eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_دویست_شصت_وپنجم 🔻 #بشارت_ها_در_ایام_بارداری 🍃در هر ماه از ایام باردار
📘 📖 📝 🔻 👇🏻پس از 9 ماه بارداری آمنه، بالاخره👦🏻 پسری در روز 17 ربیع الاول، که «شش هزار و صد و شصت و سه سال از هبوط حضرت آدم» سپری می شد پا به عرصه این جهان گذاشت. 🌍 🌸برکت وجودش سراسر عالم را پر کرد، انسانی کامل که درخشش او تمام دنیا را پر از نور✨ کرد. ✔️ 🌺تولد او درست موقعی انجام شد که مردم غافل از همه چیز با وجدانهایی خاموش در بیراهه ها پیش می رفتند.😊 ⬅️در آن هنگام که آمنه فارغ شد، حالتی مانند 😴خواب او را فرا گرفت و پس از لحظاتی به خود آمد و پسر عزیزش را در کنار خود دید.☺️ ↩️ آن حضرت همین که قدم بر این دنیا🌎 نهاد، دو زانو و دو دست خود را بر زمین قرار داد. سپس مُشتی خاک در دست گرفت و سر به آسمان بلند کرد و سپس به سجده رفت و لب به توحید گشود و📿 تسبیح و تکبیر فرمود؛ 🌸🍃خدا بزرگ است، و🤲🏻 شکر بسیار برای پروردگار است و هر صبح و شب تسبیح خداوند می گویم.🍃🌸 🔹هنگامی که حضرت این کلمات را می فرمود ✨نوری از دهان مبارکش ساطع گشت که اهل 🕋مکه آن را دیدند.👀 🍃هنگام ولادت پیامبر اسلام ابلیس👿 (پدر شیطان ها) فریاد بلندی 🗣کشید که همه شیطان ها گرد او جمع شده، و پرسیدند: ▪️ای سرور ما! چه حادثه ای سبب شد که اینگونه فریاد بکشی؟⁉️🤔 👿ابلیس گفت؛ ⏪وای بر شما، امشب وضع آسمان و زمین پریشان و دگرگون شده، و این نشانه بروز حادثه بزرگی است که از زمان عروج عیسی علیه السلام به آسمان چنین حادثه ای رخ نداده است. ▪️ در همه جهان 🌎پراکنده شوید و جستجو کنید تا ببینید این حادثه چیست؟⁉️🤨 😈شیاطین در سراسر زمین 🌍به جستجو🔍 پرداخته سپس نزد ابلیس آمده و گفتند؛ ⏪چیز تازه ای نیافتیم. 👿ابلیس گفت؛ من خود برای جستجوی آن حادثه، سزاوارترینم.😒 🔹آنگاه به شکل گنجشکی🕊 در آمد و از جانب 🗻کوه حراء به 🕋مکه وارد شد. 💫جبرئیل به او نهیب زد: (باز گرد، خدا تو را لعنت کند.) 👿ابلیس؛ ای جبرئیل! یک سؤال از تو دارم، حادثه ای که امشب رخ داده چیست؟⁉️🤔 💫جبرئیل؛ محمّد صلی الله علیه و آله متولد شده است.😍 👿ابلیس؛ آیا من در آن بهره ای دارم یعنی می توانم او را فریب دهم؟⁉️🤔 💫جبرئیل؛ نه، هرگز.❌ 👿ابلیس؛ آیا در امت او راه نفوذی دارم؟⁉️🤔 💫جبرئیل؛ آری.✅ 👿ابلیس؛ به همین اندازه خشنود شدم.😊 ادامه دارد.... _☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_ ╰─┈➤↴ ╭┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╮ 🕊⃟🇮🇷 @masirsaadatee •••❥⊰🥀↯ ╰┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ناراحتی اسرائیل از هدیه ی طلا توسط زنان ایرانی به حزب الله... 😜 ✅ وقتی انقدر عصبانی هستند یعنی راه را درست رفتیم پس از کمک به حزب الله و جبهه ی مقاومت غافل نشید طلا بدید پول بدید ان شاءالله سهم کوچکی هم ما داشته باشیم در نابودی این غده ی سرطانی ، اسرائیل کودک کش.... 🇱🇧✌️🇵🇸 🌻  اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج  🌻 ‌‌╔═🍃🕊🍃🕊══════╗  @masirsaadatee ╚══════🕊🍃🕊🍃═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 پرسمان مهدوی 🔻 👇🏻 🔹️درباره چهره و شمایل ✨حضرت✨ توضیح دهید⁉️🤔 ❇ :👇🏻 ♦️ در 📑روايات✨ پيامبر اكرم(صلوات الله علیه)✨ و اهل بيت شمايل و اوصاف 🍃✨حضرت مهدي(عج)✨🍃 بيان شده است كه به برخي از آنها اشاره ميشود: 🔹️ چهرة آن بزرگوار ، 🔹️پیشانیاش و تابنده، 🔹️ابروانش و کشیده، 🔹️ درشت و سیاه، 🔹️ كشيده، 🔹️ براق 🔹️و روي اوگشاده است.