eitaa logo
مسجد چهارده معصوم (علیهم السلام)
136 دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.8هزار ویدیو
47 فایل
پردیسان بلوار شهروند خیابان سبلان کوچه ۱۲ 0112661537003 6037997599070647 حساب💳 🔸 پایگاه شهید صحرایی 🔅 كانون شهيد علمی نژاد 🔺مركز نیکوکاری زیر نظر کمیته امداد امام‌خمینی(ره) 🕌 ادبستان‌مسجد‌محور‌آل‌طاها 👨🏻‍💻 ارتباط با ادمین: @Hossein007i
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ از علی آموز ... هر گاه امام علی (ع) به منبر می رفت، می فرمود: مسلمان باید از رفاقت و دوستی سه نفر اجتناب کند: 🔹 آدم بی باك و هرزه. 🔹 احمق (کم عقل). 🔹 دروغگو. زیرا: 🔸 آدم بی باك و هرزه، را برای تو خوب جلوه می دهـد و می خواهـد تو هم مانند او باشی. چنین شخصی هرگز به درد دین و آخرت تو نمی خورد. دوستی با او باعث جفا و سنگ دلی می شود و رفت و آمدش با تو باعث ننگ و عار است. 🔸 اما احمق، هرگز خیر و خوبی از او به تو نمی رسد. هنگام مشکلات، امیدي به او نیست. اگر چه در حل آن تلاش کند. چه بسا اراده کند به تو خیري برساند (ولی به خاطر حماقتش) به تو ضرر می زند. پس مرگ او بهتر از زندگی اوست و سکوت او بهتر از سخن گفتنش و دوري از او بهتر از نزدیک شدن به اوست. 🔸 اما دروغگو، هیچگاه زندگی با او بر تو گوارا نیست. سخنان تو را نزد دیگران می برد و سخنان آنان را نزد تو می آورد. هرگاه صحبتی را تمام کند، سخن دیگري را شروع می کند. ممکن است گاهی راست هم بگوید. ولی مردم باور نکنند. او می کوشد مردم را با یکدیگر دشمن سازد و در سینه آنها کینه برویاند. 🔸 پس اهل شوید و مواظب خود باشید که با چه افرادي رفاقت می کنید. داستانهای بحارالانوار، ج 4 ص 56 باکمی ویرایش 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
🌺 توصیه های پیامبر اکرم (ص) به ابوذر (شماره 5): ✅ ای ابوذر! وقتی خدا برای بنده ای خیر بخواهد، را جلو چشمش قرار می دهد و کاری می کند که در نظر او سنگین و بزرگ باشند. و هنگامی که برای بنده ای بد بخواهد، کاری می کند که را فراموش کند. ✍️ نتیجه: وقتی کسی را به یاد داشته باشد و آن را بزرگ بداند، می کند و را تکرار نمی کند. اما وقتی را از یاد ببرد، باز هم می کند. خدا برای کسانی که اهل و ترک ، خیر می خواهد و برای کسانی که غرق و اصلاً نمی کنند، شر می خواهد. 📖 يا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً جَعَلَ ذُنُوبَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُمَثَّلَةً وَ اَلْإِثْمَ عَلَيْهِ ثَقِيلاً وَبِيلاً وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً أَنْسَاهُ ذُنُوبَهُ. 📚 مکارم الأخلاق , جلد۱ , صفحه۴۵۸ 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ از علی آموز ... هر گاه امام علی (ع) به منبر می رفت، می فرمود: مسلمان باید از رفاقت و دوستی سه نفر اجتناب کند: 🔹 آدم بی باك و هرزه. 🔹 احمق (کم عقل). 🔹 دروغگو. زیرا: 🔸 آدم بی باك و هرزه، را برای تو خوب جلوه می دهـد و می خواهـد تو هم مانند او باشی. چنین شخصی هرگز به درد دین و آخرت تو نمی خورد. دوستی با او باعث جفا و سنگ دلی می شود و رفت و آمدش با تو باعث ننگ و عار است. 