eitaa logo
حفظ مجازی برادران | ناصِحٌ اَمیِن
636 دنبال‌کننده
4هزار عکس
773 ویدیو
103 فایل
✨﷽✨ ✓مدرسه تخصصی مجازی حفظ قرآن کریم (ویژه برادران) ♡ ~باهدف تربیت حفاظ قرآن کریم شروع به فعالیت میکند🌱 ☆آیدی مراجعه ودریافت فرم ثبت نام: 📱شماره تماس جهت مشا 📍کانال واحد خواهران
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌺خورشید☀️ من ٺویے وبے حضورٺو بخیر نمےشود 🌺اے من گر چهره رابرون نڪنے از خود 🌺صبحے⛅️ دمیده نگردد بہ من 🔸تعجیل در ظهور 🔸 🌸🍃 ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
❤️ ای ای آنکه بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود برنشسته‌ای🕊... دستی برآر! و ما قبرستان‌نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.😭 ✨ شهید آوینی ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
🤣 دو برادر رزمنده👨🏻🧔🏻 « احمد احمد کاظم!📞📻 بگوشم، کاظم جان! احمد جان، شیخ مهدی پیش شماست؟». اینها رو اناری راننده‌ی مایلِر گفت. بی‌سیم‌چی📻📞 گفت:« آره! کارِش داشتی؟». اناری گفت:« آره! اگه می‌‌‌شه به گوشش کن». بعد از چند لحظه صدای شیخ مهدی اومد که گفت:« بله! کیه؟! بفرما!». اناری مؤدبانه😇 گفت:« مهدی جان، شیخ اکبر!! یعنی...» دوید تو حرفش. گفت:« هان! فهمیدم؛ پرید یا چارچرخش هوا شد؟😁» و بعد زد زیرخنده😂 . اناری گفت:« نه! مجروح شده!» - حالا کجاست؟ - نزدیک خودتون. « نزدیک خودمون دیگه چیه؟ 🤔درست حرف بزن ببینم کجاست!» شیخ مهدی خودشو رسوند به اورژانس🚑. رفت بالا سر برادرش، شیخ اکبرکه سرتاپاش باندبیچی شده بود🤕😓. نگاش کرد و خودشو انداخت رو شیخ اکبر. جیغ شیخ اکبر اورژانسو پر کرد. پرستارا دویدند طرفشون. شیخ مهدی خنده‌کنان و بلند😅 گفت:« خاک به سر صدّام کنند». زد رو دستش وگفت:« ما هم شانس نداریم. گفتم تو شهید شدی و برای خودم کلّی خوشحال بودم که من به جای تو فرمانده‌ی مقر می‌‌‌شم و برای خودم کسی می شم! گفتم موتورتم 🛵به من ارثِ می‌‌‌رسه. همه ی آرزوهامو به باد دادی💨!. تو هم نشدی برادر!». بعد قاه قاه خندید و نشست کنار شیخ اکبر و دوباره با هم خندیدند.😂 ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
ساده.mp3
4.35M
💢چهار تا انگیزه باید داشته باشید✅ ♦️بشنوید [ حجت الاسلام عالی ] ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
🕊   ◽️حمید آقا خرید کردن از بازار رو دوست نداشتن دلیلش هم بخاطر وضع حجاب بعضی از خانم‌ها بود ....هر وقت مجبور بودیم برای خرید بریم بازار سعی می‌کرد سریع برگرده و عصبی می‌شد با این‌که بسیار سخت‌پسند بود ولی نهایت تلاشش رو می‌کرد سریع‌تر برگرده چون شرایط حجاب خانم‌ها و رفتار آقایون براش قابل تحمل نبود. ✍راوی: همسرشهید⚘🍃 ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
✋🏻👀 شهیدمیداندچه‌دردل‌داری💖 شهیدازتمام‌غم‌هایت‌خبردارد🥀 📢صدایش‌ڪه‌ڪنی‌جوابت‌میدهد پس،بگو برایش‌تمام‌دردِدل‌هایت‌را:)🍃 🕊 ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
🙃 • •[هر وقت دار شدید،🍃 برای خودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات☘ از زنده ها و مرده ها🥀 و آنهایی که بعدا خواهند آمد، کنید.🌼 غصه‌دار که می‌شوید، گویا بدنتان چین می‌خورد🥀 و که می‌کنید، این چین ها باز می شود.]•🌸 ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
دلم رفاقتی میخواهد؛ که سربند یا زهرایم ببندد. که دلم را حسینی کند. که خاکی باشد. دلم رفاقتی می‌خواهد؛ که شهیدم کند...🕊 🌺 ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا