eitaa logo
حفظ مجازی برادران | ناصِحٌ اَمیِن
685 دنبال‌کننده
4هزار عکس
773 ویدیو
103 فایل
✨﷽✨ ✓مدرسه تخصصی مجازی حفظ قرآن کریم (ویژه برادران) ♡ ~باهدف تربیت حفاظ قرآن کریم شروع به فعالیت میکند🌱 ☆آیدی مراجعه ودریافت فرم ثبت نام: 📱شماره تماس جهت مشا 📍کانال واحد خواهران
مشاهده در ایتا
دانلود
*معرفی به مناسبت سالروز تولد . 🔹عنوان:  / زندگی نامه داستانی شهید حسین خرازی؛ فرمانده لشگر 14 امام حسین (ع) 🔹پدیدآورنده: 🔹ناشر: 🔹تعداد صفحات: 272 صفحه 🔹قیمت پشت جلد: ۲۶۰۰۰تومان / قیمت با ۲۰درصد تخفیف: ۲۰۸۰۰تومان . 📚برشی از کتاب تیپ امام حسین در میان دود و آتش وارد خط شد و از همان محور به سمت حرکت کرد. حسین برای رسیدن به شهر سر از پا نمی‌شناخت. این را هم می‌دانست که درصورت مقاومت در محور ، آزاد نخواهد شد. از آغاز عملیات، مردم درانتظار آزادی خرمشهر بودند. پس از نبرد سنگین ، رادیو ایران محاصره خرمشهر را اعلام کرد. نگرانی تمام وجود حسین را فرا گرفته بود. موحد که کنار دستش بود، این نگرانی را حس می‌کرد، اما کاری از دستش ساخته نبود. حسین که از همان فاصله دور ساختمان‌های ویران شده شهر را می‌دید، به موحد گفت: «اگر خرمشهر آزاد نشود، چه جوابی برای مردم چشم انتظار داریم؟ ما در برابر آن‌ها شرمنده می‌شویم... 🌷🍃 🍃 @masirshahid🌷🍃
#پندنامه 💫هر چہ كہ مے‌كشیم و هر چہ كہ بر سرمان مے‌آید از نافرمانے خداست و همہ ریشہ در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد.✨ #سردار_بی_دست #شهید_حسین_خرازی #اربعین ┄┅┅✿❀ #السلام‌علیڪ‌یااباعبدلله💚 #دلتنگ‌حرم‌بطلب‌ارباب💔 🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا 🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
⚘﷽⚘ خاطرات_شهدا🔥 اعجله زیاد سمت بیمارستان راه افتادیم🏃‍♂️ خیلی دیر شده بود باید تاساعت ۷به بیمارستان میرسیدیم از شهرستان آمده بودیم اگر سر ساعت نمیرسیدیم شرایط سخت میشد. به زیر گذر نزدیک شدیم ناگهان چشمم به این عکس خورد که باخنده به استقبالمان آمده بود اولین بار بود دیده بودمش. یه لحظه دلم لرزید از شهید درخواست کردم کمک کن تا به موقع برسیم.. باورش برا خودم خیلی سخت بود ، درست سر ساعت۷ رسیدیم دربیمارستان🙄🙄😊 (درحالی که "راه ما تابیمارستان ۲۰ دقیقه بود"😟) #شهیدان_زنده_اند💕💖💕 #شهید_حسین_خرازی🌸🌹 ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ‌#کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا @masirshahid ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
🌿🌹 🕊فرمانده گمنام دو ماه بود خبری از او نداشتیم... مادر گفت : پاشو برو ببین این بچه چی شد؟ زندست یا مرده؟ گفتم : کجا بروم؟ کار و زندگی دارم ؛ جبهه یک وجب دو وجب نیست که از کجا پیدایش کنم؟ رفته بودیم نماز جمعه...✨ امام جمعه آخر خطبه ها گفت : حسین خرازی🌷 را دعا کنید... مادر گفت : حسین مارو می گفت؟ گفتم : چی شده که امام جمعه هم میشناسدش؟ به هیچکس نگفته بود اصفهان است... 🌙◆❥↶✨↷❥◆🌙 •|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|• 🆔 @masirshahid
✨✨ 🌱 آستين خالي ات... نشان از مردانگي ست!!! بااين دودست سالم، هنوز نتوانسته ام قنوتي اينچنيني بخوانم ... 🙂⁦♥️⁩ ❤️ ┄┅┅✿❀ 🏴 💔🏴 🏴 @masirshahid ❀✿┅┅┄
بسم رب العشق... گاهی زندگی یک آدم میشود معنی یک آیه... گاهی نگاهش که میکنی انگار قرآن تفسیر میشود... لبخند که میزند میشود خود آیه اشداء علی الکفار رحماء بینهم..! ۲۹ 🌷 ┄┅┅✿❀ 🏴 💔🏴 🏴 @masirshahid ❀✿┅┅┄
🌱💥🌱💥🌱 💫جنگ باخداست خداخریدار؛ما فروشنده سند قرآن 📖 و بها 🌸بهشت . 🌷 🌙 ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄
بی سیم‌چی📞 حاج حسین بودم یک وقتایی از خط می رسید و به حاجی می گفتم بر‌می گشتم می دیدم توی سجده ست📿 می کرد توی سجده اش هرچی خبر بهتر سجده‌اش طولانی تر👌 گاهی هم دو رکعت می خوند... ┄┅┅✿❀ ✨❤️ 🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