🔸 اما احمق، هرگز خیر و خوبی از او به تو نمی رسد. هنگام مشکلات، امیدي به او نیست. اگر چه در حل آن تلاش کند. چه بسا اراده کند به تو خیري برساند (ولی به خاطر حماقتش) به تو ضرر می زند. پس مرگ او بهتر از زندگی اوست و سکوت او بهتر از سخن گفتنش و دوري از او بهتر از نزدیک شدن به اوست. 🔸 اما دروغگو، هیچگاه زندگی با او بر تو گوارا نیست. سخنان تو را نزد دیگران می برد و سخنان آنان را نزد تو می آورد. هرگاه صحبتی را تمام کند، سخن دیگري را شروع می کند. ممکن است گاهی راست هم بگوید. ولی مردم باور نکنند. او می کوشد مردم را با یکدیگر دشمن سازد و در سینه آنها کینه برویاند. 🔸 پس اهل شوید و مواظب خود باشید که با چه افرادي رفاقت می کنید. ✍️ شرح: یعنی انجام و ترک در زندگی فردی و اجتماعی 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 4 ص 56 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ داستان کوتاه 🌷 ترک ، بیمه بهشت 📖 ابوبصیر می گوید: همسایه اي داشتم از کارمندان دولت بنی عباس که داراي ثروت زیاد بود. او در منزل خود دوستان و همکاران خود را جمع کرده شراب می خورد و عربده کشی می کرد و اسباب اذیت و ناراحتی من بود. چندین بار به او متذکر شدم. اما قبول نکرد که را ترک کند. دست آخر در جوابم گفت: من به این زشت گرفتارم و تو پاک هستی. هر گاه به خدمت آقایت امام جعفر صادق (ع) رسیدي، از حال من بگو شاید دعا کند تا خدا مرا نجات دهد. به مدینه رفتم و روزي به خدمت امام صادق (ع) رسیدم و گفتار همسایه ام را بیان کردم. حضرت فرمود: وقتی که به کوفه برگشتی، او پیش تو خواهد آمد. به او بگو: جعفر بن محمد گفت: « زشت خود را ترك کن! من پیش خدا ضامن بهشت تو هستم.» من به کوفه برگشتم. آن مرد نیز در بین سایر مردم به دیدن من آمد. وقتی که مجلس خلوت شد، جواب حضرت را به وي گفتم. آن مرد تا جمله امام صادق (ع) را از زبان من شنید، شروع به گریه کرد و گفت: آیا سوگند یاد می کنی که امام صادق (ع) چنین فرموده است؟ من سوگند یاد کردم که حضرت (ع) چنین گفته است. مرد گفت: همین قدر براي من کافی است. چند روز گذشت. آن مرد پس از گذشت چند روز شخصی را فرستاد و از من خواست که به نزد وي بروم. رفتم دیدم در خانه خود بدون لباس نشسته است. به من گفت: اي ابوبصیر! از ثروت من چیزي نمانده است و همینطـور که می بینی همه را از دست داده ام. من پیش دوستانم رفتم و لباسی براي او آوردم. بعد از چند روز دوباره شخصی را نزد من فرستاد. رفتم دیدم بیمار است. دو سه روزي مشغول معالجه وي بودم تا اینکه هنگام مرگ وي فرارسید و من بالاي سر وي نشسته بودم و او مشغول جان دادن بود. پس از چند لحظه غش کرد و دوباره به هوش آمد و گفت: اي ابا بصیر! امام صادق (ع) به وعده خود وفا کرد. این را گفت و جان به جان آفرین سپرد. در آن سال به مدینه رفتم و به خانه امام صادق (ع) رسیدم. یک پایم داخل راهرو خانه بود که دیدم حضرت فرمودند: اي ابابصیر! ما به وعده ای که به دوستت داده بودیم، عمل کردیم. 