eitaa logo
🏴مَسجـِد جٰامـِ؏ جُمھۄرےٖۧ اِسْلامٖے💠
365 دنبال‌کننده
9هزار عکس
5.4هزار ویدیو
94 فایل
کانال مسجد جامع جمهوری اسلامی شبکه‌ای در جهت ارتقاع سطح کیفی دین و بصیرتِ نمازگزاران
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌷 یکی از مفصل‌ترین جشن‌های در دوران معاصر، جشنی بود که در مهر ۱۳۴۷ با هدایت آیت‌الله مرتضی مطهری در در چند روز پیاپی، صبح و بعد از ظهر برگزار شد. سخنرانان این جشن عبارت بودند از: 🔹ناصر مکارم شیرازی با موضوع: کارنامه چهارده قرن و تجلیل از مقام حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السَّلام) 🔸شیخ محمدتقی فلسفی: تجلی شخصیت پیغمبر در تبلیغ رسالت 🔹مرتضی مطهری: اسلام و نیازهای جهان امروز 🔸اکبر هاشمی‌رفسنجانی: جهان در عصر بعثت 🔹دکتر جواد مناقبی: برنامه عمیق اصلاحی پیغمبر اسلام 🔸محمدتقی شریعتی: وحی محمدی 🔹دکتر علی شریعتی: سیمای محمد(صلی‌الله) 🔸صدر بلاغی: بر فراز کوه حرا 🔹علی غفوری: مزایای حقوق اسلامی 🔸حسن صدر: پیامبری که جهانی نو ساخت 🔹دکتر محیط طباطبایی: تأثیر اسلام در ادبیات فارسی 🔸دکتر ناظرزاده کرمانی: خدمات شعر فارسی به اسلام صبح روز عید مبعث هم جلسه‌ای ویژه‌ی بانوان در حسینیه ارشاد برگزار شد و سخنرانی‌هایی با این موضوعات صورت گرفت: چهره محمد(صلوات‌الله) سیمای خدیجه(سلام‌الله‌علیها) اخلاق محمد(صلی‌الله) ۲۸ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
. 🔹سه برادر در خط مقدمِ راهپیمایی روحانیت تهران/ سال ۵۷ ✍شیخ محمدتقی فلسفی گرچه در سال‌های منتهی به پیروزی انقلاب به دلیل ممنوعیت منبر، فرصت منبر را از دست داده بود، اما خانه‌اش در همه این سال‌ها پذیرای وعاظ جوانی بود تعداد زیادی از آنها پنجشنبه‌ها از قم به خانه‌اش می‌آمدند تا از او که شیخ‌الواعظین ایران بود روش سخنوری بیاموزند. به علاوه که خانه او از مراکزی بود که می‌شد خبرهای داغ مبارزه را شنید. تصویر بالا یکی از راهپیمایی‌های سال ۱۳۵۷ را نشان می‌دهد که جمعی از علما و وعاظ تهران پیشران آن هستند. 📷 از راست: حجت‌الاسلام سید ابوالقاسم شجاعی، شیخ عباسعلی اسلامی، میرزا ابوالقاسم تنکابنی، شیخ محمدتقی فلسفی و میرزا علی فلسفی دیده می‌شوند. ۲۹ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
🕌 📚 کتاب امام محلّه لرزاده برشی از مقدمه کتاب: «امّا در روزگار ما که ۶۰، ۷۰ سال از آن روز‌ها می‌گذرد، شهر تهران از هر سو وسعت یافته؛ جمعیتش ده‌ها برابر شده؛ و همه شهر به مثابه یک محله بزرگ درآمده که این سو و آن سویش چندان هویت مستقلی ندارد. آنکه داراتر است بالاتر می‌نشیند و آنکس که ندارتر پایین‌تر. چه بسیارها که پایین شهر متولد شده‌اند و بالای شهر زندگی می‌کنند و بالعکس. اصلا هرجا خانه‌ مناسبی برای خرید یا اجاره پیدا کنند همانجا ساکن می‌شوند و دیگر فرقی ندارد هویت آن محله چیست و آیا اهل آن محله هستند یا نه. بازارها محله‌های کهن آن را بلعیده‌اند