🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تسبیح فیروزه ای 💗
پارت 58
رفتیم کانون ،بچه هارو سوار اوتوبوس کردیم و حرکت کردیم بعد نیم ساعت رسیدیم به محل مراسم وارد سالن شدیم از سمت سالن همایش ،رفتیم داخل یه اتاق لباسای بچه ها رو عوض کردیم ، یه لباس ست براشون پوشیدیم
لباس خودمم با بچه ها ست بود
نزدیکای ساعت ۱۰ بود که رفتیم روی سکو
جمعیت زیادی اومده بودن
منم رفتم کنار پیانو نشستم
پیانو رو رو به روی بچه ها گذاشتیم که با دیدن جمعیت هول نشن و فقط به من نگاه کنن
هم ذوق داشتم هم استرس چون اولین تجربه بچه ها توی جمع بود
یه لبخندی به بچه ها زدم
- عزیزای دلم آماده این ؟
بچه ها : بهههههله
شروع کردم به آهنگ زدن ،بچه ها هم شروع کردن به خوندن
مادرِ من! مادرِ من!●♪♫
تو یاری و یاورِ من…●♪♫
مادر چه مهربونه… دردِ منو می دونه…●♪♫
بی عذر وُ بی بهونه؛ قصه برام می خونه●♪♫
مادرِ من! مادرِ من!●♪♫
تو یاری و یاورِ من…●♪♫
مادرِ مهربونم؛ قدرِ تورو می دونم…●♪♫
تو، با منی همیشه…●♪♫
من؛ برگم و تو ریشه…●♪♫
مادرِ من! مادرِ من!●♪♫
تو یاری و یاورِ من…
بعد از تمام شدن ،همه ایستادن و برای بچه ها دست زدن،منم رفتم کنار بچه ها ایستادم و شادی خودمو باهاشون تقسیم کردم،تو بین جمعیت چشمم افتاد به آخر سالن،باورم نمیشد ،رضا بود آخر سالن،تعدادی دسته گل تو دستش بود و دست میزد اشک از چشمام جاری شده بود ،چه غافلگیری قشنگی بعد از در پشتی رفتیم بیرون چند دقیقه بعد رضا وارد اتاق شد
بچه ها با دیدن رضا پریدن تو بغلش
رضا هم به هر کدوم از بچه ها یه شاخه گل داد بعد اومد سمتم...
رضا: روزت مبارک بانوی من (با مشت آروم زدم رو سینه اش): خیلی دیونه ای نرگس:داداش رضا ،پس من چی، منو جزء آمار حساب نکردی؟رضا: مگه تو روز خواستگاریت ،خانوم منو جزء آمار حساب کردی؟
نرگس: ععع داداشیی ،من اینقدر استرس داشتم که اصلا حواسم نبود چند تا استکان گذاشتم...
رضا: خوب پس برو از همون آقا مرتضی گل بگیر...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تسبیح فیروزه ای💗
پارت 59
بچه ها رو برگردوندیم کانون و خودمون رفتیم سمت خونه یه جشن کوچیک هم خونه عزیز جون گرفتیم و مامان و بابا و هانا هم اومده بودن
اینقدر درد داشتم که اصلا چیزی نتونستم بخورم
شب که همه رفتن ،رفتم توی اتاقمون سجاده هامونو پهن کردم رفتم وضو گرفتم و چادر نمازم و سرم کردم منتظر رضا شدم رضا وارد اتاق شد...
رضا: فک نمیکردم با این همه خستگی که داری ،بازم اینکارو بکنی ...
- این کار لذت بخش ترین کار دنیاست،خستگیم،در کنار تو بودن،در کنار تو نماز خوندن ،همه شون تمام میشه بعد از خوندن نماز شب و دعا ،تا اذان صبح با هم صحبت کردیم ،با اینکه تو چهره رضا خستگی بیداد میکرد ...
با تمام وجودش برام صحبت میکرد،از دلتنگی هاش ،از اتفاقهایی که براش افتاده بود
منم با جون و دلم گوش میکردم...
چند روزی گذشت و درد شکمم کم نشد تصمیم گرفتم بدون اینکه به کسی چیزی بگم برم دکتر
دکتر هم چند تا آزمایش برام نوشت
دو روز بعد با جواب آزمایش رفتم مطل دکتر
دکتر با دیدن جواب آزمایش گفت: احتمال داره بارداری خارج از رحم برات اتفاق افتاده باشه
منم هاج و واج نگاهش میکردم
- یعنی چی خانم دکتر ؟
دکتر: یعنی اینکه ،اگه شما خارج از رحم باردار باشین ،باید بچه رو سقط کنین (تمام دنیا روی سرم آوار شده بود با گفتن این حرف)
دکتر: البته ،من گفتم شاید ،براتون سونوگرافی مینویسم ،برین انجام بدین ،بیارین ببینم،بهتون دقیق بگم....
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تسبیح فیروزه ای💗
قسمت 60
توان راه رفتن نداشتم ،چه نقشه ها داشتم واسه همچین روزی...
چقدر دلم میخواست وقتی به رضا این خبرو میدم که داره بابا میشه از چهره اش فیلم بگیرم
چقدر ....
تنها جایی که به ذهنم میرسید برم و آروم بشه این دله زارم مزار دوست شهید رضا بود
نفهمیدم که این جان بی روحمو چه جوری به مزار کشوندم نشستم کنار قبر
یه کم آب ریختم روی سنگ قبر
و دستمامو روی آب حرکت میدادم
و اشک میریختم سلام دوست اقا رضا
رضا همیشه از کرم و لطف شما میگفت
شما برام دعا کنین من چه جوری به رضا بگم...
چند ساعتی مزار بودم
توکل کردم به خدا ،گفتم حتمن اینم یه امتحانه دیگه ،راضی ام به رضای خودش
حالم خوب نبود و برگشتم توی اتاقم
سجاده مو پهن کردمو شروع کردم به قرآن خوندن و نماز خوندن
حال خرابمو همه فهمیدن
منم اینگار لال شده بودم و زبونم حرفی برای گفتن نداشت فقط روز و شبم شده بود ،نماز خوندن و دعا کردن رضا هم با دیدن حالم چند روزی مرخصی گرفت بعد از چند روز ،تصمیم و گرفتم و رفتم سونوگرافی انجام دادم رفتم مطلب دکتر ،تا نوبتم بشه صد بار مردم و زنده شدم
فقط تسبیح دستم بود و ذکر میکنم
بعد از خوندن اسمم وارد اتاق شدم دکتر با دیدن جواب سونو نگاهی به من کرد و گفت نمیدونم چه طور شد ولی
خوشبختانه خارج رحم باردار نیست ( با شنیدن این حرف ،انگار زندگی دوباره به من بخشیدن )
خیلی خوشحال بودم
توی راه فقط خدا رو شکر میکردم که باز به این بنده حقیر لطف کرده
رفتم سمت خونه ،عزیز جون توی حیاط بود ،داشت به گل ها آب میداد - سلام عزیز جون
عزیز جون: سلام دخترم،کجا بودی ،چرا گوشیت و نبردی ،رضا همه جا رو دنبالت گشت - واااییی ببخشید ،فک کردم گوشیمو برداشتم
رفتم توی اتاق گوشیمو از روی میز برداشتم واییی ۲۰ تماس بی پاسخ از رضا ?
میدونستم خیلی نگرانم شده بود ،از ترس واسش زنگ نزدم
اول رفتم وضو گرفتم دو رکعت نماز شکر خوندم
بعد رفتم دراز کشیدم ،اینقدر این چند روزی حالم بد بود ،خواب و خوراکم به هم ریخته بود
نزدیکای ظهر بود که صدای نرگس و رضا رو از داخل حیاط شنیدم
چشمامو بستم و خودمو به خواب زدم
رضا در و باز کرد و اومد داخل اتاق با چشمای نیمه باز نگاهش میکردم
سجاده هامونو پهن کرد
رضا: خانومم نمیایی بندگی کنیم
از نگاهش چشمامو باز کردم
انتظار همچین رفتار آرومی رو نداشتم ،اشکام جاری شد...
رضا اومد کنارم نشست
رضا: چت شده رها جان ،چرا چند وقته اینجوری شدی؟ اتفاقی افتاده؟
به خدا دارم دق میکنم اینجوری میبینمت خانومم
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
💢✿↶ نـمــاز شـ🌙ـب
اول مــاه رمضـــــان↷✿💢
در کتاب عمل الشهر به نقل از امام
صادق علیهالسلام آوردهاند که فرمودهاند:
⤵️ هر کس در شب اول ماہ رمضان
⇦ دو رکعت نماز بخواند
و سورہ «انعام» را در آن قرائت کند
و از خدا بخواهد که او را کفایت کند
🕊 خداوند متعال او را از هر چه
در آن سال بیم دارد کفایت میکند
و از همه اموری که بیم و هراس دارد
و نیز بیماریها نگاہ میدارد
↲اقبال الاعمال
✧✾════✾✰✾════✾✧
💢↶ نماز دیگر شب اول ماه رمضان
⤵️ چهار رکعت است
◽️ دو نماز دو رکعتی
🔹⇦ در هر رکعت بعد از سوره «حمد»
🔹⇦ ۱۵ مرتبه سوره «توحید» خوانده شود
⬅️ امیرالمؤمنین علیهالسلام ﻓﺮﻣﻮﺩند:
🕊 کسی که این نماز را بخواند
خداوند متعال به او ثواب راستگویان
و شهداء عطا میکند
و تمام گناهان او را بیامرزد
و روز قیامت از رستگاران باشد
↲وسائل الشیعه، جلد۵، صفحه۱۸۶
✍ در صورت امکان
این نماز را انتشار دهید
تا شما هم در ثوابش شریک باشید
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
➯
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
➯ @masirsaadatee
💠🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله⇩
《إذا کانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ فَلا یُغلَقُ مِنها بابٌ حَتّى یَکونَ آخِرُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ، فَلَیسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ یُصَلّی فی لَیلَةٍ مِنها إلاّ کَتَبَ الله لَهُ ألفا و خَمسَ مِئَةِ حَسَنَةٍ بِکُلِّ سَجدَةٍ》