📚 منبع: کشف الغمة في معرفة الأئمة , ج۲ ص ۱۹۴ 📱 کانال سبک زندگی متقین: @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ داستان کوتاه (200) 🌷 ترک ، بیمه بهشت 📖 ابوبصیر می گوید: همسایه اي داشتم از کارمندان دولت بنی عباس که داراي ثروت زیاد بود. او در منزل خود دوستان و همکاران خود را جمع کرده شراب می خورد و عربده کشی می کرد و اسباب اذیت و ناراحتی من بود. چندین بار به او متذکر شدم. اما قبول نکرد که را ترک کند. دست آخر در جوابم گفت: من به این زشت گرفتارم و تو پاک هستی. هر گاه به خدمت آقایت امام جعفر صادق (ع) رسیدي، از حال من بگو شاید دعا کند تا خدا مرا نجات دهد. به مدینه رفتم و روزي به خدمت امام صادق (ع) رسیدم و گفتار همسایه ام را بیان کردم. حضرت فرمود: وقتی که به کوفه برگشتی، او پیش تو خواهد آمد. به او بگو: جعفر بن محمد گفت: « زشت خود را ترك کن! من پیش خدا ضامن بهشت تو هستم.» من به کوفه برگشتم. آن مرد نیز در بین سایر مردم به دیدن من آمد. وقتی که مجلس خلوت شد، جواب حضرت را به وي گفتم. آن مرد تا جمله امام صادق (ع) را از زبان من شنید، شروع به گریه کرد و گفت: آیا سوگند یاد می کنی که امام صادق (ع) چنین فرموده است؟ من سوگند یاد کردم که حضرت (ع) چنین گفته است. مرد گفت: همین قدر براي من کافی است. چند روز گذشت. آن مرد پس از گذشت چند روز شخصی را فرستاد و از من خواست که به نزد وي بروم. رفتم دیدم در خانه خود بدون لباس نشسته است. به من گفت: اي ابوبصیر! از ثروت من چیزي نمانده است و همینطـور که می بینی همه را از دست داده ام. من پیش دوستانم رفتم و لباسی براي او آوردم. بعد از چند روز دوباره شخصی را نزد من فرستاد. رفتم دیدم بیمار است. دو سه روزي مشغول معالجه وي بودم تا اینکه هنگام مرگ وي فرارسید و من بالاي سر وي نشسته بودم و او مشغول جان دادن بود. پس از چند لحظه غش کرد و دوباره به هوش آمد و گفت: اي ابا بصیر! امام صادق (ع) به وعده خود وفا کرد. این را گفت و جان به جان آفرین سپرد. در آن سال به مدینه رفتم و به خانه امام صادق (ع) رسیدم. یک پایم داخل راهرو خانه بود که دیدم حضرت فرمودند: اي ابابصیر! ما به وعده ای که به دوستت داده بودیم، عمل کردیم. 📚 منبع: کشف الغمة في معرفة الأئمة , ج۲ ص ۱۹۴ 📱 کانال سبک زندگی متقین: @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
🌺 توصیه های پیامبر اکرم (ص) به ابوذر (شماره 5): ✅ ای ابوذر! وقتی خدا برای بنده ای خیر بخواهد، را جلو چشمش قرار می دهد و کاری می کند که در نظر او سنگین و بزرگ باشند. و هنگامی که برای بنده ای بد بخواهد، کاری می کند که را فراموش کند. ✍️ نتیجه: وقتی کسی را به یاد داشته باشد و آن را بزرگ بداند، می کند و را تکرار نمی کند. اما وقتی را از یاد ببرد، باز هم می کند. خدا برای کسانی که اهل و ترک ، خیر می خواهد و برای کسانی که غرق و اصلاً نمی کنند، شر می خواهد. 📖 يا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً جَعَلَ ذُنُوبَهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ مُمَثَّلَةً وَ اَلْإِثْمَ عَلَيْهِ ثَقِيلاً وَبِيلاً وَ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ شَرّاً أَنْسَاهُ ذُنُوبَهُ. 