📖 رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت دویست و هشتاد و هشتم
باورم نمیشد چه میگوید که نگاه کردم و پیش از آنکه ماشین محمد را شناسایی کنم، در تاریکی کوچه عبدالله را دیدم که از ماشین پیاده شد و پشت سرش محمد و عطیه که یوسف را در آغوش کشیده بود، از اتومبیل بیرون آمدند. احساس میکردم خواب میبینم و نمیتوانستم باور کنم برادر عزیزم به دیدارم آمده که قدمهایم را سرعت بخشیدم و شاید هم به سمت انتهای کوچه میدویدم تا زودتر محمد را در آغوش بگیرم. صورتش مثل همیشه شاد و خندان نبود و من چقدر دلتنگش شده بودم که دست دور گردنش انداختم و رویش را بوسیدم و میان گریهای که گلوگیرم شده بود، مدام شکایت میکردم: «محمد! دلت اومد چهار ماه نیای سراغ من؟ میدونی چقدر دلم برات تنگ شده بود؟» و شاید روزی که از خانه پدری طرد شدم، گمان نمیکردم دیگر برادرم را ببینم که حالا اینهمه ذوقزده شده بودم. محمد به قدری خجالت زده بود که حتی نگاهم نمیکرد و عطیه فقط گریه میکرد که صورتش را بوسیدم و چقدر دلم هوای برادرزادهام را کرده بود که یوسف یکساله را از آغوشش گرفتم و طوری میان دستانم فشارش میدادم و صورت کوچک و زیبایش را میبوسیدم که انگار میخواستم حسرت بوییدن و بوسیدن حوریه را از دلم بیرون کنم. مجید از روزی که برای پیدا کردن پدر به نخلستان رفته و محمد حتی جواب سلامش را هم نداده بود، دلش گرفته و امشب هم نمیتوانست با رویی خوش پاسخش را بدهد که محمد دستش را گرفت و زیر لب زمزمه زد: «آقا مجید! شرمندم!» و به قدری خالصانه عذرخواهی کرد که مجید هم برادرانه دستش را فشرد و با گفتن «دشمنت شرمنده!» محمد را میان دستانش گرفت و پیشانیاش را بوسید تا کمتر خجالت بکشد.
نمیدانم چقدر مقابل درِ خانه معطل شدیم تا بلاخره غلیان احساسمان فروکش کرد و تعارف کردیم تا میهمانان وارد خانه شوند. آسید احمد و خانوادهاش در خانه نبودند که یکسر به اتاق خودمان رفتیم و من مشغول پذیرایی از میهمانان عزیزم شدم. محمد از سرگذشت دردناک من و مجید در این چند ماه خبر داشت و نمیدانست با چه زبانی از اینهمه بیوفاییاش عذرخواهی کند که عطیه با گفتن یک جمله کار شوهرش را راحت کرد: «الهه جون! من نمیدونم چقدر دلت از دست ما شکسته، فقط میدونم ما چوب کاری رو که با شما کردیم، خوردیم!» نمیدانستم چه بلایی به سرشان آمده که گمان میکنند آتش آه من دامان زندگیشان را گرفته، ولی میدانستم هرگز لب به نفرین برادرم باز نکردهام که صادقانه شهادت دادم: «قربونت بشم عطیه! به خدا من هیچ وقت بدِ شما رو نخواستم! لال شم اگه بخوام زندگی داداش و زن داداشم، تلخ شه! من فقط دلم براتون تنگ شده بود!» عبدالله در سکوتی غمگین سرش را پایین انداخته و کلامی حرف نمیزد که مجید به تسلای دل محمد، پاسخ داد: «محمد جان! چرا انقدر ناراحتی؟ بلاخره شما تو یه شرایطی بودید که نمیتونستید حرفی بزنید. من همون موقع هم شرایط شما رو درک میکردم. به جون الهه که از همه دنیا برام عزیزتره، هیچ وقت از تو و ابراهیم هیچ توقعی نداشتم!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
🔴 موضع گیری درست و به موقع و قاطع حجت الاسلام والمسلمین رفیعی در مورد اراجیف گویی عبدالحمید
#پایان_مماشات
✳ کپی با ذکر صلوات
💖اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌻بسم الله الرحمن الرحیم 🌻
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَالإِكْرَامِ 🕋
إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
سلام و عرض ادب
لطفا امشب نماز لیلة الدفن ( نماز وحشت، نماز شب اول قبر )بخوانید، برای شهید #سیدروح_الله_عجمیان
▪️برادر وخواهر! نماز وحشت هدیه ای است از شما به كسی كه از دنیا رفته است، این نماز را برای دوستان وآشنایان بخوانید تا دیگران هم برای شما بخوانند.
📿دستـور نمـاز ليلة الدفن
مستحب است در شب اوّل قبر، دو رکعت نماز وحشت براى میّت بخوانند، به این ترتیب که در رکعت اوّل بعد از حمد، یک مرتبه «آیة الکرسى» و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه سوره «انّا انزلناه» و بعد از سلامِ نماز بگوید،
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّـد وَ آلِ مُحَمَّـد وَعَجِّل فَرَجَهُم، وَ ابْعَثْ ثَوابَهُما إلى قَبْرِ فُلان»
خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و درفرج آل محمد تعجيل بفرما، ثواب این نماز را به سوى قبر این مرده فلانی فرزند فلانى🤲🏿
(و به جاى کلمه فلان #روح_الله فرزند #میرزاولی )
اجرکم عندالله 🤲
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
10.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌻بسم الله الرحمن الرحیم🌻
🚨 این "شا پسر" را هم گرفتند!
عامل لگد زدن به صورت شهروند اراکی بازداشت شد...
شعبون بی مخ ها و پری بلنده ها یک به یک جلوی دوربین خواهند آمد تا از مردم شریف ایران عذرخواهی کنند.
این شا پسر هم حسابی مودب شده
خدا را شکر
نوع ضرب و شتم را می بیند گریه میکند
میگوید: به خدا میبینم مو به تنم سیخ میشود
این مرامم نبوده ...
عواملی که پس از داعش همچنان در میدان بودند تا جنایت کنند بازداشت که نه ، تنبیه خواهند شد...
ویدئو را ببینید
بگویید که از ادبش راضی هستید یا نه؟
پرچم ایران بالاست ✌️🇮🇷
✳ کپی با ذکر صلوات
💖اللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
💠 خواندن چه ذکر هایی #سکرات_مرگ را کم می کند⁉️
⬅️ تسبیحات حضرت زهراء سلام الله علیها بعد از هر نماز واجب :
✅ امام صادق علیه السلام فرمود : «اگر کسی مداومت داشته باشد بر تسبیحات حضرت زهراء سلام الله علیها سختی های #مرگ بر او آسان می شود
⬅️در تعقیبات نماز صبح و مغرب هفت مرتبه گفتن ذکر « بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولا قوه الابالله العلی العظیم » فقط بعداز نماز مغرب حرف واو به اول ذکر اضافه می شود یعنی « بسم الله الرحمن الرحیم و لاحول ولا قوه الابالله العلی العظیم »
⬅️خواندن دعای عدیله با توجه و اخلاص که در #مفاتیح_الجنان آمده است و همچنین خواندن نماز در اول وقت (همان طور که در بحث « مشاهدات محتضر» بیان شد شیطان حضور بسیار فعال در لحظات جان دادن دارد برای دفع شر شیاطین #دعای_عدیله سفارش شده است.
⬅️ خواندن مقداری قرآن بعداز هر نماز واجب
⬅️ خواندن دعای اَعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ.... روزی ده مرتبه
💥 اعْدَدْتُ لِكُلِّ هَوْلٍ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ
💥و لِكُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ ما شاءَاللَّهُ
💥 و لِكُلِّ نِعْمَةٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ
💥 و لِكُلِّ رَخآءٍ اَلشُّكْرُ لِلَّهِ
💥و لِكُلِّ اُعْجُوبَةٍ سُبْحانَ الِلَّهِ
💥و لِكُلِّ ذَنْبٍ اَسْتَغْفِرُاللَّهَ
💥 و لِكُلِّ مُصيبَةٍ اِنّا لِلّهِ وَ اِنّااِلَيْه راجِعُونَ 💥و لِكُلِّ ضيقٍ حَسْبِىَ اللَّهُ
💥 و لِكُلِّ قَضآءٍ وَ قَدَرٍ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ
💥و لِكُلِّ عَدُوٍّ اِعْتَصَمْتُ بِاللَّهِ
💥و لِكُلِّ طاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ
✅در كتاب«بلد الأمين»از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله روايت کرده: هركه هر روز ده بار اين دعا را بخواند،حق تعالى چهار هزار #گناه_كبيره او را بيامرزد،و وى را از سكرات مرگ و فشار قبر،و صدهزار هراس قيامت نجات دهد، و از شرّ #شيطان و سپاهيان او محفوظ گردد،و قرضہ ادا شود،و اندوه و غمش برطرف گردد.
