eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 حق با او بود! ولی من واقعا عصبی بودم. از دیدار مجددم با او و از اینکه چرا نصیحت فاطمه رو جدی نگرفتم و سوار ماشینش شدم! لحنم رو عادی تر کردم :من فقط دیرم شده..میخوام پیاده شم.. او چشمهایش رو فشار داد و در حالیکه لب پایینش رو میگزید گفت:رفتارهات واقعا خیلی برام سنگینه...چرا بهم راست وحسینی نمیگی چی شده؟ اونروز تو کافه گفتی از رفاقت خسته شدی میخوای از راه حلالش با یکی باشی گفتم اوکی ،منم باهات موافقم!اومدم خونت تا ازت درخواست کنم حلالم بشی گفتی نمیشه به هم نمیایم!تکلیف منو روشن کن عسل.تو دقیقا مشکلت با من چیه؟ عجب!! پس کامران توی کافه از حرفهای من برداشتی دیگر کرده بود. گفتم:کامران! من تو کافه هم بهت گفتم شما هیچ مشکلی نداری،من یک مدتیه راه زندگیمو تغییر دادم.خواهش میکنم درک کن که راه من و شما هیچ شباهتی به هم نداره.تو قطعا زنی که دلش بخواد محجبه باشه یا مدام مسجد بره رو نمیپسندی.من این راهو انتخاب کردم.حالا هرچقدر هم برای شما باورنکردنی یامسخره بنظر برسه..بنابراین من وشما اصلا مناسب هم نیستیم! او دستش را لای موهایش برد و گفت: _همین.؟؟ حرفهات تموم شد؟؟ بعدازکمی مکث گفت :نمیدونم باید دیگه به چه زبونی بگم که من برام این چیزایی که گفتی اصلا عجیب و مسخره نیست.من بچه نیستم که بخاطر احساساتم بخوام خطر کنم.اصلا اینا رو که میگی بیشتر میخوامت!! تو واقعا درمورد من چه فکری میکنی؟ فکر میکنی من لا مذهبم؟؟ فک میکنی از این بچه سوسولهایی هستم که همش دنبال خوش گذرونی باشه؟؟ در سکوت سرم رو پایین انداختم. ماشین رو روشن کرد. _بشین میخوام یه جایی ببرمت!! با عجله گفتم:ای بابا..کامران من بهت میگم عجله دارم اونوقت تو میخوای منوببری یه جایی؟ او بی توجه به غر غرهای من با خونسردی گفت:قول میدم زیاد وقتت رو نگیرم. وبعد با تلفن همراهش شماره ای رو گرفت وباکسی چیزی رو هماهنگ کرد. با اضطراب پرسیدم:داری منو کجا میبری؟ _خودت تا چند دیقه ی دیگه میفهمی! قبلا هم کامران از این کارها زیاد میکرد.او اکثر اوقات اجازه نمیداد از برنامه هایی که برام چیده با خبر شم.لابد اینبارهم یک ضیافت دونفره ترتیب داده بود که حلقه ی نامزدی تقدیمم کنه! مدتی بعد در محله های اعیون نشین شمال تهران توقف کرد و زنگ خونه رو زد.من که حسابی گیج شده بودم داخل ماشین نشستم و از جام جم نخوردم.هرگز من داخل اون خونه نمیرفتم. صدای خانمی از پشت آیفون بلند شد: _جانم مادر؟ کامران نگاهی دلبرانه به من کرد و خطاب به اون زن گفت:مامان جان نمیای دم در عروستو ببینی؟ او داشت چه کار میکرد؟؟ با عصبانیت از ماشین پیاده شدم و آهسته گفتم:تو داری چیکار میکنی؟ تمومش کن .. اوبی توجه به من وعصبانیتم خطاب به مادرش گفت:مامان جان ما داخل نمیایم عسل دیرش شده. مادرش گفت:بسیارخب مادر جان.اونجا باشید الان میام پایین. وقتی مطمئن شدم گوشی رو گذاشت به سمت کامران رفتم:هیچ معلومه داری چیکار میکنی؟ به چه حقی منو آوردی دم خونتون؟! کامران دستهایش رو داخل جیبش کرد و گفت:لازم بود!! هم برای تو،هم برای مادرم..دلیلش هم بزودی خودت میفهمی! همان لحظه در باز شد و زنی قد بلند و نسبتا چهارشانه با چادری زیبا وگلدار در چهارچوب در ظاهر شد. او اینقدر زیبا وشکیل رو گرفته بود که حسابی جا خوردم. انگار او هم با دیدن من در شوک بود. کامران مراسم معارفه رو شروع کرد:مامان جان معرفی میکنم..ایشون عسل خانوم هستند همونی که قبلا درموردش باهاتون صحبت کردم. مادرش با تعجب نگاهی موشکافانه به من کرد و یک قدم جلو برداشت وگفت: سلام عزیزم..از دیدارتون خوشبختم!کامران خیلی از شما تعریف میکنه! من که تازه داشت خون به مغزم میرسید متقابلا جلو رفتم و در حالیکه به او دست میدادم گفتم:سلام.خیلی خوشبختم. ناگهان به ذهنم رسید خودم رو اینطوری معرفی کنم. _من رقیه ساداتم.. کامران با تعجب نگاهم کرد.مادر کامران، نگاهی متعجب به کامران و بعد به من انداخت و گفت:پس عسل کیه؟ با لبخندی محجوب گفتم:عسل اسمیه که دوستانم صدا میکنند.اسم اصلی من رقیه ساداته.... ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ #ظهور_و #قیام #قسمت7⃣ 🍃امیرمؤمنان(ع) نیز فرمودند: «یا أهلَ البَصرَ