📚 مکارم الأخلاق , جلد۱ , صفحه۴۵۸ 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ از علی آموز ... هر گاه امام علی (ع) به منبر می رفت، می فرمود: مسلمان باید از رفاقت و دوستی سه نفر اجتناب کند: 🔹 آدم بی باك و هرزه. 🔹 احمق (کم عقل). 🔹 دروغگو. زیرا: 🔸 آدم بی باك و هرزه، را برای تو خوب جلوه می دهـد و می خواهـد تو هم مانند او باشی. چنین شخصی هرگز به درد دین و آخرت تو نمی خورد. دوستی با او باعث جفا و سنگ دلی می شود و رفت و آمدش با تو باعث ننگ و عار است. 🔸 اما احمق، هرگز خیر و خوبی از او به تو نمی رسد. هنگام مشکلات، امیدي به او نیست. اگر چه در حل آن تلاش کند. چه بسا اراده کند به تو خیري برساند (ولی به خاطر حماقتش) به تو ضرر می زند. پس مرگ او بهتر از زندگی اوست و سکوت او بهتر از سخن گفتنش و دوري از او بهتر از نزدیک شدن به اوست. 🔸 اما دروغگو، هیچگاه زندگی با او بر تو گوارا نیست. سخنان تو را نزد دیگران می برد و سخنان آنان را نزد تو می آورد. هرگاه صحبتی را تمام کند، سخن دیگري را شروع می کند. ممکن است گاهی راست هم بگوید. ولی مردم باور نکنند. او می کوشد مردم را با یکدیگر دشمن سازد و در سینه آنها کینه برویاند. 🔸 پس اهل شوید و مواظب خود باشید که با چه افرادي رفاقت می کنید. ✍️ شرح: یعنی انجام و ترک در زندگی فردی و اجتماعی 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 4 ص 56 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ از علی آموز ... هر گاه امام علی (ع) به منبر می رفت، می فرمود: مسلمان باید از رفاقت و دوستی سه نفر اجتناب کند: 🔹 آدم بی باك و هرزه. 🔹 احمق (کم عقل). 🔹 دروغگو. زیرا: 🔸 آدم بی باك و هرزه، را برای تو خوب جلوه می دهـد و می خواهـد تو هم مانند او باشی. چنین شخصی هرگز به درد دین و آخرت تو نمی خورد. دوستی با او باعث جفا و سنگ دلی می شود و رفت و آمدش با تو باعث ننگ و عار است. 🔸 اما احمق، هرگز خیر و خوبی از او به تو نمی رسد. هنگام مشکلات، امیدي به او نیست. اگر چه در حل آن تلاش کند. چه بسا اراده کند به تو خیري برساند (ولی به خاطر حماقتش) به تو ضرر می زند. پس مرگ او بهتر از زندگی اوست و سکوت او بهتر از سخن گفتنش و دوري از او بهتر از نزدیک شدن به اوست. 🔸 اما دروغگو، هیچگاه زندگی با او بر تو گوارا نیست. سخنان تو را نزد دیگران می برد و سخنان آنان را نزد تو می آورد. هرگاه صحبتی را تمام کند، سخن دیگري را شروع می کند. ممکن است گاهی راست هم بگوید. ولی مردم باور نکنند. او می کوشد مردم را با یکدیگر دشمن سازد و در سینه آنها کینه برویاند. 