان ♥️را مح
📘 📖 📝 🔻 🔹و چون از آنها 👥و از آنچه که جز خدا می‌پرستند ، پس به پناه جویید ☝️🏻تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند 🔸و برای شما در کارتان فراهم سازد✔️ و آفتاب☀️ را می بینی که چون برآید از غارشان، به سمت حایل است و چون فرو می شود🌅 از سمت دامن برچیند. ⬅️در حالی که آنان در جایی فراخ از آن غار قرار گرفتند. ☝️🏻این از نشانه های . ✨و می پندارد که ایشان بیدارند👀. در حالی که خفته اند 😴و آنها را به پهلوی راست و چپ می گردانیم و 🐕بر آستانه غار دو دست خود را دراز کرده بود، ☝️🏻 اگر بر حال آنان اطلاع می یافتی، گریزان روی از آنها می پرداختی و از مشاهده آنها آکنده از بیم 😰می شدی. 👥آنها به اذن پروردگار به فرو رفتند 👈🏻 و از آن سو، که از غیبت و سرکشی 😒آنها مطلع شد، با 🐎در جستجوی آنها روانه شد. 🔹اما هنگامی که آنها را در بیرون از شهر🏘 یافتند، دستور داد تا در ورودی غار را با مسدود کنند. ☝️🏻 تا در غار زندانی شوند و بمیرند. 🌌شب های متوالی از پس روزها☀️ آمد و سالی پس از سال دیگر گذشت ولی آنها همچنان در بودند. ⬅️در این مدت و آنها بر درک حوادث طبیعی چون طوفان و رعد و برق ⚡️بسته بود. ☀️خورشید از روزنه ای درون را روشن می ساخت و نور و حرارت🔥 به آنها می بخشید تا بقاء یابد و اگر کسی 👤در وضع آنان دقت می کرد 🧐می دید گاهی از راست به چپ و زمانی از چپ به راست می‌غلطند و ظاهرشان به قدری تغییر یافته که هر بیننده ای را به وحشت 😱می اندازد. 🔸و در غارشان درنگ کردند و نه سال بر آنها افزودند.☑️ 🌿به اذن خداوند آن سیصد و نه سال به خواب 😴رفتند و بعد از این مدت خداوند آنها را بیدار کرد. 🍃یکی از آنان گفت؛ چقدر مانده ایم؟!🤔 👥گفتند؛ یا پاره ای از روز را مانده‌ایم. 🌿یکی از آنها گفت؛ شب گذشته از عبادت خدا غافل شدیم😔. 👥 آنها در حالی که شدیدی در خود احساس می کردند و از فرط و 😪 به سختی از جای خود برمی خاستند، ☝️🏻 لذا متوجه یکدیگر نشدند،❌ آنها تصور نمی کردند که زمان زیادی در خواب بوده اند و از اطلاعی نداشتند. 👥همگی به جلوی درب غار آمدند و با تغییرات زیادی مواجه شدند،😲 هنگامی که به غار می‌آمدند درختان🌳 بسیاری را دیده بودند، اما حالا همه جا و بود. 👥آنان چون احساس گرسنگی شدیدی کردند. گفتند، ☝️🏻اینک یکی از خودمان را با این به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک از غذاهای🍞 آن پاکیزه تر است و از آن غذا برایتان بیاورد 🔹و باید زیرکی به خرج دهد و هیچ کس را از حال ما آگاه نگرداند.❌ ☝️🏻چرا که اگر آنان بر شما دست یابند می کنند یا شما را به کیش خود باز می گردانند و در آن صورت هرگز روی نخواهید دید.😔 ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌
💠 پرسمان مهدوی 🔻 👇🏻 🔹️درباره چهره و شمایل ✨حضرت✨ توضیح دهید⁉️🤔 ❇ :👇🏻 ♦️ در 📑روايات✨ پيامبر اكرم(صلوات الله علیه)✨ و اهل بيت شمايل و اوصاف 🍃✨حضرت مهدي(عج)✨🍃 بيان شده است كه به برخي از آنها اشاره ميشود: 🔹️ چهرة آن بزرگوار ، 🔹️پیشانیاش و تابنده، 🔹️ابروانش و کشیده، 🔹️ درشت و سیاه، 🔹️ كشيده، 🔹️ براق 🔹️و روي اوگشاده است.😍🌹 🔻 بر گونه آن حضرت، مشکین قرار دارد. در ميان شانهاش، اثري چون اثر ديده ميشود و اندام مباركش، متناسب و .🤩😌 🌼 همچنين ✨امام باقر(علیه السلام)✨ فرمود: 🌿مهدي در حالي خواهد كرد كه يك تار موي سفيد در سر و محاسن او ديده نميشود. ❣ همين معنا در كلام نوراني ✨امام مجتبي(علیه السلام)✨ آمده است كه حضرت مهدي(عجل الله) در شمايل انساني كمتر از سال، ظهور خواهد كرد.🤲🏻 _ ☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_ ╰─┈➤↴ ╭┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╮ 🕊⃟🇮🇷 @masirsaadatee •••❥⊰🥀↯ ╰┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╯