و اساساً دیگر محله به آن معنای پیشینش دیگر از بین رفته و هر محله، اندکی ساکنان همیشگی و بسیاری ساکنان خانه‌به‌دوش دارد که نقش چندانی در هویت‌بخشی به محله ندارند و محله‌ها تنها مزیتی برای افزایش یا کاهش هزینه زندگی به‌شمار می‌آیند. در چنین ساختار شهری، دیگر این اهل محل نیستند که برای محله‌شان تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری می‌کنند، که نهادها جای آدم‌ها را گرفته‌اند و محله‌ها به منطقه‌ها و ناحیه‌هایی تبدیل شده‌اند که کارمندانی نه لزوماً اهل آن منطقه، برایش تصمیم می‌گیرند. اداره مساجد گرچه ظاهراً وضعیت بومی‌تر و مردمی‌تری دارد، اما دیگر این جماعت نیستند که امام جماعتشان را برمی‌گزینند و اینجا نیز نهادها جای مردم را گرفته و یا در کنارشان نشسته‌اند. از این‌رو چه بسیار امامان جماعتی که «امام محله» نیستند و بلکه حتی امام «جماعت» نیز نیستند، چراکه از اراده جماعت و مردم برنخاسته‌اند. اینگونه است که از کارایی مساجد کاسته شده و صفوف جماعت هماره کوچک‌تر و جماعت خلوت‌تر می‌شود. در تهرانِ امروز، مساجد پرجمعیت و اثرگذار عمدتاً از آنِ محله‌هایی است که همچنان هویت خود را حفظ کرده، امام جماعتشان امام محله است و علاوه بر علمیت و معنویت، روحیه‌ای مردمی دارد و از نفوذ حاکمیتی خود برای گره‌گشایی از امور مردم استفاده می‌کند. امور مساجد هم تنها نظارت کرده، خدمات می‌دهد و موانع را از سر راهشان برمی‌دارد. امروزه برای نجات مساجد شهر، نیازمند احیای مقوله امام محله هستیم که در این نوشتار یعنی «امام محله لرزاده» سعی داریم به ارائه نمونه موفقی از آن در روزگاری نه چندان دور بپردازیم. ۳۰ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
. 🔹نایب تولیت مدرسه عالی سپهسالار «در تاریخ ۲۸ تیرماه ۱۳۰۴ احمد شاه سِمت نیابت تولیت را به مدرّس داده و او نیز بلافاصله سرپرستی عموم کارهای این مدرسه را چه از لحاظ داخلی و چه خارجی به عهده گرفت. مدرّس برای اینکه طلاب علوم دینی اوقات خود را بیهوده نگذرانند و با جدیت بیشتری به کار درس و مباحثه بپردازند برای اولین بار طرح را به مرحله اجرا گذاشت. بنابراین هر محصل مجبور بود در ابتدای ورود از دروسی که خوانده امتحان بدهد. چنانچه از عهده آنچه ادعا نموده بود به خوبی برمی‌آمد حجره‌ای در اختیار او قرار داده و برایش ماهیانه مبلغی مستمری در نظر می‌گرفتند... عموم طلاب اگر در مواقع درس و به طور کلی شب‌ها از مدرسه غیبت می‌نمودند، ناظم مدرسه گزارش می‌داد و در نتیجه از حقوق او مبلغی کسر می‌شد. درِ ورودی مدرسه ۳ ساعت از شب رفته بسته می‌شد تا کسی خارج یا داخل نشود... مدرس برای اولین بار به خاطر حُسن اداره مدرسه سپهسالار نظام‌نامه‌ای تدوین نموده و سر و صورتی به امور تحصیلی طلاب داده و طلاب تازه‌ای را وارد مدرسه کرد... مدرس در حالی که شخصاً عهده‌دار تدریس خارج فقه و اصول و نهج البلاغه و تاریخ بود، اساتید دیگری را برای تدریس علوم قدیم و جدید دعوت نموده و خصوصاً کوشش کامل می‌کرد که طلاب، علوم جدید را هم به خوبی بیاموزند، که به قول خود مدرس: نگویند طلاب اسلامی و مبلغین آن از چهارچوب علوم قدیم [پا]فراتر نمی‌گذارند و در مقابل دانش جدید گنگ و زبونند... اگر یکی از آنان ساعتی غیبت می‌کرد فوری دستور داده می‌شد که به همان نسبت از حقوقش کسر نمایند... به طوری که در دوره چهارم، زمانی که انتخابات در حال انجام شدن بود، یکی از طلاب برای انتخاب مدرس شدیداً فعالیت نموده و سخت مشغول مبارزه انتخاباتی گشته بود. در نتیجه چند ساعتی از مجلس درس غیبت می‌نماید. و طبق معمول مدرس دستور می‌دهد که از حقوقش به همان نسبت کسر شود!» 📚مرور روزگاران مدرس شهید نابغه ملی ایران ص۸۲ - ۸۴ ۳۱ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
🍂 🔹چند پرده از خاطرات مرحوم آیت‌الله ۱. آشنایی با آیت‌الله کاشانی 🔹آیت‌الله مستجابی: «در آن ایام [که در بودم]، مقابل مدرسۀ مروی یک مغازۀ خیاطی بود که فردی به نام آقای مهدی در آن مشغول کار بود. با آقای مهدی آشنایی پیدا کرده بودم. روزی ایشان به من گفت: شما نمی‌خواهید آیت‌الله کاشانی را ببینید؟ گفتم: اتفاقاً خیلی مشتاق دیدار ایشانم. گفت: پس آماده باش به دیدارش برویم... به‌اتفاق به محلۀ پامنار، منزل حضرت آیت‌الله کاشانی، طاب‌ثراه، رفتیم. به منزل ایشان که رسیدیم، مشغول تدریس خارج مکاسب بودند. بیان شیوای آیت‌الله کاشانی اشتیاقم را برای بهره‌مندی از محضرشان دوچندان کرد. سراپا گوش شدم و از محضر درسشان استفاده کردم و بعد به معرفی خود پرداختم. ایشان بسیار با گرمی از من استقبال کردند و این اولین ملاقاتم با معظمٌ‌له بود. ارتباط من با آیت‌الله کاشانی با رفت‌وآمدهای پی‌درپی موجب شد در ردیف افراد سیاسی قرار بگیرم. بزرگان لشکری و کشوری به خدمتشان می‌آمدند و در همین ملاقات‌ها بود که بنده نیز با آنان آشنایی پیدا می‌کردم و از مباحث اخلاقی و دروس حوزوی ایشان هم بهرۀ وافی می‌بردم.» 📚 خاطرات آیت‌الله مستجابی ج۱ ص ۷۴ ۳۲ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
🍂 🔹چند پرده از خاطرات مرحوم آیت‌الله ۲. روایت یک تصویر از مدرسه مروی 📷 از سمت راست: سید محسن امیرحسینی، مترجم مدنی، شیخ عباس مهاجرانی، دکتر جواد مقصودی، دکتر کمال موسوی، و سایر آقایان طلاب در مدرسۀ مروی، موقع جشن. آیت‌الله مستجابی: «این تصویر مربوط می‌شود به روزی که دولت وقت، جشنی در مدرسۀ مروی تهران برپا کرد و پیش از شروع مراسم، بالای سر درب مدرسه، عکس شاه را نصب کرده بودند که عکس شاه را برداشته و عکس آیت‌الله کاشانی را به جای آن گذاردند. هنگامی که جلسه کاملاً آمادۀ سخنرانی شد، روی عکس‌ها را برداشتند. عکس آقای کاشانی در میان چراغها مشاهده می‌شد که درگیری رخ داد و چند نفر از مجاهدان دستگیر شدند. آن روز آیت‌الله کاشانی در بیروت تبعید بود.» 📚خاطرات آیت‌الله مستجابی، ج 1، ص 100 ۳۳ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
