eitaa logo
حفظ مجازی برادران | ناصِحٌ اَمیِن
683 دنبال‌کننده
4هزار عکس
773 ویدیو
103 فایل
✨﷽✨ ✓مدرسه تخصصی مجازی حفظ قرآن کریم (ویژه برادران) ♡ ~باهدف تربیت حفاظ قرآن کریم شروع به فعالیت میکند🌱 ☆آیدی مراجعه ودریافت فرم ثبت نام: 📱شماره تماس جهت مشا 📍کانال واحد خواهران
مشاهده در ایتا
دانلود
:بیا زینبت را ببر تا بیمارستان، هزار بار مردم و زنده شدم ... چشم هام رو بسته بودم و فقط صلوات می فرستادم ... از در اتاق که رفتم تو ... مادر علی داشت بالای سر زینب دعا می خوند ... مادرم هم اون طرفش، صلوات می فرستاد ... چشم شون که بهم افتاد حال شون منقلب شد ... بی امان، گریه می کردن ... مثل مرده ها شده بودم ... بی توجه بهشون رفتم سمت زینب ... صورتش گر گرفته بود ... چشم هاش کاسه خون بود ... از شدت تب، من رو تشخیص نمی داد ... حتی زبانش درست کار نمی کرد ... اشک مثل سیل از چشمم فرو ریخت ... دست کشیدم روی سرش ... - زینبم ... دخترم ... هیچ واکنشی نداشت ... - تو رو قرآن نگام کن ... ببین مامان اومده پیشت ... زینب مامان ... تو رو قرآن ... دکترش، من رو کشید کنار ... توی وجودم قیامت بود ... با زبان بی زبانی بهم فهموند ... کار زینبم به امروز و فرداست ... دو روز دیگه هم توی اون شرایط بود ... من با همون لباس منطقه ... بدون اینکه لحظه ای چشم روی هم بزارم یا استراحت کنم ... پرستار زینبم شدم ... اون تشنج می کرد ... من باهاش جون می دادم ... دیگه طاقت نداشتم ... زنگ زدم به نغمه بیاد جای من ... اون که رسید از بیمارستان زدم بیرون ... رفتم خونه ... وضو گرفتم و ایستادم به نماز ... دو رکعت نماز خوندم ... سلام که دادم ... همون طور نشسته ... اشک بی اختیار از چشم هام فرو می ریخت ... - علی جان .. هیچ وقت توی زندگی نگفتم خسته شدم ... هیچ وقت ازت چیزی نخواستم ... هیچ وقت، حتی زیر شکنجه شکایت نکردم ... اما دیگه طاقت ندارم ... زجرکش شدن بچه ام رو نمی تونم ببینم ... یا تا امروز ظهر، میای زینب رو با خودت می بری ... یا کامل شفاش میدی ... و الا به ولای علی ... شکایتت رو به جدت، پسر فاطمه زهرا می کنم ... زینب، از اول هم فقط بچه تو بود ... روز و شبش تو بودی ... نفس و شاهرگش تو بودی ... چه ببریش، چه بزاریش ... دیگه مسئولیتش با من نیست ... اشکم دیگه اشک نبود ... ناله و درد از چشم هام پایین می اومد ... تمام سجاده و لباسم خیس شده بود ... ┄┅┅✿❀ 💚 💔 🍃 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
:زینب علی برگشتم بیمارستان ... وارد بخش که شدم، حالت نگاه همه عوض شده بود ... چشم های سرخ و صورت های پف کرده... مثل مرده ها همه وجودم یخ کرد ... شقیقه هام شروع کرد به گز گز کردن ... با هر قدم، ضربانم کندتر می شد ... - بردی علی جان؟ ... دخترت رو بردی؟ ... هر قدم که به اتاق زینب نزدیک تر می شدم ... التهاب همه بیشتر می شد ... حس می کردم روی یه پل معلق راه میرم... زمین زیر پام، بالا و پایین می شد ... می رفت و برمی گشت ... مثل گهواره بچگی های زینب ... به در اتاق که رسیدم بغض ها ترکید ... مثل مادری رو به موت ... ثانیه ها برای من متوقف شد ... رفتم توی اتاق ... زینب نشسته بود ... داشت با خوشحالی با نغمه حرف می زد ... تا چشمش بهم افتاد از جا بلند شد و از روی تخت، پرید توی بغلم ... بی حس تر از اون بودم که بتونم واکنشی نشون بدم ... هنوز باورم نمی شد ... فقط محکم بغلش کردم ... اونقدر محکم که ضربان قلب و نفس کشیدنش رو حس کنم ... دیگه چشم هام رو باور نمی کردم ... نغمه به سختی بغضش رو کنترل می کرد ... - حدود دو ساعت بعد از رفتنت ... یهو پاشد نشست ... حالش خوب شده بود ... دیگه قدرت نگه داشتنش رو نداشتم ... نشوندمش روی تخت... - مامان ... هر چی میگم امروز بابا اومد اینجا ... هیچ کی باور نمی کنه ... بابا با یه لباس خیلی قشنگ که همه اش نور بود ... اومد بالای سرم ... من رو بوسید و روی سرم دست کشید ... بعد هم بهم گفت ... به مادرت بگو ... چشم هانیه جان ... اینکه شکایت نمی خواد ... ما رو شرمنده فاطمه زهرا نکن ... مسئولیتش تا آخر با من ... اما زینب فقط چهره اش شبیه منه ... اون مثل تو می مونه ... محکم و صبور ... برای همینم من همیشه، اینقدر دوستش داشتم ... بابا ازم قول گرفت اگر دختر خوبی باشم و هر چی شما میگی گوش کنم ... وقتش که بشه خودش میاد دنبالم ... زینب با ذوق و خوشحالی از اومدن پدرش تعریف می کرد ... دکتر و پرستارها توی در ایستاده بودن و گریه می کردن ... اما من، دیگه صدایی رو نمی شنیدم ... حرف های علی توی سرم می پیچید ... وجود خسته ام، کاملا سرد و بی حس شده بود ... دیگه هیچی نفهمیدم ... افتادم روی زمین ... ┄┅┅✿❀ 💚 💔 🍃 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهدی جان (عج ) سلام چون نی بہ نوای تُو ڪہ باشم خوبم مــشــمــول دعای توُ ڪہ باشم خوبم هرچندشڪستہ بالم از تــیــــر گــنــاه امـا بــہ هـــــوای تـوُ ڪہ باشم خوبم اللهـم عجـل لولیـڪ الفـرجــ
🌸سلام بر شہدا،✋ 🌺 سلام بر غریبه های آشنا، 💫سلام بر گمنام های نام آشنا ✨و سلام بر شهیدان گلگون کفن که حسین وار زیسته اند و زهرا وار رفته اند. ┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
#اسـٺۅڔے ┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🍃 |خـدا گاهـیــ نـشونــ میدهــ بهـ ما ڪهـ +ببیـنـ هیچـ کسیــ دوسِٺــ ندارهـ😔 امـا یواشڪیــ میاد ٺو گوشِٺــ میگـهـ👂 +جــز مـــنـــ😍 برو بغلــشـــ🤗 ┄┅┅✿❀ 💚 💔 🖤🍃 🍃 @masirshahid 🍃🖤 ❀✿┅┅┄
#دختر_آبی تویی بــقـیـہ اداشــو در میــــــارن 🌸🌷 ┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
‌ ‌ + گفٺ :عُلــیاء مُخَــدَّرِه ...💎 - گفٺم : یعنے چہ؟!🤔 + گفٺ : مُخَــدَّرِه یعنۍ بانــویۍ ڪه ڪمتر از خانه بیـرون می آمـده ، مگـر اینڪه ضرورتۍ باشد ...😌 مُخَــدَّرِه ڪسی است که مثــلا براے زیارٺ قبـر مـادرش هـم شبانـہ با پـدر و بـرادرانـش می رفتـہ ...😇 و ... مُخَــدَّرِه ڪسی اسٺ ڪہ وقتـۍ میـهمان به خانـه شان می آمد، پـدرش نــور چـراغ را پاییــن می ڪشید تا حاضـرین حتۍ حضـور سایہ‌اش را هـم احـساس نڪنند ...🙃 مُخَــدَّرِه یعنی ڪسی که با نامـحرم روبرو نشـده چـہ رسـد به عـتاب و خـطاب ...🤗 ڪسی که رنـگ بــازار را هــم ندیده، چه رســد به بازار بــرده فروشان ...😔 و چـه بگویم یعنی ڪسی که مــجلس شــراب ...🍷 -گفٺم : بــس است ...😤 دروغ اسـت ان شاءالله 💚💔 ┄┅┅✿❀ 💚 💔 🖤🍃 🍃 @masirshahid 🍃🖤 ❀✿┅┅┄
❣|يا ابْنَ شَبیب اِن كُنْتَ باكياً لِشَیء فَابْكِ لِلحسَین|❣ اے پسـر شـبيب اگر براے چيــزى گريہ خواهى ڪرد براے حســين (علیه السّلام) گريـه ڪن! 😪💚 الأمالي، صفحه 130📚 🚩 ┄┅┅✿❀ 💚 💔 🖤🍃 🍃 @masirshahid 🍃🖤 ❀✿┅┅┄
ما بہ فطــرٺ خویـش بازگشتہ ایـم و درآن حســین(علیه‌السلام) را یافــتہ‌ایم ..💖 ❤️ 🏴 ┄┅┅✿❀ 💚 💔 🖤🍃 🍃 @masirshahid 🍃🖤 ❀✿┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مـن نیسٺـم ؛ عَـدَمَــم ؛ اے ٺمام هسـٺ😍 از لطـف وجـود حضرتٺ ایجــاد مےشوم🙈 شاعـر 👇: #شہید_محمدحسین_محمدخانۍ💎 ┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
🕊☘ محسـن همیشہ میگفٺ : غـــرق دنیــا شــده را جــام شـہادت ندهــند !🌥💫 محســن چیزے زیـــباٺر از دنـیا را دید ، شــہادٺ ، خــدا و زیـبایۍ را دیــده بود که حاضــر شد ، دنیــا را رهــا ڪند و برود...🌸🌈🕊 🥀 📕 ┄┅┅✿❀ 💚 💔 🖤🍃 🍃 @masirshahid 🍃🖤 ❀✿┅┅┄
حناچی گفته "بخاطر اختصار نام شهید رو از بعضی تابلوها حذف کردیم!" دمت گرم! بیزحمت این تابلو رو هم مختصر کن عمو بیینه! #سند۲۰۳ سیدفخرالدین موسوی
با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد... ✨“شب های پرستاره” 🎙روایتگری حاج حسین یکتا،ویژه ی هفته دفاع مقدس ⏱از یکشنبه ۳۱ شهریور الی جمعه ۵ مهر از نماز مغرب و عشاء 🎤با مداحی:نریمان پناهی/محسن عرب خالقی/سید علی مومنی/عبدالرضا هلالی/محمد حسین پویانفر/ مهدی رسولی 🎲هرشب قرعه کشی ویژه اعزام به اربعین حسینی 📍تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا، قطعه ۲۶ ┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
موج حذف نام "شهید" بعد از تهران، شیراز، مشهد و یزد به اصفهان و بابل هم رسید❗️ مطمئنا این اقدامات اتفاقی نیست و جریان غربزده قصد از بین بردن فرهنگ عاشورایی شهید و شهادت را دارد... 📚منبع عکس پایین از کانال گلستان شهدا اصفهان #کوچه_شهید ✅
🌻دوستان او گفته اند: احمدرضا اهل شب زنده داری بود هنوز گریه های سوزناک او در جای جای سنگرها ، در ذهن و یاد شان باقی مانده همه می دانستند که احمد رضا از ژرفای جان ،امام(ره) را دوست میدارد پس از شرکت فعال در عملیات کربلای ۵ در شب دوازدهم اسفندماه سال ۶۵ همراه چند تن از همرزمان و به همراه مجید اکبری، به شهادت رسید پس از ۱۵ روز که پیکرش مهمان آفتاب بود بازگردانیده و در آرامگاه عاشورای ملایر به خاک سپرده شد یادش گرامی روحش شاد و راهش مستدام باد⚘ 📚موضوع مرتبط: #شهید_احمدرضا_احدی #شهید_دفاع_مقدس #خاطرات 🗓مناسبت مرتبط: تاریخ تولد #06_25 #martyr #jihad ┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
📚موضوع مرتبط: #شهید_احمدرضا_احدی #شهید_دفاع_مقدس #مشخصات 📅مناسبت مرتبط: تاریخ تولد #06_25 #jihad #martyr ┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
🌸 شهید احمد رضا احدی از سرداران رشید دفاع مقدس ، همیشه و همه حال خدا را بر اعمال خود ناظر می دید و به محاسبه و مراقبت از اعمال نیک و بد خود می پرداخت. و اعمال خود را رمز گونه در دفترجداگانه ای ثبت میکرد 🌸 حضور پیاپی احمدرضا در جبهه های غرب و جنوب به عنوان دانشجوی پزشکی هیچ گاه باعث حس برتری و غرور وی نشد . 📚موضوع مرتبط: #شهید_احمدرضا_احدی #شهید_دفاع_مقدس #عکس_نوشته 🗓مناسبت مرتبط: تاریخ تولد #06_25 #martyr #jihad ┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