😍🌹 🔻 بر گونه آن حضرت، مشکین قرار دارد. در ميان شانهاش، اثري چون اثر ديده ميشود و اندام مباركش، متناسب و .🤩😌 🌼 همچنين ✨امام باقر(علیه السلام)✨ فرمود: 🌿مهدي در حالي خواهد كرد كه يك تار موي سفيد در سر و محاسن او ديده نميشود. ❣ همين معنا در كلام نوراني ✨امام مجتبي(علیه السلام)✨ آمده است كه حضرت مهدي(عجل الله) در شمايل انساني كمتر از سال، ظهور خواهد كرد.🤲🏻 _ ☀️ 🌤 ⛅️ ☁️_ ╰─┈➤↴ ╭┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╮ 🕊⃟🇮🇷 @masirsaadatee •••❥⊰🥀↯ ╰┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖رفع فقر با سوره توحید 🌺امیرالمؤمنین صلی‌الله‌علیه‌وآله: هرگاه یکی از شما وارد منزلی شد، بر خانواده‌اش سلام کند بگوید: السلام علیکم، و اگر خانواده‌‌ای نداشت، بگوید: اَلسَّلاَمُ عَلَيْنَا مِنْ رَبِّنَا (سلامِ پروردگارمان بر ما)، و وقتی وارد منزلش شد، قُلْ هُوَ اللهُ أَحَد را بخواند، زیرا آن فقر را از میان می‌برد. (الخصال ج ۲، ص ۶۱۰/تحف العقول ج ۱، ص ۱۰۰) ╰─┈➤↴ ╭┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╮ 🕊⃟🇮🇷 @masirsaadatee •••❥⊰🥀↯ ╰┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنرانی کوتاه 🔖اینهمه کار خیر و عمل صالح انجام دادیم چرا هنوز نورانی نشدیم؟ 🎙آیت‌الله (ره) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╰─┈➤↴ ╭┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╮ 🕊⃟🇮🇷 @masirsaadatee •••❥⊰🥀↯ ╰┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
💢↶ درس اخلاق جلسـه ⑮ ↷💢 ▫️همه اعمال ما را می‌نویسند▫️ ✸ خیلی حرف‌ها ما می‌زنیم که اگر نزنیم هم مع
💢↶ درس اخلاق جلسـه ⑯ ↷💢 ▫️زیاد استغفار کنید▫️ روایت دارد کسی که زیاد استغفار کند استغفار زیاد چهار خاصیت دارد: ✸ اول «جَعَلَ اللهُ لَهُ مِنْ کُلِّ هَمٍّ وَ غَمٍّ فَرَجاً» انسان گاهی بیخودی غصه‌اش می‌شود هر چه هم که فکر می‌کند که چه شده که من گرفته‌ام خیلی ناراحتم نمی‌فهمد در این حال تسبیح را بردار و صد بار استغفار کن حالت جا می‌آید من امتحان کردم گاهی غم و غصه انسان را می‌گیرد، نگو یک شیعه‌ای در کربلا یا در نجف یا بغداد یا در فلسطین یا در هر جائی از دنیا، از دنیا رفته است و من به این خاطر ناراحتم در روایت هم دارد که اگر فقط در شرق عالم یک مؤمنی از دنیا برود در غرب عالم یک مؤمنی دیگر محزون می‌شود ✸ دوم «وَ مِنْ کُلِّ خَوْفٍ امْناٰ» می‌گویند زلزله می‌آید، آمریکا می‌آید اینها همه‌اش حرف است استغفار کن وقتی که بمب می‌آمد من در خانه استغفار می‌کردم بمب آمد و به امام زاده یحیی اصابت کرد، قوطی زردچوبه منزل ریخت اما ما هیچ طوریمان نشد ✸ سوم «وَ مِنْ کُلِّ ضیقٍ مَخرَجاً» سفته‌هایت عقب افتاده صاحبخانه جوابت کرده استغفار که بکنی راحت می‌شوی یه بنده خدائی چک‌هایش عقب افتاده بود شب غصه‌اش شده بود که چکار کند نصف شب از خواب بیدار شد به در خانه خدا رفت به خدا گفت: خدایا آبروی من در بازار در خطر است خودت کارم را درست کن صبح دم در حجره رفت یک نفر از رفقا آمد و همان مقدار پول را به او داد و گفت: من این پول را پیش تو امانت می‌گذارم اگر لازمش داشتی خرج کن هر وقت خواستم چند روز جلوتر به تو تلفن می‌زنم ✸ چهارم «وَ یَرزَقَهُ اللهُ مِنْ حَیْثُ لٰا یَحْتَسِبُ» از جائی که گمان ندارید پول به شما می‌رسد پس اگر رزق می‌خواهید استغفار کنید رزق هم همش پول و پله نیست رزق معنوی مهمتر است ✸ شما استغفار می‌کنید و می‌خواهید به مشهد بروید تنها هم هستید یک همسفر خوب کنار شما می‌نشیند این رزق است یک عالم یا انسان متدین بازاری کنار شما می‌نشیند این رزق است زن خوب رزق است عروس خوب رزق است داماد خوب رزق است همسایه خوب رزق است دوست خوب رزق است ✸ ما خیال می‌کنیم که رزق یعنی پول استغفار که می‌کنی داماد خوب گیرت می‌آید استغفار کنی همسایه خوب نصیبت می‌شود مسجد خوب گیرت می‌آید خانه ات جایی می‌رود که کنار خانه‌ات یک مسجد خوب است ✍ منبع: ↲کتاب بدیع الحکمة، حکمت ۱۶ از مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ╰─┈➤↴ ╭┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╮ 🕊⃟🇮🇷 @masirsaadatee •••❥⊰🥀↯ ╰┅┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان حورا💗 قسمت10 صدای گریه های هرشب حورا عذابش می داد. صدای زمزمه های عاشقانه اش با
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان حورا💗 قسمت11 حورا با ناراحتی و عصبانیت وارد دانشگاه شد در حالی که از رفتار خودش کاملا پشیمان بود. مهرزاد که تقصیری نداشت فقط نمی توانست حرفش را راحت بزند. حرف نگفته اش، حورا را کاملا پریشان کرده بود. کاش می گفت..کاش... امتحان آن روز هم به خوبی برگزار شد اما حورا بیشتر حواسش به مهرزاد و مسئله ای بود که نتوانسته بود بگوید. بعد از تمام شدن امتحان منتظر هدی ماند تا با او حرف بزند. _به به حورا خانم چه عجب منتظر ما موندین! _هدی بریم سلف باهات حرف دارم. هدی بدون حرفی دست دوستش را گرفت و با هم راهی سلف دانشگاه شدند. دو لیوان شیر کاکائو و کیک گرفت و به سمت میزی برد که حورا پشتش نشسته بود. چادرش را کمی بالا کشید تا راحت بتواند بنشیند. _خب بگو منتظرم. _هدی من..میخوام خیلی چیزا رو بهت بگم. وقت داری؟ _آره حتما من برای بهترین دوستم همیشه وقت دارم. حورا لبخندی زد و شروع کرد به تعریف گذشته تلخش. _وقتی پامو تو اون خونه گذاشتم که چند روز قبلش مادر و پدرم تو یک تصادف فوت کرده بودند و وصیت کرده بودند من پیش داییم بمونم. مادرم خواهری نداشت و عمو و عمه هام خارج از ایران بودند و سالی یک بار هم نمیومدند ایران. داییم بهم قول داد ازم مراقبت میکنه و نمیزاره کمبودی حس کنم. منم خام حرفاش شدم و باهاش رفتم. از روزی که رفتم تو اون خونه آزار و اذیتا شروع شد. هربار که از زن دایی کتک میخوردم یا حرفی بهم میزد که اشکمو در میاورد به یاد حرف داییم میفتادم که می گفت ‌‌"دایی جان خیالت راحت باشه. خونه ما رو مثل خونه خودت بدون و احساس غریبگی نکن. من مثل پدرت و زنداییت مثل مادرت میمونه. هر کم و کسری داشتی بگو من برات فراهم میکنم. غصه هیچی هم نخور من مثل کوه پشتتم" اما.. اما با حرفای زنش پشتمو به راحتی خالی کرد. هر بار که میخواستم شکایت رفتار مریم خانم یا دخترش رو بکنم قدرت حرف زدن ازم گرفته می شد. فکر میکردم همینکه منو تو خونشون جا دادن و گذاشتن درس بخونم خیلی محبت بهم کردن. اما نمی دونستم که قضیه اونجوری که فکر میکنم نیست. 🍁نویسنده زهرابانو🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