eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 ‌ فاطمه خودش را بهم رسوند و بازومو با مهربانی گرفت.نمیتوانستم فاطمه رو بعنوان رقیب قبول کنم.از یک طرف مردهایی مثل حاج مهدوی حق دخترهایی مثل فاطمه بودند واز طرف دیگر تنها کسی که میتوانست مرا از منجلابی که گرفتارش بودم نجات بده مردی از جنس حاج مهدوی بود.سوار ماشین دربست شدیم و چند دقیقه ی بعد در شلوغی مکانی توقف کردیم.چشم دوختم به اطراف تا اتوبوسمون رو ببینم ولی اثری از کاروان نبود.فاطمه هم انگار تعجب کرده بود .حاج مهدوی ابتدا خودش پیاده شد و در حالیکه درب عقب رو باز میکرد خطاب به ما گفت:لطف میکنید پیاده شید؟؟ من وفاطمه از ماشین پیاده شدیم.حاج مهدوی در حالیکه نگاهش به پایین چادرم بود خطاب به من گفت :خوب ان شالله بهترید که؟؟ من با شرم نگاهم رو پایین انداختم و گفتم: _بله..ببخشید تو روخدا خیلی اذیتتون کردم فاطمه از حاج مهدوی پرسید:حاج آقا جسارتا اینجا چرا پیاده شدیم.؟ کاروان اینجا منتظرمونه؟ حاج مهدوی در حالیکه به سمت ورودی یک غذاخوری حرکت میکرد نگاهی گذرا به ما کردکرد وگفت: -تشریف بیارید لطفا. غذاهای اینجا حرف نداره. قرار بود امروز با حاجی احمدی بیایم چیزی بخوریم ولی هیچکس از قسمت خودش خبرنداره!!!! من وفاطمه با هم گفتیم.:وااای نه .. فاطمه گفت: -حاج آقا تو روخدا!!! این چه کاری بود کردید؟ شما چرا؟ من خودم با ایشون میرفتم. من هم برای اینکه از قافله عقب نمونم ادامه دادم: -حاج آقا شرمنده تر از اینم نکنید.من گرسنه نیستم برگردیم تو روخدا باید زودتر برسیم به کاروان حاج مهدوی با لحنی محجوب گفت: -دشمنتون شرمنده.درست نیست تو شهر غریب تنها باشید. چه فرقی میکنه؟ بعد درحالیکه وارد سالن میشد گفت: _بفرمایید خواهش میکنم.من وفاطمه با تردید و ناراحتی به هم نگاه کردیم و با کلی شرمندگی وارد سالن غذاخوری شدیم!!! حاج مهدوی برامون هم غذای محلی سفارش داد وهم کباب!!!! ما نمیدانستیم با این همه شرمندگی چطور غذا رو تناول کنیم! خصوصا من که خودم عامل این زحمت بودم! او مثل یک برادر مهربان در بشقابهایمان کباب گذاشت و با لبخند محجوبانه ای بی آنکه نگاهمون کند گفت:کبابهای این رستوران حرف نداره.ان شالله لقمه ی عافیت باشه.شما راحت باشید بنده کمی آنطرفتر هستم چیزی کم وکسر داشتید بفرمایید سفارش بدم. من که از شرم لال شده بودم.اما فاطمه گفت: _خیلی تو زحمت افتادید . نمیدونیم چطوری این غذارو بخوریم! حاج مهدوی با لبخند محجوبی گفت:به راحتی!! من نگاهی به سالن مملو از جمعیت کردم .دلم نمیخواست حاج مهدوی میز ما رو ترک کند با اصرار گفتم: حاج آقا ببخشید..چرا همینجا نمیشینید؟میزهای دیگه ، همه پرهستند.خوب اینجا که جا هست.کنار ما بشینید. حاج مهدوی صورتش از شرم سرخ شد .به فاطمه نگاه کردم.او هم چهره اش تغییر کرد.فهمیدم حرف درستی نزدم.باید درستش میکردم. گفتم:منظورم اینه که ما به اندازه ی کافی شرمندتون هستیم حالا شما هم جای مناسب نداشته باشید بیشتر شرمنده میشیم. شما اینجا باشید ماهم با قوت قلب بیشتری غذا میخوریم. فاطمه از زیر میز ضربه ی محکمی به پام زد و فهمیدم دارم خرابترش میکنم.خیلی بد بود خیلی... حاج مهدوی با شرم، سالن مملو از جمعیت رو نگاه کرد و وقتی دید میز خالی وحود ندارد با تردید صندلی رو عقب کشید و نشست گونه هاش سرخ شده بود.گفت: -عذرمیخوام ..ببخشید جسارت بنده رو .. و با حالتی معذب شروع به کشیدن غذا کرد. من خوشحال از پیروزی ،شروع به خوردن کردم و به فاطمه نگاه پیروزمندانه ای انداختم. اعتراف میکنم خوشمزه ترین ودلچسب ترین غذایی که در عمرم خورده بودم همین غذا ودر همین رستوران بود..در مدت این ده سال بهترین رستورانها رو رفتم. .گرونترین غذاها رو با شیک ترین پسرها تجربه کردم ولی بدون اغراق میگم طعم دلچسب وخاطره انگیز اون غذا و اون میز هیچ گاه از خاطرم نمیرود. اما از آنجا که خوشیهای زندگی من همیشه کوتاه بوده درست در لحظاتی که غرق شادمانی و امیدواری بودم تلفنم زنگ زد. زنگ نه...ناقوس شوم بدبختیم بود که باصدای بلند نواخته میشد.. ✍ ف.مقیمے ادامه دارد... ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🔴 #وقایع_آخرالزمان 🌸 #قسمت_پنجم 💥ظهورِ ناگهانی 🔷 بر اساس برخی روایات، « #ظهور_امام_زمان به شکل #ن
🔴 🌸 📝 درباره 1️⃣ « » یکی از نشانه های حتمی ظهور است، 🔹قیامی فضیلت محور و اصلاح گر که بر کمک به او تاکید شده. ✔️ 2️⃣ در برخی روایات، قیام و جنبش یمانی تایید و از آن جانب داری شده، لذا این دیدگاه که ((حرکتهای اصلاحی در عصر غیبت، محکوم به شکست و برخلاف میل اهل بیت است)) پذیرفتنی نیست. 3️⃣ در شخصیت یمانی و تکریم و تجلیلی که در روایاتِ معصومین علیهم السلام از او شده، می تواند انگیزه ای باشد برای وسوسه شیادان و فرصت طلبانی که [برای جلب عواطف و احساسات مذهبی مردم] از آن سوء استفاده کنند. 👈🏻 لذا این احتمال وجود دارد که افرادی خود را یمانی معرفی کنند! 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ⛔️ نمونه های از مدعیان دروغین یمانی!👇 ۱- عبدالرحمن بن اشعث ۲- یزید بن ملهب ۳- عبدالرحمن بن محمد ۴- عبدالرحیم بن عبدالرحمان ۵- احمد حسن یمانی: متولد ۱۹۷۳ میلادی، کسی که نَسَبَش از قبیله صیامر است، او سید نیست اما عمامه سیاه بر سر گذاشت! 🔸از طرفی خود را مردی بی ادعا، ساده و روستایی معرفی نمود اما بعد از مدتی ادعای «وصی امام زمان بودن» و نیز «مهدویت» نمود! ۶- سیدحسین بدرالدین الحوثی: نماینده مجلس یمن در سالهای ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۷ میلادی، که حدودا سال ۱۳۸۳ شمسی، نزدیک منطقه مرزی عربستان به قتل رسید. توضیحات بیشتر: 📔تاملی در نشانه های ظهور، آیتی،ص۵۰-۶۳ ___________☀️ 🌤️ 🌥️ ☁️ __________ https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea _____________________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 💔 حسرتی به دل‌هایمان مانده برای دیدنت؛ قلب‌هایی بی‌قرار مانده برای آمدنت؛به خدا که این روزها فهمیده‌ایم به این طبیب و آن طبیب رو زدن،تنها عمق جراحت را بیشتر می‌کند.درد ما یک درمان دارد و آن تویی،ای حضورت مرهمی بر زخم‌های عالَم! 💔 کاش ماسک های فراموشی را برمی داشتیم تا در هر دیدار ، یاد شما را به صورت واگیر دار به یکدیگر انتقال دهیم ، یاد و نام شما تنها اتفاقی است که هر چقدر پخش شود آسوده تر می شویم ... 💔 چه جمعه‌هایی که به جای طلوع روی ماهت،غروب آسمان را تماشا کردیم... کاش این شب‌های فراقمان یک روز سحر شود.کاش روزی این زمینِ خالی از حیات با قدم‌های تو جان بگیرد. 🌼 جهان از اضطرار،لبالب است و منتظرانت لحظه شمار و امیدوار که ثانیه ثانیه‌ی غیبت،بر سر وفای به عهد تو سپری شود. چراکه قلب‌هایمان به ما وعده می‌دهند، چیزی تا ظهورت باقی نمانده. 🌼 اللهم عجل لولیک فرج🌼 🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ 🌹و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
❤️ امام صادق (علیه السلام): ☘هــرکس هنگام خوابیـــــدن ☘یک انار بخـــــــورد،تا صبح ☘جانــــــش در امـــــان است. 📚 بحارالانوار،ج66،ص164 🍎
الله🌴 📝 💠 رضایت موجب دیدار امام زمان علیه السلام شد 💎 جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند، شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند. شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ... ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید: میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟ 💎 شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب میباشد. روزی جناب خضر به شیخ میگوید: حالا که را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ... 🍃با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند ... از شیخ محمد علی پرسیدند: 💎 چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟ شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود. 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ✍یکی از راههای نزدیک شدن به وجود مقدس امام زمان علیه السلام عمل کردن به این دستور الهی است یعنی: 🍃 🍃 https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
✨🕊✨🕊 🕊✨🕊 ✨🕊 🕊 💫‌ بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌙 ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان و دوستداران شهدا بنویسند. ❤️محب امیرالمومنین(علیــه الســلام) ❤️زیارت کربلا و نجف، ❤️سرباز امام زمان(عجــل الله) ♦️نهایت شــ🌷ــهادت♦️ 🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 هر شب ده صلوات هدیه به روح مطهر یکی ازشهداداریم.💐 هدیه امشب تقدیم میشود به شهید والامقام 🌷 اجرتون با شهدا🕊 https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea ا🕊 ا✨🕊 ا🕊✨🕊 ا✨🕊✨🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حجت الاسلام کاشانی 🌀 قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) 🔆 پاسخ به این سوال مهم که چرا قبر حضرت زهرا سلام الله علیها مخفی است؟ ✅ با منبرهای عالی همیشه پای درس علما باشید. https://eitaa.com/joinchat/2180841684C627422eaea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا