eitaa logo
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
245 دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
106 فایل
یــــا ابـــاصـــالــح المــہـد ے ادࢪڪـنــے ارتبــاط بـا خــادم ڪـانـال: @rahimi_1363 بـا بـه إشـتــراڪـ گـذاشـٺــن لینـڪـ ڪـانـال راه ســعــادٺ،در ثـــوابــــ نـشـــر مـطـالــبـــ شــریـڪـ بــاشـیــد ۩؎ @masirsaadatee
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
⛅️داستان ظهور☀️ 🏳قسمت بیست و ششم ( بازگشت به کوفه ) خبر می‌رسد که کشورها یکی پس از دیگری توسط یارا
⛅️داستان ظهور☀️ 🏳قسمت بیست و هفتم [قسمت آخر] ( بهشت روی زمین ) اکنون می‌خواهم از چگونگی زندگی در روزگار ظهور سخن بگویم. شما عالم زیبای ظهور را این گونه می‌یابید: همه خوبی‌ها در این زمان می‌باشد. همه اهل آسمان‌ها و تمام مردم زمین در شادی و نشاط هستند؛ زیرا حکومت عدل برقرار شده است. از ظلم و ستم هیچ خبری نیست. فقر از میان رفته است به طوری که مردم، فقیری را نمی‌یابند تا به او صدقه بدهند. همه مردم به جای عشق به دنیا، عاشق عبادت هستند و کمال خویش را در عبادت و بندگی خدا جستجو می‌کنند و هرگز گناه نمی‌کنند. فرشتگان همواره بر انسان‌ها سلام می‌کنند؛ با آنها معاشرت دارند و در مجالس آنها شرکت می‌کنند. آری، قلب مردم آن قدر پاک شده است که می‌توانند فرشتگان را ببینند. خداوند دست رحمت خویش را بر سر مردمان می‌کشد و عقل همه انسان‌ها کامل می‌شود. علم و دانش رشد زیادی پیدا کرده است به طوری که دانش بشر، بیش از ده برابر شده است. خداوند قوای بینایی و شنوایی مردم را زیاد می‌کند تا آنجا که مردم بدون هیچ‌گونه وسیله‌ای، در هر کجای دنیا که باشند می‌توانند امام را ببینند و کلام او را بشنوند. افرادی که دوست دارند خدمت امام برسند به وسیله فرشتگان به کوفه برده می‌شوند و سپس به وطن خود بازگردانده می‌شوند. مؤمن آنقدر مقام پیدا کرده است که امام، هر مؤمنی را به عنوان نماینده خود در میان صد هزار فرشته قرار می‌دهد. در هیچ جای دنیا، شخص بیماری دیده نمی‌شود و همه در سلامت کامل زندگی می‌کنند. هیچ اختلافی در سرتاسر دنیا به چشم نمی‌خورد و مردم از هر قبیله و قومی که باشند در صلح و صفا با هم زندگی می‌کنند. هیچ‌کس با دیگری دشمنی ندارد و مردم به هم حسادت نمی‌ورزند و همه با هم صمیمی هستند. در این زمان، دیگر دوستی‌ها راستین است و برای همین به امر امام دوست از دوست خود ارث می‌برد. تمام جهان از امنیّت کامل برخوردار شده است به طوری که حیوانات وحشی هم، دیگر به انسان‌ها آزار نمی‌رسانند و حتّی گرگ هم به گوسفند حمله نمی‌کند. باران رحمت الهی زیاد می‌بارد و سرتاسر دنیا، سرسبز و خرّم است. این همان ظهور زیبایی است که همه انبیاء و اولیای الهی، منتظر آن بودند. ظهوری که آرزوی دل همه انسان‌ها بوده است... 📚داستان ظهور/خدامیان آرانی(برگرفته از روایات) ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
📘 #از_آدم_تا_خاتم 📖 📝 #پارت_دویست_و_دومم 🔻 #دعوت_به_توحید 💫یونس سالها هر روز عصر از خانه فقیرانه
📘 📖 📝 🔻 🍃 ؛ ✨من با زبان خوش با شما سخن گفتم، و با شما را دعوت💌 کردم، ☝🏻 گفتار من در اعماق روح شما اثر کند به هدفی که به آن امیدوار بوده ام، رسیده ✅ ☝️🏻ولی دعوت مرا باید بدانید که بر شما نازل میگردد و شما نزدیک است.⚠️ 👈🏻 به زودی نشانه‌های عذاب و پیش درآمد آن را می بینید👀 و باید منتظر عواقب آن باشید. 👥 ؛ ✋🏻 ای یونس، ما دعوت تو را ❌ و از تهدید تو نیز هیچ هراسی نداریم😏، ☝️🏻اگر راست می گویی، عذابی که ما را از آن می‌ترسانی بر ما ! 🔸صبر یونس لبریز شد،😠 و چون از بحث خود با آنها نتیجه‌ای نگرفت، از آنان 😔 گشت و با خشم و ناراحتی دست از آنان کشید ◀️و شهر 🏘و قوم 👥خود را ، چون هرچه جهت راهنمایی آنان تلاش کرد، ⬅️ ایمان نیاوردند ❌ ⬅️و جهت و برهان او را نپذیرفتند❌ ⬅️ و در آن تفکر و تأمل نکردند❌. 