💠امام حسن مجتبى عليه السلام در توصيف و شرح حال قرآن مجيد فرمود:
🔹إنَّ هَذَا اَلْقُرْآنَ فِيهِ مَصَابِيحُ اَلنُّورِ وَ شِفَاءُ اَلصُّدُورِ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُلْحِمِ اَلصِّفَةَ فِكْرَهُ فَإِنَّ اَلتَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ اَلْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِي اَلْمُسْتَنِيرُ فِي اَلظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ
🔸 براستى كه در اين قرآن، چراغهاى روشنايى [بخش] و شفاى سينه ها [از بيماريهاى دلها] است. پس، جلا دهنده، بايد كه به نور آن [ديده دل خويش را] جلا دهد و اوصاف قرآن را [به دل خويش ]پيوند زند؛ زيرا كه انديشيدن [در قرآن] مايه حيات دل شخص با بصيرت است، همچنان كه آدمى در تاريكيها، با كمك نور راه خود را مى پيمايد.
📗بحارالأنوار ج89 ص32
╭━🍃━⊰❤️⊱━🍃━╮
🔰پیوند به #مسجد_امام_حسین علیه السلام
@masjed_emamhosayn
╰━🍃━⊰❤️⊱═🍃━╯
💠 در خلوت یار
آیتالله شیخ جواد کربلائی میگوید:
جناب آیتالله بهجت در جدیت در نماز شب و گریه کردن در نیمههای شب مخصوصاً شبهای جمعه کوشا بودند یکی از علماء و مشاهیر به من فرمودند که: شب جمعه در مدرسه سید (رحمةاللهعلیه) در نجف اشرف در نیمه شب بنده شنیدم با صدای حزین و ناله و گریه در حالی که سر به سجده گذاشته بود مکرّراً به حق تعالی عرضه میداشت: «الهی و ربّی من لی غیرک، اسئله کشف ضری والنظر فی امری».
📚فریادگر توحید، ص 148
💠وظیفه سرپرستی خانواده به مرد سپرده شده است
«الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساء...» (نساء ۳۴)
مردان سرپرست زنانند.
🔹️در زندگىِ خانوادگى، گاهى مشکلات و اختلاف نظرهایى پیش مىآید که از طریق عواطف و نیز از راه مشورت با همسر حل نمىشوند و اگر این مشکلات و اختلاف نظرها ادامه یابند، آرامش و آسایش خانواده و پایههاى مهر و محبت همسران فرو خواهد ریخت. از این رو، براى پیشگیرى از متلاشى شدن زندگىِ خانوادگى، لازم است براى این گونه مشکلات و اختلافها، که کم و بیش در خانوادهها به وجود مىآیند، چاره دیگرى اندیشیده شود.
🔸️از نظر حقوقى، خانواده وقتى که به عنوان یک واحد کوچک اجتماعى، تشکیل شد، همانند هر اجتماع دیگر، نیاز به یک سرپرست دارد و از آنجا که اسلام، خانواده را اساس جامعه مىداند، توجه فراوانى به پىریزىِ درست بنیان خانواده دارد تا از این رهگذر، استحکام و سلامت جامعه را تضمین کند. در اسلام وظیفه سرپرستىِ خانواده، به مرد داده شده است.
📖اخلاق در قرآن جلد سوم صفحه ۸۲
📝ترجمه آیه از آیت الله مشکینی
#معارف_قرآن
🌙 @mesbahyazdi_ir
حاج آقای قرائتی
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،
در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست
( در بزم غم حسین، مرا یاد کنید )
بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟
روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!
وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :
در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند
از قضا نامزدم سرویس زیبا و بسیار گرانی را انتخاب کرد ،
من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :
حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد
من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!
بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد
گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته
آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم
وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :
آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،
من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است
حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،
لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!
تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید
و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!
وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم
همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،
همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،
و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم آلوده نبوده
و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....
اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا و الآخره
🌺🍃رحم الله تعالی من قرأ الفاتحة مع الصلوات
💝علامه حسن زاده آملی : 💝
✨«يكى از اسماء قرآن ذكر است ، ذكر همان قرآن است ، البته دقت شود چطور براى درس وقت معين مى كنيد براى قرآن هم همينطور باشد، يك درس قرآن را قرار دهيد. در پيشگاهش به درس بنشينيد استاد هم خدا باشد!»
🌕 دعای روز شانزدهم ماه مبارک رمضان
🔹اللَّهُمَّ وَفِّقْنِي فِيهِ لِمُوَافَقَةِ الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِي فِيهِ مُرَافَقَةَ الْأَشْرَارِ
🔸اى خدا در اين روز مرا بر موافقت نیکان عالم موفق بدار و از رفاقت اشرار جهان دور گردان
🔹و آوِنِي فِيهِ بِرَحْمَتِكَ إِلَى (فِي) دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِيَّتِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ
🔸و مرا در بهشت دار القرار به رحمتت منزل ده به حق الهيت و معبوديتت اى خداى عالميان.