eitaa logo
حفظ مجازی برادران | ناصِحٌ اَمیِن
650 دنبال‌کننده
4هزار عکس
773 ویدیو
103 فایل
✨﷽✨ ✓مدرسه تخصصی مجازی حفظ قرآن کریم (ویژه برادران) ♡ ~باهدف تربیت حفاظ قرآن کریم شروع به فعالیت میکند🌱 ☆آیدی مراجعه ودریافت فرم ثبت نام: 📱شماره تماس جهت مشا 📍کانال واحد خواهران
مشاهده در ایتا
دانلود
❣رمان نسل سوخته❣ گدای واقعی ...😤 راست می گفت ... من کلا چند دست لباس داشتم ... و 3 تا پیراهن نوتر که توی مهمونی ها می پوشیدم🤯 ... و سوئی شرتی که تنم بود ... یه سوئی شرت شیک که ازداخل هم لایه های پشمی داشت🤗 ... اون زمان تقریبا نظیر نداشت و هر کسی که می دید دهنش باز می موند ... 🤡 حرف های سعید ... عمیق من رو به فکر فرو برد ... کمی این پا و اون پا کردم ... و اعماق ذهنم ... هنوز داشتم حرفش رو بالا و پایین می کردم که ... صدای پدرم من رو به خودم آورد ...😈 - هنوز مونده کدوم یکی رو بهش بده ...🙄 رو کرد سمت من ... - نکرد حداقل بپرسه کدوم یکی رو نمی خوای ... هر چند ... تو مگه لباس به درد بخور هم داری که خوشت بیاد😐 ... و نباشه دلت بسوزه ... تو خودت گدایی🤦‍♂ ... باید یکی پیدا بشه لباس کهنه اش رو بده بهت ...☹️ دلم سوخت ... سکوت کردم و سرم رو انداختم پایین ... خیلی دوست داشتم بهش بگم ... - شما خریدی که من بپوشم؟ ... حتی اگر لباسم پاره بشه... هر دفعه به زور و التماس مامان ... من گدام که ...😤 صداش رو بلند کرد و افکارم دوباره قطع شد ... - خانم ... اینقدر دست دست نداره ... یکیش رو بده بره دیگه... عروسی که نمیری اینقدر مس مس می کنی ... اینقدر هم پر روئه که بیخیال نمیشه ...😳😩 صورتش سرخ شد 😡... نیم نگاهی به پدرم انداخت ... یه قدم رفت عقب ... -شرمنده خانم به زحمت افتادید ...😓 تشکر کرد و بدون اینکه یه لحظه دیگه صبر کنه رفت ... از ما دور شد ... اما من دیگه آرامش نداشتم ... طوفان عجیبی وجودم رو بهم ریخت ...😔 نویسنده : ✅شهید سید طاها ایمانی✅ 💙ڪپی به شرط دعا براے ظهور مولا💙 ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ❀ ‌@masirshahid ـ•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