🍃🌹
#اقامه_نمازجماعٺ_در_مراسم_عروسی!!!
💖شنیده بودیم نماز جماعت و نماز اول وقت برایش اهمیت دارد، ولی فکر نمیکردیم اینقدر مصمم باشد!
❣صدای اذان که بلند شد همه را بلند کرد، انگار نه انگار که عروسی است، آن هم عروسی خودش! یکی را فرستاد جلو، بقیه هم پشت سرش
نماز جماعتی شد به یاد ماندنی💝🍃
#شهیـد_دکتر_محمدعلی_رهنمـون🌺
#همسرشهید
🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸
🆔 @masirshahid
حمید به این چیزها خیلی حساس بود.✨
به من میگفت« فاطمه ! این چیه که زنها میپوشند ؟🤔»
میگفتم « مقنعه را میگویی ؟☺️ »
میگفت : « نمیدانم اسمش چیه .
فقط میدانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل میگیری و روسری و چادر سرت میکنی بهتر از روسریست.
دوست دارم یکی از همینها بخری سرت کنی راحتتر باشی .😇🌿 »
گفتم « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد؟😏😎»
خندید گفت « هر دوش!!😉😁»
از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم،
تا یادش باشم،
تا یادم نرود او کی بوده،
کجا رفته،
چطور رفته،
به کجا رسیده ....💚
#شهید_حمید_باکری🌹
#همسرشهید
🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸
🆔 @masirshahid
#همسرشهید
🌹سه روز قبل از شهادتش خواب دیدم که علی در یک باغ بزرگ است. او با دوستش رفته بود. علی در عالم خواب به من گفت که: "زهرا، او را فعلاً بعثیها گرفتهاند و در زندان است، او ناکام است و هنوز ازدواج نکرده و انشاءالله دو الی سه روز دیگر آزاد میشود و برمیگردد".
و به من گفت: "زهرا، من رفتم"🍃
شب قبل از شهادت خواب دیدم که علی به من گفت: "زهرا، آمدم تو را به پابوسی #امام_رضا(ع) ببرم".🌺
#شهیدمدافع_حرم
#علی_اصغرکریمی
🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸
🆔 @masirshahid
#همسرشهید
🌹سه روز قبل از شهادتش خواب دیدم که علی در یک باغ بزرگ است. او با دوستش رفته بود. علی در عالم خواب به من گفت که: "زهرا، او را فعلاً بعثیها گرفتهاند و در زندان است، او ناکام است و هنوز ازدواج نکرده و انشاءالله دو الی سه روز دیگر آزاد میشود و برمیگردد".
و به من گفت: "زهرا، من رفتم"🍃
شب قبل از شهادت خواب دیدم که علی به من گفت: "زهرا، آمدم تو را به پابوسی #امام_رضا(ع) ببرم".🌺
#شهیدمدافع_حرم
#علی_اصغرکریمی
🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸
🆔 @masirshahid
#همسرشهید
🌹سه روز قبل از شهادتش خواب دیدم که علی در یک باغ بزرگ است. او با دوستش رفته بود. علی در عالم خواب به من گفت که: "زهرا، او را فعلاً بعثیها گرفتهاند و در زندان است، او ناکام است و هنوز ازدواج نکرده و انشاءالله دو الی سه روز دیگر آزاد میشود و برمیگردد".
و به من گفت: "زهرا، من رفتم"🍃
شب قبل از شهادت خواب دیدم که علی به من گفت: "زهرا، آمدم تو را به پابوسی #امام_رضا(ع) ببرم".🌺
#شهیدمدافع_حرم
#علی_اصغرکریمی
🌸•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•🌸
🆔 @masirshahid
🌴🍂🌴🍂🌴
🌾 #محسن به راحتی من و پسرش را رها کرد، زیرا خدا عشق♥️ اصلی او بود. همه از آن میزان عشقی که ما و محسن را بهم وصل می کرد💞 خبر داشتند، همه از این #عشق ما به هم حسادت می کردند ...
🌱اما او همیشه به من می گفت: "زهرا، شما در عشق من به #خودت و پسرمان (علی) شکی ندارید💥اما وقتی موضوع به #بانو_زینب (سلام الله علیها) مربوط شود، من شما، زهرا عزیزم را ترک می کنم و می روم. "
#همسرشهید
#شهید_محسن_حججی 🌷
┄┅┅✿❀#ڪانالرفـاقـتباشـہداتاظـہورمـہدیعج ✨❤️
🆔 @masirshahid ❀✿┅┅┄