eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_چهاردهم 🔻 #تولد_شیث_و_یافث 🔸 #بعد_از_قتل_هابیل، آدم #پنجاه_سال از نز
📘 📖 📝 🔻 1⃣: ، ابلیس😈 پای درخت انگور🍇 و خرما ادرار کرد.😣 و به همین خاطر است که بعد از تخمیر آنها بوی نامطلوبی دارد و خداوند هر را ساخته، ☝🏻چرا که مایع جریان یافته در آنها همان است.🤢 2⃣: تعیین وقت به این است که آدم در آن ساعت از 🌳 تناول کرد و از بهشت رانده شد 😔 و ساعتی است که خداوند .✅ ✳️ مغربی که آدم به جای آورد برای بود که مرتکب گشت، ✳️ بخاطر و ✳️ به جهت اَدا شد.🌸✨ 3⃣ : ، ابلیس😈 و قابیل🙎🏻‍♂️ به شماتت او(حوا) پرداختند و به لودگی و نواختن مشغول شدند. 💢 به اختصاص دارد که یکی از آن هفت نفر ١. است. ٢. نمرود. ٣. ، دو نفری که در میان بنی اسرائیل مردم را به یهودیت فرا خواندند. ۴. فرعون که گفت؛(من‌پروردگارم). ۵. دو نفر از میان این امّت. 4⃣ :آدم هنگامی که بر زمین🌍 فرود آمد، بر خود، این جمله را نقش نمود؛ 👇🏻 🌸 🌸 5⃣ : 👈🏻 بود. 6⃣ : وقتی که به زمین🌏 آمدند بسیار بلند بود، 🙋🏻‍♂️ هفتاد ذراع و 🧕🏻 سی و پنج ذراع بود. 7⃣ :آدم پیاده به زیارت الحرام🕋 رفت که آن حج واجب بود.✨ 8⃣ : از سراندیب تا جده، پرنده ای بنام ( ) بود و آن اولین پرنده ای است که ❤️ را کرد.💫 9⃣ :هنگامی که فرشتگان به خلقت آدم به خاطر فساد در روی زمین خرده گرفتند، از فیض نور الهی شدند و خداوند ( ) را در آسمان چهارم برای عبادت فرشتگان و ( ) را در زمین🌏 برای عبادت انسانها آفرید.✨🌸 🔟: آدم به صحبت می کرد اما بعد از ارتکاب به گناه و آمدن به زمین 🌏لهجه او به ( ) تغییر یافت. 1⃣1⃣ : خداوند حرف می باشد که خداوند حرف از آن را به آدم آموخت.🌸✨ ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ 『•🤍𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•』_ _ _ _ •⌈↝‌ @masirsaadatee 🌸⃟🕊 ڪـانـال ڕاه سـعــادٺــ↑↑↑ مـا را بـہ دوسـٺــان خــود مـعـرفـے ڪنـیـد🌹
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_چهل_و_نهم 🔻 #شتر_صالح ........ تمام #چهارپایان_قوم_ثمود به خاطر #ه
📘 📖 📝 🔻 🔹مدت زیادی، روح ناپاک ، آنان را بر 🐪 ترغیب می‌کرد ترس از جان خود، آنان را باز می گرداند. 😰 🔸هیچکس اذیت و آزار شتر را نداشت و برای این کار پیش قدم نمیشد، ☝🏻 برای پایان دادن به این قضیه دست به کار شدند.✔️ 🔹در این راه زنها👩 ↪️ و خود، مردان👱‍♂ را زیبایی خود کردند و آنها را به انداختند تا به برسند. 😲 🔸با چنین وضعی هرگاه زن صادر کند مردهای تسلیم دستور او هستند.🤦🏻‍♂️ ↩️ به همین خاطر دختر👱‍♀ محیا ( زرقاء)، که دارای زیبایی و است خود را بر مصرع بن مهرج عرضه داشته و گفت اگر را بکشی، تسلیم تو هستم. 🔹و همچنین 👵 از کفار بنام ( عُنیزه)، ( مُداربن‌سالف) را به منزل خود نموده و یکی از دختران خود را به وی عرضه داشت و گفت: 👵من از تو نمی خواهم✋🏻، هدیه نامزدی یا از تو طلب نمی‌کنم✋🏻، ☝🏻 باید آن 🐪 را که قلبها را تسخیر کرده و شراره ایمان را در دل مردم شعله‌ور می سازد و... را سازی.