درهای آسمان در اولین شب
ماه رمضان گشوده میشود
و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد
هیچ بنده مؤمنى در شبى از آن نماز نخواند
مگر آنکه خداوند براى هر سجده
هزار و پانصد حسنه بنویسد
و برایش خانهائی از یاقوت سرخ
که شصت هزار در دارد در بهشت بنا کند
که براى هر درى قصرى طلائی و آراسته
به یاقوت سرخ است
پس چون اولین روز ماه رمضان را
روزه بگیرد همه گناهان گذشتهاش
تا مثل آن روز آمرزیده شود
و هر کس به ماه رمضان برسد
هر روز هفتاد هزار فرشته
از نماز بامداد تا آنگاه که خورشید پوشیده
در حجاب شود براى او آمرزش مىطلبند
و براى او در برابر هر سجدهاى که
شب یا روز در ماه رمضان بجا آورده است
درختى خواهد بود که سوار در امتداد
سایه آن باید پانصد سال راه برود
↲بحارالانوار، جلد ۹۳، صفحه۳۴۴
💢❀↶ نماز دو رکعتی ↷❀💢
〖شبهای ماه رمضان〗
↩️ در هر شب ماه رمضان
دو رکعت نماز خوانده شود
و در هر رکعت:
🔹⇦ سوره «حمد» یک مرتبه
🔹⇦ سوره «توحید» سه مرتبه
◽️⇦ و بعد از سلام این ذکر را بگوید:
《سُبْحانَ مَنْ هُوَ حَفيظٌ لا يَغْفُلُ
سُبحانَ مَنْ هُوَ رَحيمٌ لا يَعْجَلُ
سُبْحانَ مَنْ هُوَ قآئِمٌ لا يَسْهُو
سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا يَلْهُو》
منزّه است آنكه نگهبان است و غفلت نمیكند
منزّه است آنكه مهربان است و شتاب نمیورزد
منزّه است آنكه برپا است و از ياد نمیبرد
منزّه است آنكه هميشگى است و سرگرم نمیشود
⤵️ سپس هفت بار تسبيحات اربعه را بگوید:
《سُبْحانَ اللهِ وَالحَمْدُلله
وَ لا اِلهَ اِلَّا اللهُ وَاللهُ اَکبَر 》
◽️⇦ سپس بگويد:
《سبْحانَکَ سُبْحانَکَ سُبْحانَکَ
يا عَظيمُ اغْفِرْلِیَ الذَّنْبَ الْعَظيمَ》
منزّهى تو، منزّهى تو، منزّهى تو
اى بزرگ، گناه بزرگ مرا بيامرز
◽️⇦ سپس ده مرتبه صلوات
بر پيغمبر و آل او عليهم السلام بفرستد
کسی که این دو رکعت نماز را
در شبهای این ماه بجا آورد
حق تعالی هفتاد هزار گناه او را بيامرزد
↲معراج مؤمن، صفحه ۲۰۶
✧✾════✾✰✾════✾✧
✍ توصیه اوّل:
در قنوت این نماز دعای
«اَللّٰهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضان ....»
را قرائت نمائید
✍ توصیه دوّم:
بعد از نماز و ذکرهای آن این دعا را بخوانید:
《أعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْكَرِيمِ أنْ يَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضانَ أوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِی هذِهِ وَ لَکَ قِبَلِی ذَنْبٌ أوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِی عَلَيْهِ》
خدایا پناه میبرم به جلال وجه کریم تو
از اینکه ماه مبارک رمضان بر من بگذرد
یا همین امشب صبح شود و هنوز در نامه
عمل من گناهی یا تبعاتی باقی مانده باشد
که مشمول مغفرت و رحمت و بخشش تو
قرار نگرفته باشد
امیدوارم عزیزان این دو رکعت نماز
و ذکرهای بعدش را که چند دقیقه بیشتر
طول نمیکشد ترک نکنند آثار فوقالعادهای دارد
حتماً هر شب از این نماز عظیم با آن
قنوت و اذکار بعدی بهره بگیرید
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
➯
ڪلیڪ ↩️
↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷
─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰
ڪپےبہنیتظہوࢪ#امام_زمان
⛥ߊࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊࡋܦ߭ܝّܟ᳝ߺ
╔═ೋ✿࿐
⛥ @masirsaadatee
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
➯ @masirsaadatee
💠🔹حضرت مهدی علیهالسلام⇩
دعای افتتاح را
در هر شب ماه رمضان بخوانید
زیرا ملائکه به آن گوش فرا میدهند
و برای خواننده آن طلب مغفرت میکنند
◽️⇦ فضیلت دعای افتتاح
یکى از دعاهاى بسیار مناسب و پرمحتوا
که براى قرائت در شبهای این ماه
وارد شده «دعاى افتتاح» است
این دعا از مضامینى عالى برخوردار
مىباشد و مطالب آن به گونهاى است
که به داعى مىآموزد که در هنگام دعا
چه آدابى را باید رعایت کند
و متوجه چه مسائلى باشد