🍂 🔹چند پرده از خاطرات مرحوم آیت‌الله ۳. ارتباط با آیت‌الله مستجابی: «زمانی که در مدرسۀ آخوند [در نجف] ساکن بودم، از جمله طلبه‌ها مرحوم شهید آقا سید مجتبی نواب صفوی در آن مدرسه مشغول تحصیل علوم حوزوی بود. چند روزی نگذشته بود که آشنایی من با ایشان رقم خورد و خیلی زود با هم مأنوس شدیم. روزها و شب‌ها، با هم ساعات فراغت و تحصیل را می‌گذراندیم و خاطرات متعددی از ایشان دارم. ایشان جوان بااحساسی بود که اندیشه‌های بلندی در سر داشت. او همیشه در جستجوی کاری بود که خاطره‌ای را رقم بزند...؛ این سیر رفاقت ما با شهید سید مجتبی نواب صفوی ادامه داشت تا اینکه روزی بنا شد همراه حجت‌الاسلام والمسلمین آقا سید هاشم تهرانی، رحمة‌الله‌علیه، برای مبارزه با انحرافات سید احمد راهی ایران شویم. آن روز به نواب گفتم: آقا سید مجتبی! من در این مسیر تاپای‌خون همراه شما هستم؛ اما اگر خونی اتفاق بیفتد، من نیستم. تا آخر هم در این موضوع پافشاری داشتم... ما، سه‌نفری، اصلاً به ایران آمدیم که سراغ احمد ‌کسروی برویم و شروع به نصیحت او کنیم.» 📚خاطرات آیت‌الله مستجابی ۱۳۹۹ش، چ۱، ج۱، صص ۹۱ـ ۹۴ ۳۴ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
🌱 حوزه علمیه تهران پس از آنکه آقا محمدخان قاجار، تهران را به پایتختی ایران برگزید، تأسیس شد و علما و طلاب برای تدریس و تحصیل علوم دینی به تهران مهاجرت کردند و در دوره‌های بعد سلسله قاجار رونق بیشتری گرفت به گونه‌ای که بنا بر یک گزارش آماری، در دوره ناصرالدین شاه قاجار، ۴۷ مسجد، که بسیاری از آنها مدرسه نیز داشته‌اند، ۳۵ مدرسه و ۱،۴۶۳ طلبه به ثبت رسیده است. حوزه تهران را باید حلقه واسط میان حوزه‌های بزرگ و اصلی آن عصر، مانند نجف، کربلا، اصفهان و نیز حوزه‌های فرعی شهرستان‌های ایران دانست. ادبیات عرب و ادبیات فارسی، فقه و اصولِ فقه، تفسیر قرآن و دانش‌های کاربردی از علومی بودند که در حوزه علمیه تهران تدریس می‌شد. محمد حسن آشتیانی، حاج ملا علی کنی، شیخ فضل الله نوری، محمد تقی آملی، سید احمد خوانساری، مهدی الهی قمشه‌ای و ابوالحسن شعرانی از علمای مشهور حوزه علمیه تهران بودند. حوزه علمیه تهران در مسائل سیاسی مثل نهضت تنباکو، جنبش مشروطه خواهی، مبارزه با اقدامات دین ستیزانه رضاشاه، نهضت ملی شدن نفت، واقعه پانزده خرداد و انقلاب اسلامی ایران نیز فعال بود. ۳۵ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
. 💡 فریاد و سکوت، در حوزه‌ی دوران مبارزه 🔹مضمون نامۀ گلایه‌آمیز امام خمینی به آیت‌الله سید احمد خوانساری‏‏ در تاریخ ۷ خرداد ۴۲ و پیش از قیام ۱۵ خرداد: *«شما که در مرکز هستید، خانه نشین شده‌اید. اصلاً نه حرفی، نه اعلامیه‌ای. هیچ کار‏‎ ‎‏نمی کنید. شما که در تهران هستید، مردم را دعوت به قرآن، یعنی وحدت و یگانگی‏‎ ‎‏نمی کنید. فایده اش چیست؟ شما باید مردم را به‏‎ ‎‏اتحاد دعوت کنید تا موقعی که می خواهیم دستور قیام بدهیم آنها آماده باشند تا ریشۀ‏‎ ‎‏شاه و دولت را از میان برداریم.‏ چرا در مقابل این گرگهای درنده سکوت اختیار کرده اند؟ چرا در مقابل‏‎ ‎‏این لامذهبها که می خواهند دینمان را از دستمان بگیرند، سکوت کرده اید؟»* 🔹قسمتی از پاسخ آیت‌الله خوانساری: «بنده هم به سهم خودم از فرمایشات شما اطاعت خواهم کرد. هر طوری که شما صلاح دانستید من حرفی ندارم. ولی موقع نوشتن اعلامیه مواظب باشید زننده نباشد که دولت بدتر کند! با زبان ملایمت اعلامیه بنویسید!» صحیفه امام ج۱ ص۲۳۸ ----------------------------- ۳۶ قسمت اوّل 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
✍یکی از فریادهای همیشگی امام خمینی بر سر علما و روحانیون، اعتراض به سکوت آنها در برابر ستمگری‌های حکومت بود. نه اینکه ایشان علما را متهم به سازش کند؛ چراکه اینان اهل سازش و زد و بند نبودند بلکه سکوتشان ناشی از بی‌اثر دانستن اعتراض، بلکه خطرناک دانستن آن برای اسلام و حوزه‌ها بود. اما امام نگران هیچ چیز نبود و یکپارچگی در فریاد و اعتراض را ضروری و اثرگذار می‌دانست. 🔹 قبل از محرم سال ۴۲ امام خمینی وقتی مطلع شدند نهادهای امنیتی پهلوی، از وعاظ و مبلغان به زور تعهد گرفته که سخنی به اعتراض نگویند در ۲۸ اردیبهشت در اعلامیه‌ای فرمودند: «حضرات مبلغین عظام، هیآت محترم، و سران دسته‌های عزادار متذکر شوند که لازم است فریضه دینی خود را در این ایام در اجتماعات مسلمین ادا کنند، و از سید مظلومان فداکاری در راه احیای شریعت را فرا گیرند، و از توهّم چند روز حبس و زجر نترسند.» 🔸در ۶ محرم سال ۴۲ و پیش از فرارسیدن عاشورا، آماده همه‌چیز بود و نسبت به خود اینگونه می‌فرمود: «یکی از کسانی که بایستی در راه حضرت سید الشهداء آغشته به خون خود شود، است. حال که چنین است، باید ما روز عاشورا را در قم، کربلای حسین قرار بدهیم، تا یک کربلای ثانی درست کنیم؛ و مردم برای زیارت به قم بیایند. چه افتخاری بالاتر از این که در راه دین، در راه حسین، در راه استقلال مملکت کشته شویم.» 🔹امام خمینی پس از سخنرانی روز عاشورا و در سحرگاه ۱۵ خرداد به زندان و سپس به حصر افتاد و پس از ده ماه به قم بازگشت و هشت ماه پس از آن که دیگر خیلی‌ها زبان به کام گرفته و اختلاف علما در مبارزه مبنایی شده بود در ۴ آبان ۴۳ در اعلامیه‌ای علیه کاپیتولاسیون فریاد زد: «بر ملت است که از علمای خود بخواهند در این امر ساکت ننشینند. بر علمای اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند. بر فضلا و مدرسین حوزه‌های علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند. بر طلاب علوم است که از مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند. بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطبا بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه کنند. بر خطبا و وعاظ است که با بیان محکم، بی‌هراس، بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را بیدار کنند.» 