این پلاک را اولینبار که با هم به سوریه رفتیم به من دادید و گفتید بابا اینو به همراه داشته باش تا اگر اتفاقی برایمان افتاد، بدانند تو دختر من هستی... سکوت کردم و گفتم یعنی با هم شهید میشویم؟ گفتید: بله؛ با اینهمه اصرار برای کنار من ماندن در همه جا، آخر با من شهید میشوی... بعد مکثی کردید و گفتید: البته من خوشحال میشوم تو با من شهید شوی.
هر سفر که با هم میرفتیم این پلاک را به همراه داشتم و منتظر لحظه شهادت با شما بودم... چه انتظار بیثمری شد... آخر به شما نرسیدم... و شما پر کشیدید... شاید بالهای من برای پرواز و اوج با شما خیلی کوچک بود و باید میماندم تا بالهایم را قویتر کنم تا اوج بگیرم...
امسال تلخترین سال زندگیم شد و هر سال تلختر و تلختر خواهد شد... نمیدانم تا چند ساعت تا چند روز تا چند هفته تا چند ماه تا چند سال باید انتظار دیدن روی ماهتان را بکشم اما باور دارم در حال آماده شدن برای بازگشتید و با مهدی فاطمه خواهید آمد... آن روز دور نیست...
سال نو را پیشاپیش بر تمامی مردم شریف و صبور این آب و خاک تبریک عرض میکنم.
از خداوند منان خواستارم که امسال را سال پایان سختی مردم سرزمینم قرار دهد.
التماس دعا
#زینب_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
#یقینا_کله_خیر
•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•
🆔 @masirshahid
🔰زینب سلیمانی در جدیدترین پست اینستاگرامی خود نوشت:
🔸مشتی گرهخورده✊ رو به آسمان و دست بر روی دست که #محکم کند پیمان خیالمان را؛ چه احساس زیبایی میان ما حکمفرما شد که هنوز دست سه نفرهمان عشقی♥️ میان شما و مادرم و من.
🔹چه احساس زیبایی😍 که هنوز هوش و حواسم را میبرد تا سراپردهی خیال بودنتان گرمی #دستانتان که امروز از من دریغ شد.
🔸در همین لحظه دستم را به دستانتان #دخیل کردم که تبرکیاش تسبیحتان📿 بود. کاش دستم هیچوقت از دستتان جدا نمیشد که در آن نیمهشب به وقت سفر طولانیتان، محکم دستتان را #میفشردم
🔹آن روز مثل این عکس که شما دست من و #مادر را بهم فشردید؛ امروز من دست مادر را همین گونه میفشارم و هر روز که میگذرد گرمای دستانتان💗 را بر روی دستانمان #بیشتر حس میکنم.
#شهید_قاسم_سلیمانی
#زینب_حاج_قاسم
🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸
🆔 @masirshahid