eitaa logo
مسجد جواد الائمه علیه السلام
236 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
74 فایل
کانال اطلاع رسانی،آگاه سازی و روشنگری از طریق این کانال از فعالیتهای فرهنگی،مذهبی،هنری،ورزشی،اردوها وسایر امورمربوط به مسجدوبسیج اطلاع کسب کنید. لطفاً کانال رابه دوستان و همسایگان خود معرفی کنید 🌸 ادمین پاسخگویی: @faghatkhodahaminobas
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 آغوش گرم پدر... 🔹در تعطیلات نوروز به همراه خانواده ام به دریا رفته بودیم. فرزندانم در ساحل مشغول بازی بودند و من در کنار آنها بودم و نظاره گر آنها، یک آقایی به همراه کودک حدودا ۴ یا ۵ ساله اش آمد و از من اجازه گرفت که کودکش در کنار فرزندان من مشغول ماسه بازی شود. بعد از مدتی کوتاه که بچه ها کاملا سرگرم بازی بودند، آن مرد از من خواست همانطور که حواسم به بچه های خودم است، مواظب کودک او هم باشم بعد از ما فاصله گرفت و رفت درون ماشینش که چندین متر از ما فاصله داشت نشست و در حالی که حواسش به کودکش هم بود مشغول کاری که داشت شد. 🔹من از فرزند خودم و آن کودک فاصله ای نداشتم و اوضاع تحت کنترلم بود، کمی بعد کودک سرش را بلند کرد در حالی که از شوق ماسه بازی چشمانش برق می زد اما در عین ناباوری پدرش رو پیدا نکرد، آن همه خوشحالی و شوق و شادی در چشمانش رنگ باخت و انگار دنیا بر سرش آور شد، چشمانش اشک بار و صدای گریه اش فضا را پر کرده بود، با اینکه من کنارش بودم و پدرش را که در اتومبیل نشسته بود به او نشان دادم اما قانع نشد و با سرعت به سمت پدرش دوید، پدرش هم سراسیمه از اتومبیل پیاده شد و سمت طفل صغیرش دوید تا او را در آغوش بگیرد و آرامش کند. همه این اتفاقات چند لحظه بیشتر طول نکشید اما ذهن من برای مدت ها درگیر بود. به این فکر می کردم که آن کودک چه خوب غیبت پدرش رو درک کرد؛ چه مشتاقانه به سمتش دوید و سرانجام پدرش را در آغوش گرفت. اما من چه؟! 😔چه آسوده دوران غیبت پدرم را سر می کنم، غافل از اینکه پدرم در کنارم نیست. چه مشتاقانه مشغول بازی های دنیا شده ام و پدر را فراموش کرده ام ولی او… ولی او چشم از من برنداشته که اگر غیر این بود مشکلات، من را از پا در می آورد. ✋سلام پدر مهربانم شرمنده ات هستم بابت تمام نبودن هایم، این که هیچ وقت به فکرتان نبودم، بیادتان نبودم، در کنارتان نبودم، هیچگاه برای شما نبودم. اما حال بسیار پشیمانم و دوست دارم که بر گردم، مطمئن هستم که هنوز هم راهی هست، آخر مگر می شود پدر دست پسرش را نگیرد هنگامی که می داند پسرش جز آغوش او راه دیگری ندارد.
💠 مراجعه به امام زمان علیه السلام 🔹دیروز برای اصلاح سر به آرایشگاه محله‌ ی جدید رفتم. با آرایشگر درباره ‌ی موضوعات مختلف صحبت کردیم. او گفت: من باور نمی‌کنم امام زمان وجود داشته باشد!پرسیدم: چرا؟ آرایشگر جواب داد: مگر شما نمیگین او پدر فقیران و یتیمان و گرفتاران است. پس چرا دنیا از فقر و گرفتاری و درد و رنج پر شده؟ اگر وجود داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشه. 🔹اصلاح تمام شد اما اشکال آرایشگر بی پاسخ مانده بود. به او گفتم راجع به این موضوع بعدا صحبت می‌کنیم. آرایشگر لبخندی زد و به شوخی گفت: باشه برو دَرسِت را بخون و بیا! به محض این که از آرایشگاه بیرون آمدم، در خیابان مردی ژولیده را دیدم با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده. برگشتم و به آرایشگر گفتم: می‌دونی چیه؟ به نظر من تو این شهر آرایشگری وجود ندارد! آرایشگر با تعجب گفت: می‌دونم منظور دیگری داری، اما چرا این حرف را می‌زنی؟ من که همین الان موهای تو را کوتاه کردم. با خوش‌رویی گفتم: نه! آرایشگری وجود ندارد، چون اگر وجود داشت، اگر تو وجود داری ،پس چرا آن مرد با موی بلند و ظاهر ژولیده است؟ آرایشگر جواب داد: خوب معلومه! او به من مراجعه نکرده وگرنه ردیفش می‌کردم. گفتم: آفرین گل کاشتی! دقیقاً! به نظرم نکته همینه. 👌امام زمان هم وجود داره! ولی مشکل اینه که مردم به او مراجعه نمی‌کنند. مردم به همه جا مراجعه می‌کنن الا اونجایی که خدا معین کرده. ای کاش ما قبل از این که امام زمان را متهم کنیم، بهش مراجعه کنیم تا کمکش را درک کنیم. 🔅 🤲 خداوند مارابه مان متصل بفرما🤲 مارابه حضرتش پيوند بزن🤲 خداوند توان وحلاوت انتظارش رادروجودمان بیفزا🤲 بفرمایید آمین🌸🌱
💠 چه قدر این نامه آشناست! 🔹طلبکارها روزگارش را سیاه کرده بودند. با این که خجالت می‏کشید اما چاره ‏ای نبود جز این که از امام رضا علیه السلام کمک بگیرد. نمی‏خواست طلب پول کند اما اگر امام نزد طلبکارانش وساطت می‏کردند، آنها حتما مهلت بیشتری به او می ‏دادند. 🔹شرم و حیا دو دلش کرده بود اما به خوبی می ‏دانست یک لحظه دیدار امام، تمام بار غم را از دوشش بر می‏دارد. پس به شوق دیدار به راه افتاد. در محضر امام هشتم، هم محو نگاه گرم و کلام دلنشین ایشان بود و هم شرم داشت از سوال! حاجتش را بازگو نکرد و تصمیم گرفت برخیزد. ناگاه امام علیه السلام اشاره کردند که زیر سجّاده ‏ای که در اتاق بود را نگاه کند. کیسه ‏ای پول بود و یک نامه: ما تو را از یاد نبرده‏ایم، با این پول قرضت را بپرداز! باقی نیز خرج خانواده‏ات … 📚 بحار الانوار، ج ۴۹ 📌چه قدر آن نامه برایم آشناست! خوب که می‏گردم انگار در میان صفحه ‏های دلم، دست‏خط ظریف و خوش نقش مولایم علیه السلام را می‏یابم که فرمود: «انّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَ لا ناسینَ لِذِکرِکُم …» ما در رسیدگی به امور شما کوتاهی نمی‏کنیم و یاد شما را فراموش نمی‏کنیم. 📚بخشی از توقیع امام زمان به شیخ مفید یا صاحب الزمان؛ فدای دستتان که قلم را چنین به جوشش مهر آورده: "من" همیشه در یاد "شما" هستم.
💠دورهمی! 🔹دوستی می‌گفت: ما جلسه ‌ی ماهیانه‌ ی فامیلی داریم. پرسیدم: در آن جلسه چه می‌کنید؟ گفت: دورهمی است و خوش و بش و گفتگو و از احوال هم خبردار شدن و در نهایت خوردن شام. گفتم: تو چه می‌کنی؟ گفت: من هم مثل بقیه!! با تعجب پرسیدم: مثل بقیه؟ چرا؟ مگرتو ادعای دوستداری و تبلیغ علیه السلام را نداری؟ تو باید با بقیه فرق داشته باشی! 🔹شایسته است که تو در این جمع به نحوی یاد امام زمان را برای دیگران زنده کنی و آنان را از غفلت نسبت به ایشان خارج کنی! 👌می توانی پیشنهاد کنی جلسه را با دعا بر امام زمان علیه السلام شروع کرده و به پایان برسانند و درباره‌ی فوائد دعا برای ایشان کمی صحبت کنی. از مناسبت‌های مذهبی برای این هدف می‌توانی بهره ببری. قبلا می‌توانی با افراد مذهبی فامیل هماهنگ شوی. می‌توانی با برگزاری یک نمایشگاه کوچک کتاب فضا را به سمت هدفی که داری تغییر دهی. و خیلی کارهای دیگر که با کمی فکر و خلاقیت قابل اجرا هستند.