🔸۱۳ سال پس از این تاریخ و پس از یک دوره اختناق عمیق که بسیاری از روحانیون مبارز گرفتار تبعید، زندان و ممنوعیت منبر بودند و دیگر همین اندازه صدای اعتراض یاران امام هم شنیده نمی‌شد و حکومت هرچه می‌خواست در ضدیت با دین و روحانیت می‌تاخت، امام خمینی در ۶ مهر ۵۶ و پس از انتشار خبر نمایش «خوک بچه آتش» در شیراز ‌که علنا صحنه‌های جنسی را در معرض دید گذاشته بود، در درس خود در مسجد شیخ انصاری نجف فرمود: «گفتنی نیست که چه فحشایی در ایران شروع شده است. در شیراز عمل شد و در تهران می‌گویند بناست عمل بشود و کسی حرف نمی‌زند. آقایان ایران هم حرف نمی‌زنند. من نمی‌دانم چرا حرف نمی‌زنند! این همه فحشا دارد می‌شود... نمایش دادند اعمال جنسی را! خود عمل را! و [آقایان‌] نَفَسشان در نیامد. دیگر برای کجا گذاشته‌اند؟! برای کیْ؟ چه‌ وقت می‌خواهند یک صحبتی بکنند؟ یک حرفی بزنند؟ یک اعتراضی بکنند؟» 🔹 یک ماه پس از این سخنرانی، در جریان شهادت آیت‌الله مصطفی خمینی و یک ماه پس از آن در ماجرای مقاله رشیدی مطلق، مارپیچ سکوت شکست و حوزه‌ها در سراسر کشور به خروش آمد... ۳۷ قسمت دوّم 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
. 💡 را به فرصتی برای اتحاد درونی و بیرونی حوزه تبدیل کنیم! ✍ موضع‌گیری مراجع عظام تقلید در این ایام مرا یاد دی ۵۶ انداخت. آن زمان که بدنه عمومی حوزه (طلاب و فضلای جوان)، مراجع و مدرسین را به کنش سیاسی کشاند و اهانت به یک مرجع و پیشوای سیاسی مذهبی، مقدمه یک انقلاب بزرگ در سال ۵۷ شد. 🔹وقتی در ۱۷ دی ۵۶ در مقاله روزنامه اطلاعات به امام خمینی اهانت شد، در روز ۱۸ دی تعداد زیادی از طلاب به خانه مراجع تقلید آیات گلپایگانی، شریعتمداری، مرعشی نجفی، سید صادق روحانی و حاج آقا مرتضی حائری یزدی رفتند. در همه این دیدارها مراجع از اهانت صورت گرفته اظهار ناراحتی کردند و آیت‌الله گلپایگانی اظهار داشتند که در نامه‌ای به آیت‌الله سید احمد خوانساری از وی خواسته‌اند که در تهران به خاطر رابط‌هایی که با دولت دارند اقدام کنند. لزوم وحدت و یکپارچگی در حوزه از نکات مورد تأکید مراجع در سخنرانی‌ها بود. این اقدامات در حوزه‌ای صورت می‌گرفت که پس از سال ۴۲ چند پاره شده و اختلافات زیادی به خود دیده بود. 🔸 روز ۱۹ دی جمعیت صدها و بلکه هزاران نفری طلاب حوزه قم به خانه مدرسین برجسته می‌رفتند و سخنرانی‌هایی در محکومیت این اهانت صورت می‌گرفت. حرکت از مسجد اعظم شروع شد و طلاب از آیت‌الله شریعتمداری که برای درس آمده بود خواستند درس خود را تعطیل کند که هرچند با اکراه ولی همینطور عمل شد. سپس جمعیت به خانه آیت‌الله میرزا هاشم آملی، علامه طباطبایی، آیت‌الله وحید خراسانی و مدرسه آیت‌الله مکارم شیرازی رفتند و هنگام عصر و پس از حضور عظیم طلاب و مردم در کوچه بیگدلی و سخنرانی مهم آیت‌الله نوری همدانی تظاهراتی شکل گرفت که منجر به شهادت و مجروحیت عده زیادی شد. 