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ ⃣ 🍃و نیز ایشان فرمودند: «یَخْرُجُ السُّفیانِیُّ فی سِتّینَ وَ ثَلا ثِمئَةِ راکِبٍ حَتّی یَاتِیَ دِمَشقَ. فَلا یَأتی عَلَیهِم شَهرُ رَمَضانَ حَتّی یُبایِعَهُ مِن کَلبٍ ثَلاثُونَ اَلفاً. فَیَبعثُ جَیشاً إِلی العِراقِ فَیَقتُلُ بِالزَّواراءِ مِئَةَ اَلفٍ، وَ یَنجَرُّونَ إلیَ الکُوفَةِ فَیَنهِبُونَها؛ سفیانی با 360 اسب سوار حرکت کرده وارد دمشق میشود و ماه رمضان فرا نمیرسد جز اینکه سی هزار نفر از قبیلة کلب با او بیعت میکنند. آنگاه سپاه مجهّزی را به عراق میفرستد و صدهزار نفر را در بغداد طعمة شمشیر میسازند. سپس دامنة جنگ به سوی کوفه کشیده میشود و شهر کوفه به دست آنها تاراج میشود».18 ٭٭٭ در وصف سفیانی احادیث فراوانی آمده است که به چند از آنها نمونه بسنده می‌کنیم: پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «اَشَدُّ خَلقِ اللهِ شَرّاً، وَ أَکثَرُ خَلقِ اللهِ ظُلماً، شَرِسٌ، قاسِی القَلبِ!. یُجمَعُ لَهُ وَ لِجَیشِهِ مِن کافَّةِ الأَقطاررِالإِسلامِیَّةِ فَیَهزِمُهُم وَ یَقتُلُهُم، وَ یُنادی بِشِعارٍ لَهُ فی حُرُوبِهِ هُوَ: یا رَبِّ، ثاری ثُمَّ النّارُ!!! یا رَبِّ، اَلنّارُ وَ لَا العارُ!!!؛ شرورترین مردم، ستمگرترین آنان، که بسیار زشت خوی و سنگ دل است، سفیانی است که از همة اقطار و اکناف جهان اسلام، برای مقابله با او و سپاهیان خونآشامش گرد میآیند و او همة آنها را از دم شمشیر میگذراند. در جنگهای او شعاری که همه جا طنینانداز است این شعار است: «خدایاخدایا، اوّل انتقام وانگهی آتش دوزخ» و در برخی منابع چنین آمده است: «خدایا خدایا، آتش را میپذیریم و سازش نمیپذیریم».19 ٭٭٭ امام صادق(ع) در این مورد فرمودند: «لَو رَأَیتَ السُّفیانِیَّ رَأَیتَ أَخبَثَ النّاسِ، أَشقَرَ احمَرَ أَرزَقَ، یَقُولُ: ثاری ثُمَّ النّار!. وَ لَقد بَلَغَ مِن خُبثِهِ اَنَّهُ یَدفُنُ اُمَّ وَلَدٍ لَهُ حَیَّهً مَخافَةَ أَن تَدُلَّ عَلَیهِ؛ اگر سفیانی را ببینی او را پلیدترین مردمان مییابی، که چهرهای گلگون، چشمانی کبود و موهایی زرد دارد و بانگ میزند خدایا! اوّل انتقام و وانگهی آتش. او به قدری خبیث است که همسر و مادر بچّههایش را زنده به گور میکند تا مخفیگاه او را به کسی نگوید!».20 📚پی نوشتها 18. الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 159. 19. غیبت نعمانی، ص 164؛ بحارالانوار، ج 52، ص 249. 20. بحارالانوار، ج 52، ص 206؛ الزام النّاصب، ص 180. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شنیدی خدا چی گفته؟! - @Aminikhaah.mp3
5M
💠حجت الاسلام والمسلمین امینی خواه: موضوع:👇 💎 شنیدی خدا چی گفته؟! 🔸 خدا در ایام فتنه چه وعده‌هایی داده؟ ┄┄┅┅┅❅💠❅┅┅┅┄┄ https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea ┄┅═✧❁🌟💠🌟❁✧═┅┄
💚الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : 🔸مَن خافَ اللّه َ أخافَ اللّه ُ مِنهُ كُلَّ شَيءٍ ، 🔸و مَن لَم يَخَفِ اللّه َ أخافَهُ اللّه ُ مِن كُلِّ شَيءٍ . 📚الكافي : 2/68/3 💚امام صادق عليه السلام : 🍃آنکه از خدا بترسد، خداوند همه چيز را از او بترساند و هركه از خدا نترسد خداوند او را از همه چيز ترسان كند.🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اگر گناه هم کردید، از ما رو برنگردانید ...! 🎙 🌺حضرت رسول اکرم (صـلی الله علیــه وآله وســلـــم) : بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمی کند، مگر آنکه : ⇦ نماز شب ، ⇦ تسبیح و تهلیل گفتن ، ⇦ استغفار و گریه های نیمه شب ، ⇦ خواندن قرآن تا طلوع فجر ، ⇦ متصل نمودن نماز شب به نماز صبح ، پس هر که چنین باشد ، او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو به دستش آید . 📙 ارشاد القلوب ، ج ۲ ، ص ۱۷ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
برای ✨ 🌷دو رکعت نمازبخواند 🍃 و۷۰ بار بگوید: ✨یابدیع السموات والارض✨ 🌷بعد۱۰۰۰باربگوید ✨ ✨ 🍃وسپس صدقه دهـد.. https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
🌛✺ درمان بیخوابے ✺🌜 🌙 اگر دچار بیخوابے شدے این بخش از آیه ۲۵۵ بقره را ۳۶ مرتبه بخوان بخواب روے 📓 کشکول شمس ۷۰۰ مطالب مشابہ ↩️ https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea