eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
216 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕🥀 ✍ به قلم : 🍃 حتی صحبت با استاد دانشگاه لندن که همیشه او را آرام میکرد ، کسی که مهدا را در مسابقه های تهران دیده بود و از طریق ایمیل با هم در ارتباط بودند نمی توانست قلب پر التهابش را قرار دهد ... استاد ماری پی یِر معتقد بود وجود مهدا نیرویی دارد که به او در پیشبرد اهدافش کمک میکند برای همین قبل از شروع و اتمام پروژه های تحقیقاتیش چند دقیقه با مهدا صحبت میکرد ... هر دو بهم آرامش میدادند .... ایمیلش را چک کرد و دید استاد باصفا باز هم احوالش را پرسیده و گفته میخواهد به ایران بیاید و مهدا را هم ببیند ..... ــــــــــــــــــــــــــــ ♥ ـــــــــــــــــــــــــــ پس از آماده شدن و بیدار کردن مائده به سراغ مرصاد رفت . ـ پاشو دیگه چقدر میخوابی ... ـ ول...م ک...ن ـ پاشو مرصاد دیرمه .... بعدشم خودت کلاس داری .... ـ نمیرم ... خوابم میاد بسمت تخت مرصاد رفت و با یک حرکت پتو را کشید و گفت : تا پنج میشمارم ... وگرنه وارد مرحله بعد میشیم ... مرصاد ناگهانی و با یک حرکت بلند شد که باعث شد مهدا تکانی بخورد ... مرصاد دستش را دو طرف صندلی گذاشت و گفت : هی خانم مارپل ! بد بازییو با من شروع کردی ! خمیازه ای کشید که مهدا گفت : تو بپا خفمون نکنی .... خوبه چیزی نگذشته از سحر وضع معده ات اینه ـ تو مگه معده ی منو دیدی ؟ ـ دهنتو به اندازه ی تمساح آفریقایی باز کردی ... با این دندونات ... ایش ... ـ زهر انار مگه دندونام چشه ؟ اصلا پسر به این جیگری کجا دیدی ؟ مهدا به حالت استفراغ گفت : بقول محدثه ما این سقفو لازم داریم با آمدن اسم محدثه لبخند محوی روی لب های مرصاد نشست که مهدا پس گردنی نثارش کرد و گفت : هی یو ..... ! ( هی تو ) کجایی مستر ؟ هوا برت نداره ! کسی تو این سن بهت زن نمیده .... ـ تو کلا میذاری من فکر کنم بعدا بخونیش ؟ ـ نه چون بزرگت کردم ـ چه جالب تو دوسالگی مادری کردی ؟ مگه من بچم که بهم زن ندن ؟ ـ آره تو دوسالگی مادری کردم مشکلیه ؟ در بچه بودن تو شکی نیس . طرفت از تو بچه تره .... منطقی باش مرصاد ـ دل آدم که منطق نمیشناسه .... ـ چه بی حیا شده پاشو تا نزدم فرق سرت ـ بی حیایی کجا بود حرف دلمو زدم ... به تو نگم به کی بگم ؟ ـ به عقلت ... برای ساختن یه زندگی با عقلت بیا جلو ولی با قلبت راهو برو ... وقتی به دو نفر شدن رسیدی دیگه عقلتو بذار سر طاقچه ولی الان ۷۰ ، ۳۰ عقل جلو تره . جناب عالی ۱۹‌ سالته ... خیلی زوده ... ـ اینا رو موقع خودتم میگی !؟ بابا ۲۴ سالش بوده با مامان ازدواج کرده ... ـ تو هم ۲۴‌ سالت بشه اون وقت ... من هم الان تصمیم ندارم کسیو بدبخت کنم ... ـ الحمدالله خدا تو سر کسی نزده ... ! ـ من فعلا نمیتونم به این چیزا فکر کنم ... هیچ دامادی عروس فلج نمیخواد ـ مهدا تو فلج نیستی ! تا الان که چند جلسه فیزیوتراپی رفتی ، قشنگ تونستی انگشت پاتو تکون بدی این خیل... ـ کافی نیست ... بسه پاشو آماده شو منو برسون بعدشم برو دانشگاه ـ آغا این دختره عقده ایه دیوونه ام کرده ... ینی من میگم سیاه فورا میگه سفید ... میگم چپ میگه راست ... میگ... ـ غر نزن ، غیبتم نکن ... پاشو مرصاد تا شهیدت نکردم &ادامه دارد ... 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