🔹ساواک گزارش می‌دهد: «در تمام این منازل که طلاب مراجعه کردند، آقایان صاحب منزل برای آنان سخنرانی کرده و تقریباً همگی طلاب را به اتحاد و استقامت دعوت و به آنان تفهیم کردند که هرکس در این راه کشته شود در حکم شهید است.» (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک ج۲ ص۱۲). شاید از همه متفاوت‌تر سخنرانی آیت‌الله وحید بود که امام خمینی را به نوری تشبیه کرد که خاموش نمی‌شود و فرمودند که آب دریا با پوزه سگ نجس نمی‌شود. 🔸در تهران شخصیت محوری در گردهمایی روحانیون انقلابی در اینگونه مواقع شیخ محمدتقی فلسفی بود که تعداد زیادی از وعاظ مبارز در خانه او حضور یافتند و چون این حادثه با دهه سوم محرم مصادف بود، فلسفی از وعاظ تهران خواست: «فقط تکیه خود را بر تقبیح روزنامه اطلاعات و مقاله مندرج در آن و تجلیل از شخصیت [امام]خمینی قرار دهیم. فلسفی به وعاظ مخاطب خود تأکید نموده که از همین امشب بر مبنای این تصمیم کار خود را شروع کنند.» جزئیات این جلسه را عبدالرضا حجازی از وعاظ مشهور تهران که خود را ظاهراً طرفدار نهضت نشان می‌داد تلفنی در اختیار ساواک قرار داد. (حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد ساواک ص۶۱۸) 🔹بعد از سه چهار شب، تصمیم بر آن شد آقایان تا سه روز منبرها و نمازهای جماعت را تعطیل کنند و در روزهای عزاداری دهه اوّل ماه صفر به این نحو اعتراضات خود را ابراز کنند. ۳۸ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .
. ◼️ ایام سالروز شهادت شیخ فضل‌الله نوری ✍ یکی از حوادث تلخی که بر شیخ شهید و یارانش گذشت، ماجرای تحصن چند روزه ایشان در ذی‌القعده ۱۳۲۵ق. در است که مشروطه‌چی‌ها آب را به رویشان بستند و متحصنین از عطش ناله یا حسین (علیه‌السَّلام) سرداده بودند. 📙 عین‌السلطنه سالور در روزنامه خاطرات خود می‌نویسد: «مجاهدین قزوین امروز عصر وارد شدند...؛ در مدرسه مروی حضرات جمع منبر می‌روند، وعظ می‌کنند.» «حضرات، مدرسه مروی را امروز محاصره کرده، از دو سه طرف سرباز گذاشته‌اند، حتی پشت بام‌ها را؛ آنها متصل یاحسین یاحسین کشیده، آه و ناله می‌کنند...» سالور گزارش سوّمین روز محاصره مدرسه مروی در روز ۲۳ ذی قعده را چنین می‌نویسد: «اما صدای یا علی یا حسین حضرات که تا اینجا می‌آمد باعث تأسف من شد. همه مسلمان هستند و مجلس، خوب [رفتار] نمی‌کند....؛ شیخ فضل‌الله صاحب فضل و کمال، مجتهد معتبر ما، علنا هم متفق علیه تمام طلاب است که از حجج اسلام طهران برتری دارد. تمام علمای عتبات عالیات تصدیق دارند. حاجی که از زهاد و عباد و حقیقتاً فرشته است، جمعیت نماز جماعت او را احدی ندارد... امام مدرسه مروی است و اگر اظهاری کرده، یا گول خورده یا حقیقتاً درد دین دارد. این شخص محترم مقدس را چرا باید محاصره کنند، نان و آب ندهند..؟!» 📚ر.ک: در مسیر نهضت ص۴۴ و ۴۵ ۳۹ 🕌 @masjed_jaame I💠مَسجـِدجٰامـِ؏جُمـ‌ھـۄرےٖۧاِسْلامٖے .