هدایت شده از سـرزمـیـن بـانـوان💫
♨️#حکایتعجیبعنایتحضرتزهراسلاماللهعلیهابهخادم
یه روز که درهای حرم رو بسته بودیم، شخصی برای زیارت از یه شهر دیگه به #قم اومده بود.وقتی دید در حرم بسته ست، اصرار کرد که در رو بازکنیم اما امکانش نبود.
گفت: لااقل این پول را بیندازید داخل ضریح.
من امتناع کردم ولی یکی از خادم ها پول رو گرفت. سرکشیک از راه رسید و این لحظه رو دید،گفت:از زائرها پول میگیری؟! اخراج!
بعد هم به اون خادم یه سیلی زد که سرش به دیوار خورد و شکست. صبح سرکشیک تنش میلرزید و با حالت عجیبی وارد شد و گفت...😱
https://eitaa.com/joinchat/2465464369C78291d6a5c
#داستانکاملاواقعیتوکانالسنجاقشده😭👆