📚کتاب منازل الآخره ، تالیف حاج آقا عباس قم
➖➖➖➖➖➖➖
امـــــامـ زمـــانـــے شــــو
°
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا وقتی امام زمان علیهالسلام حضور دارند فقیه باید حکومت تشکیل دهد؟
#حجت_الاسلام_خسروپناه
🆔
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 #حکایت دزدی که حلالخور شد
🎙استـــــاد_شــیـــخ_حـســیـــن_انـصـــاریــان
🆔
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
#حدیث_روز
💎امام حسن مجتبي عليه السلام می فرمایند :
خوشرفتارى با مردم، رأس خرد است.
رَأسُ العَقلِ مُعاشَرَةُ النّاسِ بِالجَميلِ؛
📖ميزان الحكمة، حدیث 13703
〰➿〰➿〰➿〰➿〰➿
💎امام حسین علیه السلام؛
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد دیرتر به آرزویش میرسد و زودتر به آنچه که می ترسد گرفتار می شود.
📗بحارالانوار ج ۳ ص ۳۹۷
#پیام_سلامتے
فلفل دلمه عوارض شیمیایی داروها را ازبین میبردوکودک #بیش_فعال راآرام میکند.
فلفل دلمه زردخوراک تقویت چشم وضدآرتروز وبیماریهای التهابی است.
فلفل دلمه منبع ویتامینC واشتهاآورست!
🌷 #دعا_درمانے🌷
✍ #دعابرای_دورشدن_شرمزاحم_در_زندگی
💎امام صادق (علیــه الســلام) فرمود: هرگاه از شر کسی خائف و بیمناکی این دعا را بخوان.
✨«اللهم انک لا یکفی منک احد و انت تکفی من کل احد من خلقک فاکفنی شر (نام فرد شرور آورده شود)»✨
«بار خدایا، هیچکس شر تو را باز نمی گرداند، و تو شر همگان را باز می گردانی خدایا شر فلانی را از من بازگردان.»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#ضــرب_المثــل
#داستـــان ڪـوتــاه
در زمانهاي دور، مردي در بازارچه شهر حجره اي داشت و پارچه مي فروخت . شاگرد او پسر خوب و مودبي بود وليکن کمي خجالتي بود.
مرد تاجر همسري کدبانو داشت که دستپخت خوبي داشت و آش هاي خوشمزه او دهان هر کسي را آب ميانداخت.
روزي مرد بيمار شد و نتوانست به دکانش برود. شاگرد در دکان را باز کرده بود و جلوي آنرا آب و جاروب کرده بود ولي هر چه منتظر ماند از تاجر خبري نشد.
قبل از ظهر به او خبر رسيد که حال تاجر خوب نيست و بايد دنبال دکتر برود.
پسرک در دکان را بست و دنبال دکتر رفت . دکتر به منزل تاجر رفت و او را معاينه کرد و برايش دارو نوشت .
پسر بيرون رفت و دارو را خريد وقتي به خانه برگشت ، ديگر ظهر شده بود. پسرک خواست دارو را بدهد و برود ، ولي همسر تاجر خيلي اصرار کرد و او را براي ناهار به خانه آورد .
همسر تاجر براي ناهار آش پخته بود سفره را انداختند و کاسه هاي آش را گذاشتند . تاجر براي شستن دستهايش به حياط رفت و همسرش به آشپزخانه برگشت تا قاشقها را بياورد .
پسرک خيلي خجالت ميکشيد و فکر کرد تا بهانهاي بياورد و ناهار را آنجا نخورد . فکر کرد بهتر است بگويد دندانش درد مي کند. دستش را روي دهانش گذاشت .
تاجر به اتاق برگشت و ديد پسرک دستش را جلوي دهانش گذاشته به او گفت : دهانت سوخت؟ حالا چرا اينقدر عجله کردي ، صبر مي کردي تا آش سرد شود آن وقت مي خوردي !
زن تاجر که با قاشقها از راه رسيده بود به تاجر گفت : اين چه حرفي است که مي زني ؟ آش نخورده و دهان سوخته ؟ من که تازه قاشق ها را آوردم.
تاجر تازه متوجه شد که چه اشتباهي کرده است.
از آن پس، وقتي کسي را متهم به گناهي کنند ولي آن فرد گناهي نکرده باشد، گفته ميشود:
#آشنخوردهودهانسوخته !
https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea