🀄️خانوم مقیم آمریکا؛ خطاب به حجت الاسلام امامی نژاد
🔴تو رو خدا دست از سر این مردم بردارید!!😡
🔴پیش شما احساس امنیت نمیکنم!!😳
✍قضیه از آنجایی شروع شد که بنده به همراه چند تن از #روحانیون کنار ساحل مشغول #گفتگو_با_مردم بودیم که ناگهان چشمم به #خانم_میانسالی افتاد که #شالش را بر شانه هایش انداخته بود و #موهایش_را_نپوشانده بود
جلو رفتم و با #احترام و #لبخند با او #احوالپرسی کردم و او با سردی و به سختی جواب سلام و احوالپرسی ام را داد:
حاج آقا: خوبید شما؟
خانوم: خوبم مرسی
حاج آقا: میتونم بپرسم از کجا تشریف آوردید؟
خانوم: از #آمریکا
حاج آقا: خیلی خوش آمدید
✍در همین لحظه #سؤالاتی که در ذهنش می گذشت را پرسید و به سرعت و پشت سرهم گفت:
حاج آقا شما اینجا چی کار می کنید؟😳
نمیخواهید بگذارید مردم راحت باشند؟ 😡
من دلم برای مردم ایران میسوزه که نمی توانند هیچ جا بدون شما #نفس_راحت بکشند😭
باور کنید که من هم وقتی شما را میبینم احساس امنیت ندارم !!
من همچنان #خندان😊 و با آرامش گفتم:
💠بنده و دوستانمون اومدیم به مسافرین #ساحل خوش آمد بگیم و تا جایی که توانش را داشتیم اگر مشکلی داشتند و یا نیاز به مشاوره ای داشتند خدمتی کنیم
💠اما جواب سوال دوم شما
باور کنید ما اینجاییم تا به مردم بگوییم آفرین به شما که دست خانواده هاتون رو گرفتید و اومدید #تفریح
💠جواب سوال سوم شما
فرمودید که دلتون برای مردم #ایران می سوزد و همچنین کنار ما احساس امنیت نمی کنید درسته؟
او جواب داد: بله
اصلا #احساس_امنیت نمیکنم و از این #لباس و #تفکرات شما متنفرم
گفتم اگر امکان داره علتش رو بگید؟
خانوم: چون خودتون به #قرآنی که #مبلّغش هستید عمل نمیکنید!
حاج آقا: ماعمل نمیکنیم؟
به کجای قرآن عمل نکردیم؟😉
خانوم: مگر در قرآن نیست #لا_اکراه_فی_الدین؟ پس چرا آنقدر سخت میگیرید به این مردم؟
حاج آقا:
کجا سخت گرفتیم، مگر چه گفتیم؟
خانوم: پس چرا اومدید به سمت من و دو تا پسرام؟ مگر غیر ازاین هست که الان میخوای بگی شالتون رو بگذارید رو سرتون؟
حاج آقا:برای همین اومدم اما نه با اون تفکر شما!
خیلی خوب شد که این آیه را مطرح کردید اما یه قول میخوام
اگر قانع شدید باید اول خودتون حجابتون رو درست کنید و بعد برای چند تا از دوستان وبستگانتان این آیه را توضیح دهید قبول میکنید؟
آقایی که کنار ایشون بود، گفت حاج آقا قبول ولی اگر قانع نکردی دیگه به ما گیر نده !😉
#گفتم_باشه
عرض کردم اما توضیح این آیه ( لا اکراه فی الدین)
این آیه میفرماید( لا اکراه فی انتخاب الدین، لا اکراه فی اصل الدین)
یعنی اینکه اگر شما میخواهید دینی را انتخاب کنید ما به شما زور نمی گوییم ولی اگر دینی را انتخاب کردید باید به #قوانین_آن_دین_پایبندباشید
اینجا بود که برای تبیین این آیه از مثالی استفاده کردم :
اگر شما دنبال #شغلی باشید هیچ اداره و ارگانی نمی تواند به زور شما را #استخدام کند بلکه اختیارِ انتخاب هر شغلی با شماست،
مثلا شما با انتخاب خودتان می توانید #کارمند_بانک شوید
✍اما بحث اینجاست که حالا شما با انتخاب خودتان کارمند بانک شدید،آیا میتوانید بگوئید که میخواهم با تیپ اسپرت سرکار بیایم؟
یا میخواهم از ساعت۱۰ صبح بیام تا ۱۰ شب؟
#خیر، #نمی توانید
چرا؟چون #بانک #قوانین_خاص خودش را دارد یعنی حتی رنگ کت و شلواری که باید بپوشی را برایت مشخص میکند،چه برسد به ساعت کاری!!
حالا اگر کسی نخواست به این قوانین پایبند باشد،مشکل از بانک هست یا آن شخص؟
به یقین از آن شخص هست چون کسی به زور او را کارمند بانک نکرده
واین قضیه در #انتخاب_دین هم صادق هست
یعنی میتوانستید بروید #مسیحی شوید ، #کلیمی شوید ، #زرتشتی شوید.
البته این را هم بگویم که در همان ادیان هم قوانینی وجود دارد که باید به آن ها پایبند باشید.😉
آن خانم آرام گفت: حاج آقا، حالا کی به من پنجاه ساله نگاه میکنه؟
گفتم: بله شاید کسی دیگه به شما نگاه نکنه ولی خیلی از دخترهای جوان وقتی شما را درساحل به این شکل می بینند الگو میگیرند و مثل شما رفتار میکنند آن وقت هست که دو پسر جوان شما و امثال آنها دچار مشکل می شوند!!!
در جواب گفت: خب؛ جلوی چشمانشان را بگیرند!! 😊
گفتم: مادر من؛ اگر بنده عطر بزنم میتوانم به شما بگویم خواهشا بو نکنید؟
یعنی اصلا امکان دارد که بوی عطر به مشام شما نرسد؟
حتما بوی عطر به مشام شما میرسد پس بهتره یه مقدار از خودگذشتگی داشته باشیم
وقتی حرفهایم را شنید و احساس کرد که دیگر پاسخی برایشان ندارد گفت: عجب #زبونی_داری_ها
و در نهایت؛ با لبی خندان،
حجابش را درست کرد و گفت:
تا الان فکرش را نمیکردم که بتوانم با یک #روحانی به این راحتی درد دلم را بگویم و او هم گوش دهد
📚این بود خلاصه ای از صحبت های
حاج آقا امامی نژاد، با یک خانم ایرانی که ۲۵ سال مقیم آمریکا بود.
@masjdvaliasr