کتاب #عمار_حلب بهقلم محمدعلی جعفری، قرار است ما را با شخصیت ناب یک #شهید_مدافع_حرم بهنام محمدحسین محمدخانی آشنا کند.
،کتاب «عمار حلب» 8 فصل دارد که عنوان آن را مصراعی از یک بیت شعر تشکیل داده است؛ هر فصل هم به بخشهای کوچکتری تقسیم شده که با شماره از هم تمیز داده میشوند.
#شهید_محمد_حسین_محمدخانی در 9 تیرماه 1364 به دنیا آمد و 8 تیر 1389 ازدواج کرد و 16 آبان 1394 در حلب به شهادت رسید.
@masirshahid
برشی از متن کتاب: #عمار_حلب
*دفعۀ اول که پا گذاشتم توی هیئت، یکییکی من را چپاندند تنگ بغلشان و ماچ😘بارانم کردند و حسابی تحویلم گرفتند. که چی؟! بیا بالای مجلس بنشین. ما را بردند جلو و کلی خوشآمد گفتند. خیلی جالب بود برایم. آدمهایی که میدیدم، خیلی جذاب بودند. به من میگفتند که ما تو را از خودمان میدانیم. من را به اسم کوچک صدا میزدند. میگفتم: بابا اینجا کجاست دیگه؟! چهجای باحالی!
* ممدحسین هم آمد و من را سفت چسباند توی بغلش. بهقاعدۀ خودم فکر میکردم اهل بگیروببند باشد، از این بسیجیهایی که گیر میدهند به همهچیز. خیلی لوطی و عشقی پرسید: «بچه کجایی؟» گفتم: «جوادیه، تهرانپارس.».
خودش بچۀ مینیسیتی بود. جفتمان بچۀ شرق تهران بودیم. گفت: «بچهمحل هم که هستیم.» میگفت: «اینجا هیئت دانشجوییه و خودمون اینجا رو میگردونیم».
* رفتارشان را توی هیئت برانداز میکردم. یکسره با هم میپریدند و حسابی جفتوجور بودند. رفاقتشان رگوریشه داشت. ممدحسین و رفقایش آخر هیئت میماندند و با بچهها قاطی میشدند. میآمدند کفشها را واکس میزدند. کار کوچکی بود، ولی بهچشم من خیلی بزرگ میآمد. دغدغه داشتند ما با چه برمیگردیم. وسیله داریم یا نه. اینکه کسی پیاده از هیئت برنگردد، برایشان مهم بود. ممدحسین میگفت: «اینها ماشین ندارن، تکتک برسونیدشون».
*ما را سوار ماشین یا موتور میکرد، میفرستاد. تا ما نمیرفتیم، خودش نمیرفت. به همه احترام میگزاردند. بچههای غریبه و آشنا را از هم سوا نمیکردند. حتی آن بچهسوسولهای مو فشن دانشگاه را هم تحویل میگرفتند. میگفتند که آنها هم از خودمان هستند.
@masirs
#عمار_حلب
#قصه_دلبری
💴قیمت کتاب📙عمار حلب ۱۹۵۰۰ تومان هست
💵قیمت کتاب 📗قصه دلبری ۱۵۵۰۰تومان هست
@masirshahid
🌿سلام اعضا محترم کانال🌿
🍃برای دسترسی آسان به کتابها بر روی هشتگها بزنید.🍃
#راز_پلاک_سوخته
#عمار_حلب
#قصه_دلبری
#عارف۱۲ساله
#رفیق_مثل_رسول
#دلتنگ_نباش
#قرار_بی_قرار
#رهبر_دارالعباده
#تیه_دا
#راض_بابا
#چمروش
#یادت_باشد
#چشم_روشنی
#سربلند
#خط_تماس
#پرواز_آخر
#سرمشق
#راز_انگشتر
#اسم_تو_مصطفاست
کتابها همگی با ۲۰%تخفیف هستند.
@masirshahid
سلام علیڪم💐
ضمن عرض تسلیـٺ🖤 بـہ مناسـبٺ ایّـام سوگوارے آقا اباعبداللهالحسـین علیه السلام❣
لیسـتۍ از کتاب هایے ڪه تو ڪانال موجوده رو تهیـہ ڪردیم تا شـما راحت تر بهشون دسترسـے داشتـہ باشـید🌸
#راز_پلاک_سوخته💥
#عمار_حلب✌️
#قصه_دلبرے💜
#عارف_دوازده_سالہ2⃣1⃣
#رفیق_مثل_رسول💞
#دلتنـگ_نباش💔
#قرار_بی_قرار💗
#رهبر_دارالعباده👳
#تیه_دا👒
#راض_بابا🌷
#چمروش🦋
#سی_و_هفت_سال7⃣3⃣
#یادت_باشـد💚
#چشم_روشنۍ🕯
#سربلند♦️
#خط_تماس 📞
#پرواز_آخر🕊
#سرمشق🔖
#راز_انگشتر💍
#اسم_تو_مصطفاست💎
#زندگۍ_بہ_سبڪ_جـہادۍ📿
#خانـواده_پایـدار🔮
#نـہالهای_برومنـد🌱
#ملا_صالـح💌
#سقای_آب_و_ادب💦
#نـامیـرا🖤
💠کتابـہا همگے با ۲۰%تخفیـف در خدمٺ شما رهـروان شہدا قرار مۍگیرند🌀
#ومناللهتوفیق✋
#یاعلـۍ💖
🏴…💔…🏴
#مدافع_حرم
#عمار_حلــب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی🌹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کلام_شهید
◽️ای کلمهی رسیدن به خدا #حسین...
◽️محمدحسین اعتقاد داشت وظیفه ما این است که بچهها را بیاوریم هیئت. وظیفه ما این نیست که هدایتشان کنیم. #امام_حسین(ع) خودش #هدایت میکند...
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
┄┅┅✿❀ #السلامعلیڪیااباعبدلله💚
#دلتنگحرمبطلبارباب💔
🍃 #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
🍃 @masirshahid 🍃 ❀✿┅┅┄
.
اعتقاد داشت باید در خانه روضه خوانده شود؛
به آداب مجالس اهل بیت(ع) توجه داشت؛
به اینکه حتما در روضه امام حسین(ع) چای بدهند؛ شام مختصری هم باید باشد؛
نه بخاطر جمع کردن جمعیت؛ بلکه با نیّت غذای هیات و روضه؛ اعتقاد داشت به آن غذا.
با حرص و ولع می آورد و می خورد؛ نگاهش به نان پنیر با چلوکباب فرق نداشت؛
غذای روضه امام حسین(ع) برایش محترم بود ...
چند خطی از کتاب #عمار_حلب
نقل از رفیق شهید
#شهید_محمدحسین_محمدخانی❤️
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❀ #کانال_مسیر_زندگی_با_شهدا
❀ @masirshahid
ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ
🍃هر چند دفاع را فقط در جنگ و اسلحه نمی دید،
او سال های متمادی در اردوهای جهادی در مناطقی همچون #بشاگرد،
🍃جور دیگری دفاع را در خدمت به مردم محروم آنجا تجربه و تمرین کرده بود.
🍃مرد عمل بود و شجاع. مرید امام حسین (ع) بود و به قول مادرش اصلا مدافع حرم به دنیا آمده بود. آخرین بار که آمد فروردین ماه امسال بود، بعد از آن رفت و وقتی برگشت تنها لبخندی از رضایت بر لب داشت.
محمد حسین محمد خانی حالا دیگر آرام گرفته بود.
یاد شهید با ذکر چهارده صلوات🌹
#سالروز_شهادت
#عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
┄┅┅✿❀#ڪانالرفـاقـتباشـہداتاظـہورمـہدیعج ✨❤️
🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