بارقه نگاه حسین (ع) چنان در جان زهیرابن قین اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. دستور داد خیمه او را جمع کنند و به اردوگاه حضرت انتقال دهند. سپس به همسرش گفت: "ای زن! اکنون تو را طلاق دادم و تو آزادی که هر جا می خواهی بروی؛ زیرا نمی خواهم به خاطر من گرفتار شوی." به همراهان خود نیز گفت: "هر کس می خواهد، با من بیاید. .. این آخرین دیدار من و شماست." سپس به امام حسین (ع) پیوست.
▫️ و اکنون ماجرای کربلا، ماجرای توست!
ماجرای نَفْسِ توست!
💥 ماجرای کربلا را همه نمیفهمند!
صدایِ کربلا را همه نمیشنوند!
❗️ اندکند آنان که تفکر میکنند،
❗️درمییابند،
❗️ و بهسمت کربلای خود بهراه میافتند!
◾️ همانان که فهمیدند:
زن یا مرد ... ماجرایی مجازی است!
آنها "انسان"اَند و برای تکاملِ انسانیت خود، به "انسانِ تمام" نیاز دارند.
▪️ماجرای کربلا را فقـــط " #انسان" ها میفهمند!
نه زنان،
و نه مردان ...