#یاد_یاران
پرستاری از یک فریبخورده
یکی از اسرا که بارها با جاسوسیاش برای عراقیها، سبب کتک خوردن بچهها، از جمله حاجآقای ابوترابی شده بود، مریض شد. از شدت تب میسوخت و نیاز به پرستاری داشت، اما کسی حاضر نبود به کسی که اینهمه در حق دیگران بدی کرده، رسیدگی کند. عراقیها هم گوشه آسایشگاه رهایش کردند. حاجی شب تا صبح بالای سرش نشست، مدام او را پاشویه میداد و به او رسیدگی میکرد. اسیر مزبور وقتی چشمانش را باز کرد و دید حاجی اینگونه دارد از او پرستاری میکند از خجالت سرخ شد و پتو را روی سرش کشید. صدای گریهاش آسایشگاه را پرکرده بود. بعد از آن شده بود مرید حاجی. حاجی با محبتش او را زنده کرد.
منبع: کتاب «حجتالاسلام» به نقل از خبرگزاری فارس
درگذشت سید آزادگان حجتالاسلام سید علیاکبر ابوترابی
@masjednama | masjednama.ir
#یاد_یاران
روزها روزه، شبها عبادت
اصفهان بودیم. رفتیم جلسه اخلاق آیتالله میردامادی در مسجد عبدالغفور. محمد ارادت خاصی به ایشان داشت. همیشه به جلسات ایشان میرفت. ایشان در ضمن صحبتها از اوصاف یاران پیامبر (ص) گفت: «کسانی که روزها روزه میگرفتند و شبها را به عبادت میپرداختند.»
محمد بعد از جلسه گفت: «بیا باهم شروع کنیم!» گفتم: «چی رو؟» گفت: «اینکه تا وقتی میتوانیم شبها رو عبادت کنیم و روزها را روزه بگیریم!» گفتم: «مگه میشه؟!» اما بعد تصمیم گرفتیم که انجام دهیم. هفته بعد دوباره محمد را دیدم. باهم در مورد همان قضیه صحبت کردیم. گفت: «اولش سخت بود، اما الآن عادی شده. شبها قرآن و دعا و نماز و... بعد از سحری و نماز صبح هم استراحت میکنم.» کارهای محمد عجیب بود. هر کاری که برای تهذیب نفس لازم بود انجام میداد.
شهدا تهذیب نفس را جدی میگرفتند. ما هم باید آن را جدی بگیریم و برایش برنامه داشته باشیم!
منبع: کتاب یا زهرا، ص ۸۷
شهید محمدرضا تورجیزاده
@masjednama | masjednama.ir
#یاد_یاران
نصرتِ الهی
در عملیات بازیدراز بالگردهای عراقی به صورت مستقیم به سنگرهای بچهها شلیک میکردند و اوضاع وخیمی را ایجاد کرده بودند. در همان وضع، یکی از نیروها به سمت محسن رفت و با ناراحتی گفت: «پس آنهایی که قرار بود ما را پشتیبانی کنند کجایند؟ چرا نمیآیند؟! چرا بچهها را به کشتن میدهی؟!» وزوایی سرش را برگرداند، نگاهی به آسمان انداخت و همه را صدا زد. صدایش در فضا پیچید که میگفت: «الم تر کیف فعل ربک با صحاب الفیل ...» بچهها با او شروع به خواندن کردند. در همین لحظه یکی از بالگردها بهاشتباه تانک عراقی را به آتش کشید و دو بالگرد دیگر با هم برخورد کردند!
منبع: سایت شهید آوینی
شهید محسن وزوایی
@masjednama | masjednama.ir
#یاد_یاران
نون خشک یا کباب!
عصر بود که از شناسایی آمد. انگار با خاک حمام کرده بود. از غذا پرسید. نداشتیم. یکی از بچهها تندی رفت، از نزدیکی شهر چند سیخ کوبیده گرفت.
کبابها را که دید، داد زد: «این چیه؟» زد زیر بشقاب و گفت: «هرچی بسیجیها خوردن، از همون بیار. نیست، نون خشک بیار.»
منبع: خبرگزاری تابناک
شهید غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری
@masjednama | masjednama.ir
#یاد_یاران
النگوهای طلا
۱۵ مرداد، سالروز شهادت خلبان شهید «عباس بابایی»
@masjednama | masjednama.ir
#یاد_یاران
النگوهای طلا
من معمولاً چند النگوی طلا در دست داشتم و عباس هر وقت النگوهای طلا را میدید، ناراحت میشد و میگفت: «ممکن است زنان یا دخترانی باشند که این طلاها را در دست تو ببینند و توان خرید آن را نداشته باشند؛ آنگاه طلاهای تو آنان را به حسرت وامیدارد و درنتیجه تو مرتکب گناه بزرگی میشوی. این کار یعنی فخرفروشی... در جامعه ما فقیر زیاد است؛ مگر حضرت زینب سلاماللهعلیها النگو به دست میکردند یا... .»
حقیقت این است که روحیه زنانه و علاقهای که به طلا داشتم باعث شده بود نتوانم از آنها دل بکنم... بعد از شهادت عباس، به یاد گفتههای او در آن روزها افتادم و تمام طلاهایم را به رزمندگان اسلام هدیه کردم.
منبع: منبرک
راوی: خانم زهرا بابایی
شهید عباس بابایی
@masjednama | masjednama.ir
#یاد_یاران
رنگیتر از خون حسین
از بازار رد میشدیم. خانم بیحجابی را دید. سرش را پایین انداخت و گفت: «خواهرم جلوی امام رضا حجاب را رعایت کن!»
کوتاهبیا نبود. میگفت آدم باید امربهمعروف و نهی از منکرش سرجاش باشه. خون ما که رنگیتر از خون امام حسین نیست!
کتاب سربلند(cutt.ly/ksbd)، ص ۲۰۸
شهادت شهید محسن حججی توسط تروریستهای داعش (۱۸ مرداد ۱۳۹۶ ش)
@masjednama | masjednama.ir