💠 شاد کردن دل مومن و رفع غم از چهره او 🔹در آموزه های اهل بیت علیهم السلام برای شاد کردن دل مومن آثار، خواص و ثواب های عظیمی ذکر شده است. به عنوان نمونه امام صادق علیه السلام قضاء حاجت مومن را پر ثواب تر از به جای آوردن 10 طواف معرفی نموده اند. روشن است که عمده این آثار و ثواب ها مربوط به شاد کردن قلب مومن (شیعه) عادی است تا چه رسد به شاد کردن قلب امامان. از سوی دیگر گاهی حزن و اندوه مومن به حدی می رسد که آثار آن در چهره اش هویدا می شود. علی القاعده شاد کردن دل مومن در این شرایط بسیار مطلوب تر و پر اثر تر خواهد بود. 🔹یکی از خصوصیات امیر مومنان علیه السلام که در متون دعایی و زیارتی به تکرار به ما رسیده است این است که آن حضرت برطرف کننده گرفتاری و ناراحتی نمایان شده در چهره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بوده اند (“مفرج الکرب عن وجهه”، و یا عبارت “کاشف الکرب عن وجهه” در زیارت های امیرالمومنین علیه السلام در مفاتیح الجنان) 🔹از مقامات خاص حضرت اباالفضل العباس علیه السلام نیز بعد از مقام امام شناسی ایشان، می توان به همین مقام اشاره کرد که آن جناب برطرف کننده گرفتاری و ناراحتی نمایان شده در چهره حضرت سیدالشهداء علیه السلام بوده اند. خصوصا در روز پرگرفتاری عاشوراء! (یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی بحق اخیک الحسین). 📌حال از خودمان سوال کنیم: ما برای بر طرف کردن گرفتاری و ناراحتی از چهره نازنین امام زمانمان چه کرده ایم!
💠 و قلبی که انتظارتان را می‌کشد! 🔹صبح سردی بود. با حضرت موسی کاظم علیه‌السّلام همراه بودم. غلامی سیاه‌روی، ما را دید و بدون این که ما را بشناسد، برا‎یمان هیزم آورد و آتش روشن کرد و غذایمان داد. هنگام رفتن، امام به صاحب غلام فرمودند: غلامت و زمینی که در آن کار می‌کند را فروشنده‌ایی؟ مرد گفت: آری! غلام و زمین، هزار دینار! 🔹امام، زمین را خرید و غلام را صدا زد و به او فرمودند: از همین حالا آزادی و این زمین نیز مال خودت! غلام هاج و واج نگاه کرد و گویا نمی‌شنید و نمی‌فهمید، امام چه می‌فرمایند. امام که چنین دیدند، فرمودند: چرا تعجب کرده‌ای؟ مگر خداوند بزرگ در قرآن کریم نمی‌فرماید که خوبی را باید با خوبی پاسخ داد! 📚 داستان‌های زندگانی امام کاظم علیه‌السّلام ❤️یا صاحب‌الزّمان! افسوس که در این وانفسای غیبت، دستمان به شما نمی‌رسد که برایتان هیزم بیاوریم، آتش روشن کنیم و غذایی مهمانتان کنیم! یا صاحب‌الزّمان! غلامیتان و این که دلمان همیشه بند شما باشد، محبوب ماست! زمین و آزادی کدام است؟ ما دنیا و آخرت را در همراهی شما می‌دانیم! یا صاحب‌الزّمان! هیچ نمی‌خواهیم مگر آزادی شما از غم غربت و دلشادیتان به مژده‌ی ظهور! و هیچ نداریم مگر دست‌هایی که همیشه رو به آسمان است و قنوتی که مزیّن است به دعای بر فرجتان! و قلبی که انتظارتان را می‌کشد! و این احسان ناقابل و کوچک ماست به ازای هزاران احسان که در حیات ما ارزانی‌مان داشته‌ایی!