🔹بدین ترتیب یونس فکر کرد 🤔که مسئولیت او به پایان رسیده است و آنچه را که انجام داده ، ☝️🏻 در صورتیکه اگر یونس بر دعوت خود اسرار می ورزید شاید 👥کسانی بودند که در میان مردم نینوا به او ایمان آورند و دعوت او را لبیک✋🏻 گویند و از کرده خود پشیمان😔 گشته و 🤲🏻 کنند، ولی یونس تاب نیاورد و به استقبال قضا و نزول کیفر الهی از شهر خارج شد. *-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-* 🔻 🔹هنوز کشتی🛳 از ساحل دور نشده بود و از خشکی🏝 فاصله زیادی نگرفته بود که دریا شد و امواجی سهمگین🌊، کشتی را متلاطم ساخت. 👥 سرنشینان کشتی بدفرجامی را برای خود پیش‌بینی میکردند، چشمها خیره 👀شده بود و قلب ها به تپش💓 و دست و پای افراد به لرزه درآمده بود و در این حال راهی جز به نظرشان🤔 نمی‌رسید.🤷🏻‍♂️ 👥 با یکدیگر مشورت کردند که چه کنند، ☝️🏻سپس به توافق 🤝رسیدند که بیندازند و به نام هرکس👤 اصابت کرد او را به دریا بیفکنند.😐 ↩️ پس قرعه انداختند و ، ولی به خاطر احترام و ارزشی😊 که برای او قائل بودند، حاضر نشدند او را به دریا اندازند، ☝️🏻پس بار دیگر قرعه را تکرار کردند، بازهم بنام درآمد😟، اما این بار هم دریغ کردند که او را به دریا افکنند و برای قرعه انداختند و این بار نیز قرعه بنام درآمد.😲 ادامه دارد..... _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاربردی و مفید.👌🏻 🔺 کم رنگ کردن صفت زشت و درمان ناپذیر حسد _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 مهمترین برنامه شیطان در آخرالزّمان ⚠️درو کردن مؤمنین در آخرالزمان 👤 🎤 ❇️ پیشنهاد دانلود👌🏻 _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱😍👌🏻 ❣️یار امام زمان (عجل الله) کیه؟ _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 📢آی جوون ها امیدهای امام زمان شماها هستید 💗امیدشو ناامید نکنید💔 👌🏻 اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفرَج _☀️ 🌤 🌥 ☁️ _ ڪلیڪ ↩️ ‌‌↶به مابپـــ💕ــــیوندید↷ ─➤🌿⊱•❁•─ 🥀─•❁•⊰ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @masirsaadatee ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜️ ڕاه ســعــادتـــ ⚜️
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت105 نرگس به طرفمان آمد و شروع کرد... - الهی به دلخوشی الهی خوشبخ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗رمان زهرابانو💗 قسمت106 نقاشی کردن را دوست داشتم و چند روز بود که به محض بیکار شدن بوم نقاشی را بر میداشتم و ادامه ی طرح  را کار می کردم. طرح خانه ی خدا ؛ که چند روزی مهمان اتاقم بود دلم را روشن می کرد. دلگرم بودم،  به کشیدن کعبه، به طواف عاشقانه ای که برایش دل، دل می زدم. برای مناجاتی که قرار بود در کنار سیاهی کعبه بخوانم و برای تمام داشته هایم شاکر خدا باشم. خدایی که دنیایم را تغییر داد باعث شد در راهی قرار بگیرم که صراط مستقیم است. بخشش خدا را با تمام وجودم حس می کردم. چند روزی گذشته بود و در این مدت به کلاسهایی برای سفر حج رفتیم تا آشنایی بیشتری پیدا کنیم . قرار بود امروز برای عقد هماهنگ کنیم. توی اتاقم بودم که ملوک با اجازه واردشد - زهراجان می توانیم باهم صحبت کنیم؟ - بله حتما روی مبل کنارهم  نشستیم وشروع کرد - درسته من مادرت نیستم ولی به اندازه ی ماهانم برای من ارزش داری و آینده ات مهم است. این را هم می دانم که تو دختر عاقلی هستی ولی مادرانه باید صحبت هایی را باتو داشته باشم. سکوت کرده بودم و دوست داشتم فقط شنونده باشم. - امروز که برای محرمیت می رویم. دیگر بین تو و آقاسید یک سری چیز ها تغییر می کند. سعی کن احترام ایشان را داشته باشی . حرفشان را قبول کن و بهتراست فقط از سفرت لذت ببری... ملوک چیزی می خواست بگوید که نمی توانست مشخص بود دست، دست می کرد. 🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــو🍁 ♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