🔸 پس اهل شوید و مواظب خود باشید که با چه افرادي رفاقت می کنید. داستانهای بحارالانوار، ج 4 ص 56 باکمی ویرایش 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ داستان کوتاه (200) 🌷 ترک ، بیمه بهشت 📖 ابوبصیر می گوید: همسایه اي داشتم از کارمندان دولت بنی عباس که داراي ثروت زیاد بود. او در منزل خود دوستان و همکاران خود را جمع کرده شراب می خورد و عربده کشی می کرد و اسباب اذیت و ناراحتی من بود. چندین بار به او متذکر شدم. اما قبول نکرد که را ترک کند. دست آخر در جوابم گفت: من به این زشت گرفتارم و تو پاک هستی. هر گاه به خدمت آقایت امام جعفر صادق (ع) رسیدي، از حال من بگو شاید دعا کند تا خدا مرا نجات دهد. به مدینه رفتم و روزي به خدمت امام صادق (ع) رسیدم و گفتار همسایه ام را بیان کردم. حضرت فرمود: وقتی که به کوفه برگشتی، او پیش تو خواهد آمد. به او بگو: جعفر بن محمد گفت: « زشت خود را ترك کن! من پیش خدا ضامن بهشت تو هستم.» من به کوفه برگشتم. آن مرد نیز در بین سایر مردم به دیدن من آمد. وقتی که مجلس خلوت شد، جواب حضرت را به وي گفتم. آن مرد تا جمله امام صادق (ع) را از زبان من شنید، شروع به گریه کرد و گفت: آیا سوگند یاد می کنی که امام صادق (ع) چنین فرموده است؟ من سوگند یاد کردم که حضرت (ع) چنین گفته است. مرد گفت: همین قدر براي من کافی است. چند روز گذشت. آن مرد پس از گذشت چند روز شخصی را فرستاد و از من خواست که به نزد وي بروم. رفتم دیدم در خانه خود بدون لباس نشسته است. به من گفت: اي ابوبصیر! از ثروت من چیزي نمانده است و همینطـور که می بینی همه را از دست داده ام. من پیش دوستانم رفتم و لباسی براي او آوردم. بعد از چند روز دوباره شخصی را نزد من فرستاد. رفتم دیدم بیمار است. دو سه روزي مشغول معالجه وي بودم تا اینکه هنگام مرگ وي فرارسید و من بالاي سر وي نشسته بودم و او مشغول جان دادن بود. پس از چند لحظه غش کرد و دوباره به هوش آمد و گفت: اي ابا بصیر! امام صادق (ع) به وعده خود وفا کرد. این را گفت و جان به جان آفرین سپرد. در آن سال به مدینه رفتم و به خانه امام صادق (ع) رسیدم. یک پایم داخل راهرو خانه بود که دیدم حضرت فرمودند: اي ابابصیر! ما به وعده ای که به دوستت داده بودیم، عمل کردیم. 📚 منبع: کشف الغمة في معرفة الأئمة , ج۲ ص ۱۹۴ 📱 کانال سبک زندگی متقین: @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ از علی آموز ... 🔹 جلو افتادن مرگ چه کسانی برای خودشان بهتر است؟ 🔸 امام علی (ع): مرگ برای کسی که بنده شهوتهای حرام و اسیر هواهای حرام نفس خود است، باعث راحتی است. چون او هر چه عمرش بیشتر شود، بیشتر می شود و جنایتش به خودش بزرگتر می شود. 📖 إنَّ فِي الْمَوْتِ لَرَاحَةً لِمَنْ كَانَ عَبْدَ شَهْوَتِهِ وَ أَسِيرَ أَهْوِيَتِهِ لِأَنَّهُ كُلَّمَا طَالَتْ حَيَاتُهُ كَثُرَتْ سَيِّئَاتُهُ وَ عَظُمَتْ عَلَى نَفْسِهِ جِنَايَاتُه‏ 📚 تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 165 📱 کانال سبک زندگی : @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ داستان کوتاه (88) 🌺 آشتی با همسر رسول خدا (ص) به منزل همسرش ام سلمه وارد شد. بوي خوشی به مشامش رسید. فرمود: آیا حولاء به خانه ما آمده است؟ حولاء نام یک زن عطرفروش بود. ام سلمه عرض کرد: آري، او آمده است. او از شوهر خود شکایت دارد و می گوید شوهرش او را رها کرده و به نزد او نمی آید. در این وقت حولاء، از در وارد شد و گفت: یا رسول الله پدر و مادرم فداي تو باد! شوهرم از من رو برگردانده و به من توجهی نمی کند. حضرت فرمود: اي حولاء! عطر بزن و خودت را در خانه بیشتر خوشبو کن. شاید او را به خویشتن جلب کنی. حولاء گفت: هیچ بوي خوشی نمانده، مگر آنکه خود را با آن خوشبو کرده ام و او باز هم از من کناره گیري می کند. حضرت فرمود: او نمی داند که اگر به تو روي آورد و آشتی کند، چه ثوابهایی برایش حاصل می گردد. حولاء گفت: یا رسول الله! اگر همسرم به من روي آورد و آشتی کند، چه ثوابهایی برایش نوشته می شود؟ پیامبر فرمود: هنگامی که او جهت آشتی به سوي تو گام بر دارد، دو فرشته اطراف او را می گیرند، و ثوابش مانند ثواب کسی است که با شمشیر در راه خدا جهاد می کند. و در موقع هم بستري، مانند برگ خزان فرو می ریزد و آنگاه که غسل می کند، همه بخشیده شده، و در پرونده اعمال او باقی نمی ماند. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 6 ص 39 📱 کانال سبک زندگی متقین: @mottagheen
هدایت شده از سبک زندگی متقین
✅ داستان کوتاه (200) 🌷 ترک ، بیمه بهشت 📖 ابوبصیر می گوید: همسایه اي داشتم از کارمندان دولت بنی عباس که داراي ثروت زیاد بود. او در منزل خود دوستان و همکاران خود را جمع کرده شراب می خورد و عربده کشی می کرد و اسباب اذیت و ناراحتی من بود. چندین بار به او متذکر شدم. اما قبول نکرد که را ترک کند. دست آخر در جوابم گفت: من به این زشت گرفتارم و تو پاک هستی. هر گاه به خدمت آقایت امام جعفر صادق (ع) رسیدي، از حال من بگو شاید دعا کند تا خدا مرا نجات دهد. به مدینه رفتم و روزي به خدمت امام صادق (ع) رسیدم و گفتار همسایه ام را بیان کردم. حضرت فرمود: وقتی که به کوفه برگشتی، او پیش تو خواهد آمد. به او بگو: جعفر بن محمد گفت: « زشت خود را ترك کن! من پیش خدا ضامن بهشت تو هستم.» من به کوفه برگشتم. آن مرد نیز در بین سایر مردم به دیدن من آمد. وقتی که مجلس خلوت شد، جواب حضرت را به وي گفتم. آن مرد تا جمله امام صادق (ع) را از زبان من شنید، شروع به گریه کرد و گفت: آیا سوگند یاد می کنی که امام صادق (ع) چنین فرموده است؟ من سوگند یاد کردم که حضرت (ع) چنین گفته است. مرد گفت: همین قدر براي من کافی است. چند روز گذشت. آن مرد پس از گذشت چند روز شخصی را فرستاد و از من خواست که به نزد وي بروم. رفتم دیدم در خانه خود بدون لباس نشسته است. به من گفت: اي ابوبصیر! از ثروت من چیزي نمانده است و همینطـور که می بینی همه را از دست داده ام. من پیش دوستانم رفتم و لباسی براي او آوردم. بعد از چند روز دوباره شخصی را نزد من فرستاد. رفتم دیدم بیمار است. دو سه روزي مشغول معالجه وي بودم تا اینکه هنگام مرگ وي فرارسید و من بالاي سر وي نشسته بودم و او مشغول جان دادن بود. پس از چند لحظه غش کرد و دوباره به هوش آمد و گفت: اي ابا بصیر! امام صادق (ع) به وعده خود وفا کرد. این را گفت و جان به جان آفرین سپرد. در آن سال به مدینه رفتم و به خانه امام صادق (ع) رسیدم. یک پایم داخل راهرو خانه بود که دیدم حضرت فرمودند: اي ابابصیر! ما به وعده ای که به دوستت داده بودیم، عمل کردیم. 📚 منبع: کشف الغمة في معرفة الأئمة , ج۲ ص ۱۹۴ 📱 کانال سبک زندگی متقین: @mottagheen