eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
تشــرف علـی حـلاوی علی حلاوی، مردی عابد و زاهد بود که همواره منتظرامام زمان (عجــل الله) بوده است. شیخ علی حلاوی، عاقبت روزی از رنج فراق سر به بیابان می گذارد و ناله کنان به امام زمان (عجــل الله) می گوید: «غیبت تو دیگر ضرورتی ندارد. همه آماده ظهورند. پس چرا نمی ایی؟» این هنگام، مردی بیابان گرد را می بیند که از او می پرسد: «جناب شیخ، روی عتاب و خطابت با کیست؟» # او پاسخ می دهد: «روی سخنم با امام زمان(عجــل الله) حجت وقت است که با این همه یار و یاور که بیش از هزار نفر آنان در حله زندگی می کنند و با وجود این همه ظلم که عالم را فراگرفته است، ظهور نمی کند» می گوید: «ای شیخ، منم صاحب الزمان(عجــل الله)! با من این همه عتاب مکن! حقیقت چنین نیست که تو می پنداری. اگر در جهان 313 نفر از یاران مخلص من پا به عرصه گذارند، ظهور می کنم، اما در شهر حله که می پنداری بیش از هزار نفر از یاوران من حاضرند، جز تو و مرد قصاب، احدی در ادعای محبت و معرفت ما صادق نیست. اگر می خواهی حقیقت بر تو آشکار شود، به حله بازگرد و خالص ترین مردانی را که می شناسی، به همراه همان مرد قصاب، در شب جمعه به منزلت دعوت و برای ایشان در حیاط خانه خویش مجلسی آماده کن. پیش از ورود مهمانان، دو بزغاله به بالای بام خانه ات ببر و آن گاه منتظر ورود من باش تا حقیقت را دریابی» . # شیخ علی حلاوی، با شادی و سرور فراوان، بلافاصله به حله باز می گردد و یک راست به خانه مرد قصاب می رود و ماجرای تشرفش را می گوید. این دو نفر، پس از بحث و بررسی فراوان، از میان بیش از هزار نفر که همه از عاشقان و منتظران حقیقی مهدی موعود (عجــل الله) بودند، چهل نفر را انتخاب و برای شب جمعه به منزل شیخ دعوت می کنند تا به فیض دیدار مولایشان نایل شوند. . موعود فرا رسید و چهل مرد برگزیده پس از وضو و غسل زیارت، در صحن خانه شیخ جمع شدند و ذکر و صلوات فرستادند و دعا برای تعجیل فرج خواندند، چون شب از نیمه گذشت، به یک باره تمام حاضران نوری درخشان دیدند که بر پشت بام خانه شیخ فرود آمد قدری نگذشت که صدایی از پشت بام بلند شد. حضرت مرد قصاب را به بالا بام فرا خواند. مرد قصاب بلافاصله به پشت بام رفت و به دیدار مولای خویش نایل گشت. پس از دقایقی امام زمان(عجــل الله) به مرد قصاب دستور داد که یکی از آن دو بزغاله روی بام را در نزدیکی ناودان سر ببرد، به گونه ای که خون آن در میان صحن جاری شود. . آن چهل نفر خون جاری شده از ناودان را دیدند، گمان کردند حضرت سر قصاب را از بدن جدا کرده است. در همان هنگام، حضرت جناب شیخ را فرا خواند. جناب شیخ بلافاصله به سوی بام شتافت و ضمن دیدار مولایش، دریافت خونی که از ناودان سرازیر شده، خون بزغاله بوده است، نه خون قصاب. امام زمان (عجــل الله) بار دیگر به مرد قصاب امر فرمود تا بزغاله دوم را در حضور شیخ ذبح کند. . نیز طبق دستور بزغاله دوم را نزدیک ناودان ذبح کرد. هنگامی که خون بزغاله دوم از ناودان به داخل حیاط خانه سرازیر شد، چهل نفری که در صحن حیاط حاضر بودند، دریافتند که حضرت گردن جناب شیخ علی را زده و قرار است گردن تک تک آن ها را بزند. با این پندار، همه از خانه شیخ بیرون آمدند و به سوی خانه هایشان شتافتند. آن حال، امام زمان (عجــل الله) به شیخ علی حلاوی گفت: «اینک به صحن خانه برو و به این جماعت بگو تا بالا بیایند و امام زمانشان را زیارت کنند!» . شیخ، غرق شادی و سرور، برای دعوت حاضران پایین آمد، ولی اثری از آن چهل نفر نبود. پس با ناامیدی و شرمندگی نزد امام بازگشت و فرار آن جماعت را به عرض آن حضرت رساند. زمان(عجــل الله) فرمود: «جناب شیخ، این شهر حله بود که می پنداشتی بیش از هزار نفر از یاوران مخلص ما در آن هستند. چه شد که تنها تو و این مرد قصاب ماندند؟ پس شهرها و سرزمین های دیگر را نیز به همین سان قیاس کن.» . در خانه جناب شيخ علي حلاوي، بقعه اي موسوم به مقام صاحب الزمان (عجــل الله)ساخته شده كه روي سر در ورودي آن، زيارت مختصري از امام زمان(عجــل الله) نگاشته شده است. الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان (عجــل الله)، علی اکبر نهاوندی، ج2 https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
😄 طرف یه قصاب میاره خونش تا واسش گوسفند قربانی کند 🐑 به میگه : میخوام برام تیکه تیکش کنی با گوشتهایش درست کنم. سر و پا و روده‌شم خوب تمیز کن میخوام درست کنم پشکلاشم میخوام کود کنم برا آت آشغالاش رو هم میخوام برای 🐈 👨🏻 چپ نگاهش میکنه، میگه: میخوای ضبط کن بذار .. 📲 😅🤣🤣😜 🌷🌹🌷🌹🌹🌷🌷 🌹🌷 شرایط سربریدن حیوان حلال‌گوشت (مثل گوسفند) 👇 واجبات موقع : 1_هنگام ذبح، نام گفته شود. 2_رو به قبله بودن حیوان 3_وسیله ، از جنس آهن باشد؛ (اما در هنگام ضرورت و ترس از تلف شدن حیوان، میشه از سنگ یا وسیله تیز دیگری هم استفاده کرد.) 4_ کننده مسلمان باشد. 5_حیوان قبل از ذبح، زنده باشد. 6_ ۴ رگ بزرگ گردن حیوان، بطور کامل از بریده شود. 💥💥💥💥💥 🔰 1ــ رو به قبله باشد. 2ــ وسیله ذبح، باشد.🔪 3ــ گذاشتن جلوحیوان قبل‌از ذبح 4ــ در ذبح‌گوسفند، 2دست و 1پایش بسته شود و پای دیگرش رها باشد. 5ــ در ذبح‌گاو، 4 دست و پایش بسته شود و دُم آن رها باشد.🐄🐮 6ــ پس از ذبح ، رهایش کنند تا بال و پر بزند 🐓🐔 💥💥💥💥💥 🔰 1ــ کارد راپشت حلقوم حیوان فروکنندوبه طرف جلوبیاورندکه ازپشت بریده شود. 2ــ حیوان جلوی حیوانات دیگر 3ــ ذبح حیوان در شـب و قبل ازظهرروزجمعه 4- راکه انسان خودش پرورش داده بادست خودبکشد. احکام حـاجـتــღ ࢪوا بـاشـےد🤲     °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•° ↬@masirsaadatee↫ °•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°