😑 🔸این ، انگیزه ای قوی و علاقه ای شدید در آنها ایجاد کرد و و ، قدرت آنها را مضاعف کرد و و به ایشان بخشید✔️ ☝🏻 آنها در بین مردم قوم، به چند نفر پرداختند، تا در کشتن شتر به آنها کمک کنند. ↩️پس از گردش در شهر دیگر به آنان پیوستند و به انتظار نشستند. 🔹موقعی که شتر🐪 از بازگشت، 👤( مصرع) تیری🏹 به سمت رها کرد، که استخوان آنرا و 👤( قُدار) با شمشیر🗡️ به سمت او شتافت و فرود آورد و شتر🐪به زمین افتاد و و 😃 را برای مردم آوردند. 🔸مردم همانند استقبال از فرماندهان پیروز، به آنان شتافتند و به پرداختند و با که برای آنان بافته بودند، را گرامی داشتند. 👥 ، پس از اینکه شتر را کشتند و از دستور خدای خویش کردند و از ذات خود پرده برداشتند و به تهدید صالح به او گفتند؛↪️ 👥: ای صالح اینک و ، آنچه ما را به آن تهدید می کردی نازل کن😏 ادامه دارد..... _☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ _ حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وچهل_وچهارم 🔻 #صد_سال_فراق 🌿عزیر بر حیوان 🐎خود سوار شد و به جستج
📘 📖 📝 🔻 🔹در کشور شهری 🏘بنام ( ) وجود داشت که پادشاهی صالح 😇بر آن حکومت می کرد. ☝️🏻 اما بعد از مرگ پادشاه، میان مردم 😠 به وجود آمد 🔸 تا آنکه پادشاهی بنام ( 👤) از سرزمین فارس به آن شهر حمله ⚔کرد و آنجا را به اشغال خود در آورد. 👤 برای خود کاخ بزرگی ساخت و تاج پادشاهی👑 بر سر گذاشت. 🔹کارگران بی شماری را به کار🛠 گمارد، کاخش از 💎 برق می زد و برای ساخت تخت خود از و و آبگینه ها استفاده کرد و دانشمندان🧐 زیادی را در طراف خود جمع کرد. 👥مردم شهر اقسوس در روز گرد خدایان خویش، جشن گرفته و به خود تقرب🙏🏻 می جستند ☝️🏻ولی یکی از جوانان اشراف زاده که از خاندان اصیل شهر بود، به آنچه می دید اعتقادی نداشت❌ 🔸 و و 🤲🏻 اینگونه خدایان مورد توجه او نبود و موجب او نمی شد😕 ⬅️و به همین جهت در عقیده آنان تردید داشت و فکرش مضطرب و متحیر😰 بود. ☝️🏻لذا از جمع مردم 👥جدا شد و مخفیانه از صفوفشان بیرون رفت تا به 🌳 رسید و در زیر سایه آن درخت با غم و اندوه،😔 در تفکر فرو رفت، 🔹چیزی نگذشت که 👱🏻‍♂دیگری نیز به او پیوست، او هم در عقیده مردم و 🤨پیدا کرده و در آن متحیر و متفکر بود. 🔻 هم از شرافت نژاد و اصالت خانواده برخوردار بود.✅ ⏪سپس افراد دیگری نیز به آنها پیوستند تا تعداد آنان به 👥 بالغ شد و جملگی به عقیده مردم معترض 😠و به خدایان آنها اعتقادی نداشتند. 🔸به زودی و ❤️ بین آنها برقرار شد و در عقیده خود با یکدیگر مشترک شدند. 👥آنها گرچه خویشاوندی نزدیک با هم نداشتند ❌ولی با یکدیگر شدند😊، 👈🏻سپس با فکر نافذ🤔 و فطرت سلیم خویش به تحقیق نظام و پرداختند ☝️🏻تا افکارشان به ✨ منور گشت و به وجود هدایت شدند و روحشان آسوده 😌و قلبشان♥️ مطمئن شد. 👥آنها تصمیم گرفتند ☝️🏻که عقیده خود را دارند تا کسی به رمز و راز آنها پی نبرد.❌ 🔹دقیوس بنام های «▪️ ،      ▪️ ،         ▪️ » ☝️🏻در سمت راست خود 🔸و سه مشاور بنام های «▪️ ،       ▪️ ،          ▪️ » ☝️🏻 در سمت چپ خود گماشته بود.✅ 👥جوانانی که با مخالفت 😒کرده بودند و با یکدیگر 🤝 گشته بودند ☝️🏻همین شش نفر مشاور دقیوس بودند. ادامه دارد...... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم📖 📝 #پارت_دویست_وچهل_وهفتم 🔻 #فرار_خداپرستان 🌸پروردگار بزرگ قلب‌های‌آنان ♥️را مح
📘 📖 📝 🔻 🔹و چون از آنها 👥و از آنچه که جز خدا می‌پرستند ، پس به پناه جویید ☝️🏻تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند 🔸و برای شما در کارتان فراهم سازد✔️ و آفتاب☀️ را می بینی که چون برآید از غارشان، به سمت حایل است و چون فرو می شود🌅 از سمت دامن برچیند. ⬅️در حالی که آنان در جایی فراخ از آن غار قرار گرفتند. ☝️🏻این از نشانه های . ✨و می پندارد که ایشان بیدارند👀. در حالی که خفته اند 😴و آنها را به پهلوی راست و چپ می گردانیم و 🐕بر آستانه غار دو دست خود را دراز کرده بود، ☝️🏻 اگر بر حال آنان اطلاع می یافتی، گریزان روی از آنها می پرداختی و از مشاهده آنها آکنده از بیم 😰می شدی. 👥آنها به اذن پروردگار به فرو رفتند 👈🏻 و از آن سو، که از غیبت و سرکشی 😒آنها مطلع شد، با 🐎در جستجوی آنها روانه شد. 🔹اما هنگامی که آنها را در بیرون از شهر🏘 یافتند، دستور داد تا در ورودی غار را با مسدود کنند. ☝️🏻 تا در غار زندانی شوند و بمیرند. 🌌شب های متوالی از پس روزها☀️ آمد و سالی پس از سال دیگر گذشت ولی آنها همچنان در بودند. ⬅️در این مدت و آنها بر درک حوادث طبیعی چون طوفان و رعد و برق ⚡️بسته بود. ☀️خورشید از روزنه ای درون را روشن می ساخت و نور و حرارت🔥 به آنها می بخشید تا بقاء یابد و اگر کسی 👤در وضع آنان دقت می کرد 🧐می دید گاهی از راست به چپ و زمانی از چپ به راست می‌غلطند و ظاهرشان به قدری تغییر یافته که هر بیننده ای را به وحشت 😱می اندازد. 🔸و در غارشان درنگ کردند و نه سال بر آنها افزودند.☑️ 🌿به اذن خداوند آن سیصد و نه سال به خواب 😴رفتند و بعد از این مدت خداوند آنها را بیدار کرد. 🍃یکی از آنان گفت؛ چقدر مانده ایم؟!🤔 👥گفتند؛ یا پاره ای از روز را مانده‌ایم. 🌿یکی از آنها گفت؛ شب گذشته از عبادت خدا غافل شدیم😔. 👥 آنها در حالی که شدیدی در خود احساس می کردند و از فرط و 😪 به سختی از جای خود برمی خاستند، ☝️🏻 لذا متوجه یکدیگر نشدند،❌ آنها تصور نمی کردند که زمان زیادی در خواب بوده اند و از اطلاعی نداشتند. 👥همگی به جلوی درب غار آمدند و با تغییرات زیادی مواجه شدند،😲 هنگامی که به غار می‌آمدند درختان🌳 بسیاری را دیده بودند، اما حالا همه جا و بود. 👥آنان چون احساس گرسنگی شدیدی کردند. گفتند، ☝️🏻اینک یکی از خودمان را با این به شهر بفرستید تا ببیند کدام یک از غذاهای🍞 آن پاکیزه تر است و از آن غذا برایتان بیاورد 🔹و باید زیرکی به خرج دهد و هیچ کس را از حال ما آگاه نگرداند.❌ ☝️🏻چرا که اگر آنان بر شما دست یابند می کنند یا شما را به کیش خود باز می گردانند و در آن صورت هرگز روی نخواهید دید.😔 ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